رفتن به محتوای اصلی

آقای نوری علا، آنطورنیست که میفرمائید

آقای نوری علا، آنطورنیست که میفرمائید
(بخش اول)

 راه حل آنان، انجام "گفتمان ملی برپایه منافع ملی" برای مرتفع شدن بی اعتمادی ها، و پیداکردن راه حلی مشترک درجهت نجات ایران وایرانی میباشد؛ وآقای نوری علا، درنفی و رد این پیشنهاد، درجمعه گردی های این هفته خود، درمقاله ایی تحت نام "منافع ملی، ابهامات و خطرات" (1) به آن پرداخته اند.

ما ضمن پاسخ به ایشان، میخواهیم نتیجه بگیریم، برخلاف آنچه که ایشان درنفی و رد راه حل "گفتمان ملی برپایه منافع ملی" ارایه داده اند، بیشتردرمورد راه کاری که خودشان طی این سالها دنبال کرده اند، صائب بوده وهست.

بدینجهت بخش اول را به "منافع ملی" اختصاص داده ایم و دربخش دوم به نظرات ایشان دراین خصوص خواهیم پرداخت.

 

درباب منافع ملی یا منافع همگانی

نخست لازم است اشاره نمائیم که بکارگیری کلمه"منافع ملی"عموماً درحوزه سیاست های خارجی استفاده میشود.اما رابطه مستقیم و حیاتی با سیاست های داخلی کشوردارد.

درواقع میشود گفت: منافع ملی رابطه مستقیم و تفکیک ناپذیری میان سیاستهای خارجی و داخلی دارد.

همانطورکه آقای نوری علا اشاره کرده اند، کلمه "ملی" از"ملت" میاید و ملت هم همه "مردم"ی را شامل میشود که ساکن و تابعیت کشوری را دارند.

براین مبنا، وقتی سخن از"منافع ملی" میشود، باید منافع اش شامل همه مردم با هرباوری که دارند و درهرجایگاه اجتماعی – سیاسی که قراردارند، گردد.

بدینجهت، هرکشوری که تعریف اش ازمنافع ملی، شامل همه مردم نگردد را نمیتوان "منافع ملی " نامید. ازاینرو، حاکمان کشورهایی مانند کشورما، وقتی به دروغ سخن ازمنافع ملی میکنند، درواقع  منظورمنافع حاکمیت خودشان است و منافع همه مردم را شامل نمیشود.

هرکشوری درجهان، منافع ملی شان را بنا به ماهئیت حاکمیت شان (دمکراتیک- دیکتاتوری – نیمه دمکراتیک) تعریف میکنند. ولی میشود تعریف هریک ازکشورها را درچارچوب سه تعریف زیرمشخص و خلاصه کرد.

کشورهای دمکراتیک، تعریف شان ازمنافع ملی شامل همه مردم (ملت)میشود، ودرکشورهای دیکتاتوری، تعریفشان ازمنافع ملی، شامل منافع حکومت شان است؛ و همینطوردرکشورهایی که نه دیکتاتوری هستند ونه دمکراتیک (نیمه دمکراتیک)،تعریف شان از منافع ملی، شامل منافع حاکمیت و منافع مردم کشورمیباشد.

براین اساس، ازآنجایی که اپوزیسیون رژیم حاکم برکشو، خواهان حاکمیت مردم برمردم با تضمین حقوق شهروندی اقلیت یا همان حاکمیت ملی است، ازاینرو، میبایست کلیه اشخاص یا جریاناتی که خواهان حاکمیت ملی میباشند، تعریف شان ازمنافع ملی در راستای فراهم آوردن زندگی بهتر، آسوده و مطمئن تر، شامل همه مردم باهرنوع باوری که دارند و درهرجایگاه اجتماعی،سیاسی که قراردارند، شود.

فرق نمیکند که آن شخص ثروتمند باشد یا فقیر، دانشمند باشد یا بی سواد، مقام مملکتی باشد یا نباشد، چپ باشد یا راست ، مذهبی باشد یاغیرمذهبی، و... ، بهرحال هرموقعیت سیاسی – اجتماعی و باوری که داشته باشد، میباید هرآنچه که موجب تاثیرات مثبت در زندگی همه این مردم میشود را درچارچوب تعریف منافع ملی قرارداده شود.

درصورتی که تعریف شان شامل همه مردم نشود، آن جریان نمیتواند مدعی برقراری حاکمیت ملی باشد. ازاینرو، آنچه که این کنشگران سیاسی انجام "گفتمان ملی برپایه منافع ملی" رابعنوان پیشنهاد برروی میز اپوزیسیون قرارداده اند، شامل آن اشخاص یا جریاناتی میشود که بواقع تعریف شان از منافع ملی شامل همه مردم شود.

باتوجه به این موضوع میشودگفت: تعریف هرشخصیت حقیقی و حقوقی باورمندبه حاکمیت ملی، باید تعریف مشترکی باشد. چنانچه چنین نباشد، یا دلیل آن را درجمعبندی نبودن افکار، یا ازناآگاهی ویا ناشی ازمواردی دیگری است .

 

نکته بسیارمهمی که آقای نوری علا به آن کاملاً بی دقت بوده اند این است که: تعریف منافع ملی یک طرف قضیه است و چگونگی رسیدن به آن تعریف نیز، طرف دیگر قضیه میباشد.

بدین معناکه، همه جریانهای سیاسی که بدنبال کسب قدرت سیاسی هستند، درتعریفشان ازمنافع ملی باید مشترک باشند، اما در ارتباط با چگونه رسیدن به آن، راه کارهای مختلفی را براساس بینش شان دارند.

دراینجا است که برنامه های لیبرالها با سوسیال دمکرات ها و سوسیالیستها و... برای رسیدن به تعریف منافع ملی متفاوت است و مردم بنا به باورها یا نظرات خود، یکی ازجریانات را برای باجراگذاشتن برنامه هایشان انتخاب میکنند و به او قدرت اجرایی میدهند تا آنان را سریعتر به زندگی بهتر، آسوده و مطمئن تربرسانند.

نکته دیگری که باید به آن توجه کرداین است که: اداره کشوربعهده سیاسیون همان کشورمیباشد ومردم نیزدرواقع این سیاسیون را بقدرت میرسانند تابرنامه هایشان را باجرا بگذارند.

ازاینرو، چنانچه سیاسیون ما، تعریف درستی ازمنافع ملی نداشته باشند یا بدرستی نتوانسته باشند، منافع ملی را ازمنافع جامعه تفکیک نمایند،آنگاه اشکال اساسی که بوجود میاید، درارتباط با تصمیم گیریها وسیاست گذاری ها و اقداماتشان خواهد بود.

و این موضوع درمیان اپوزیسیون باورمندبه حاکمیت ملی، کاملاً مشهود است، و شاهد هستیم که با تمام  تلاشها و ایثارگری هایی که در راه تحقق اهداف ملی – مردمی خود کرده اند، نتوانسته اند به آن دست یابند.

بدین معناکه، نمیتوانند تشخیص دهند، الویت ها چیست و چه مسئولیت و وظایفی درراستای تامین منافع ملی دارند، تا بتوانند به درستی سیاست گذاری هایشان را دربرابریکدیگر و رژیم تنظیم نمایند وحتی درمیان باورمندان خود به وحدت نظری و عملی دست یابند.

علت اش دقیقاً درنگاهی هست که دارند و دراین نگاه آنچه را که بعنوان "حلقه گمشده" میتوان دید،همانا مهم ترین و اصلی ترین موضوع، یعنی "منافع ملی" و تامین آن در راستای اهداف و برنامه های خوداست.

براین مبنا میشودگفت، تامین منافع ملی مختص به فردای ایران و بعد ازرسیدن به رأس قدرت سیاسی نیست. بلکه تامین آن در تمام دوران فعالیت سیاسی، بعنوان پیشگامان مردم چه درقدرت باشند و چه نباشند، ودرهر شرایط زمانی و موقعیتی و مکانی که باشند، ضرورترین اصل محسوب میگردد. و بدیهی است که نتیجه اش نیزانتقال وتأثیرمثبت آن درجامعه خواهد بود.

 

اکنون به تعریف منافع ملی که میبایست با تعریف همه باورمندان به حاکمیت ملی همخوانی داشته باشد، میپردازیم.

منافع ملی درحاکمیت ملی ، مواردی مشخص است که با منافع شخصی فردفرد آحادجامعه ، درراستای تامین زندگی بهتر،آسوده و مطمئن ترهمه آنان ، تحقق اش ضرورت دارد، میباشد.

یعنی ؛ توسعه و پیشرفت در اقتصاد - صنعت - علوم و تکنولوژی و فن آوری، تربیت متخصص و حفظ آنان (فراری ندادن مغزهای کشور)، حفظ آثارباستانی بعنوان تاریخ و هویت و فرهنگ ایرانیان، محیط زیست ، کسب بهترین سود از معاملات جهانی، حفظ و دفاع از تمامیت ارضی و یکپارچگی کشور و وحدت ملی ، حفظ روابط حسنه سیاسی با همسایگان وجامعه جهانی، صلح ، و دریک کلام هرآنچه که موجب تامین بهترین شرایط زندگی بهتر، آسوده و مطمئن تر برای همه مردم ساکن (ملت) ایران شود.

یعنی موجب فراهم آوردن مسکن ، غذا ، بهداشت و درمان ، آموزش و پرورش ، امنیت ، و....،گردد، همچنین موجب حفظ وافزایش قدرت، اعتبار و منزلت ملت ایران درجامعه جهانی شود.

 

اکنون سئوالی که میتوان مطرح کرداین است که : با توجه به این مشخصات و تعریف منافع ملی، کدام شخصیت حقیقی و حقوقی باورمند به حاکمیت ملی را میتوان یافت که با آن مخالفت داشته باشد؟

اساساً کدام جریان سیاسی ، چه باورمندبه حاکمیت ملی باشد چه نباشد، میتواند بگوید که ما درراستای به فلاکت رساندن مردم ، ویران کردن کشور، بخطرانداختن امنیت مردم و کشورو...... میباشیم؟

قطعاً هیچیک ازجریانهای مردمی وغیرمردمی ، چنین نمیتوانند بگویند؛ وبطورقطع باورمندان به حاکمیت ملی نیزنمیتوانند چنین عمل کنند. زیراکه، هدف همه این جریانات ملی - مردمی، هدایت و رساندن همه مردم به همان زندگی بهتر، آسوده و مطمئن تر است.

دراینجا ازآقای نوری علا میپرسیم : جنابعالی با کدام موردازمشخصات آمده ازمنافع ملی، مخالف هستید؟

آیا خودشما میتوانید شخص یا جریانی را معرفی کنید که با مشخصات منافع ملی یادشده، مخالفت داشته باشد؟
ماکه بعید میدانیم، کسی که خودرا یکی ازاعضای خانواده بزرگ ایرانی بداند، و خواهان حاکمیت مردم یا بعبارتی دیگرحاکمیت ملی باشد، با مواردفوق مخالفت داشته باشد.

 

نکته ایی که بایدبه آن توجه داشت،این است که: هرآنچه که همه طیفهای سیاسی باورمند به حاکمیت ملی که بواقع هریک نمایندگی فکری بخشی ازمردم (هرچند محدود) هستند ، درراستای فراهم آوردن زندگی بهتر، آسوده و مطمئن ترهمه مردم مورد تائیدباشد، را درچارچوب منافع ملی تعریف میگردد و تعریف اش ثابت وهمیشگی است.

اما هرآنچه که موردتائید همه طیفهای سیاسی باورمند به حاکمیت ملی قرارنگیرد را دربخش منافع جامعه تعریف میگردد، ومردم ازطریق صندوق های رأی، نظرخودشان را پیش میبرند و درهر مقطعی میتوانند نظرشان را ازطریق آرای عمومی تغییردهند.

منافع جامعه شامل مواردی مانند شکل نظام سیاسی ، ساختاراداری کشور، سیستم اقتصادی کشور و.... میشود که همه طیفهای سیاسی باورمند به حاکمیت ملی درآن خصوص اتفاق نظرندارند.

دراینجا آنچه که میتواند تکمیل کننده مبحث منافع ملی گردد و آن رابیشترملموس نماید، رابطه منافع ملی با منافع جامعه است.

منافع ملی با منافع جامعه دو موضوع مکمل وغیرقابل تفکیک ازیکدیگراند،اما درعین حال تفاوتهایی ازهم دارند، و بدینجهت نیز دارای دو نام جداگانه میباشند.

تفاوت هایشان، یکی درارتباط با اتفاق نظرداشتن یا نداشتن مردم راجع به موضوعاتی است که میتواند آنان را هرچه سریعتربه آن زندگی بهتر، آسوده و مطمئن تر برساند؛ و دیگری درارتباط با مسئولیت تامین وتحقق آن است. یعنی مسئولیت تامین منافع ملی بعهده همه مردم و حاکمیت میباشد، اما مسئولیت تامین و تحقق منافع جامعه، باتوجه به برنامه های هرجریانی که درقدرت سیاسی قراردارد، بعهده، دولت وحکومت میباشد.

براین اساس نیزمیتوان نتیجه گرفت که:

برای همه کنشگران سیاسی،درهرشرایط زمانی ، مکانی وموقعیتی که هستند،تامین منافع ملی بعنوان اصلی ترین و مهمترین موضوع جامعه وکشور،ضرورت دارد وبایدکلیه تصمیمات و اقداماتشان درراستای تامین منافع ملی باشد.

 

ودراینجا ازشخص آقای نوری علا، سئوال میکنیم: آیا جنابعالی نیزبه این اصل باورمند هستید که باید کلیه تصمیمات و اقداماتی که انجام میدهید، در راستای تامین منافع ملی باشد یا خیر؟

ازنظرما، ازآنجائی که منافع ملی شامل همه مردم (ملت) میشود، همه مردم(دراینجا بخوانیدهمه جریانهای باورمندبه جاکمیت مردم) مسئول هستند که درراستای تامین منافع ملی بایکدیگر به همکاری بپردازند. بدینجهت هم برای دستیابی به این توافق همکاری یا ائتلاف یا همبستگی که همه مردم (ملی) را شامل شود، انجام "گفتمان ملی برپایه منافع ملی" میتواند بهترین راه حل برای نزدیک شدن کلیه کنشگران صدیق ، آگاه ، مسئولیت پذیر و مصمم که دل درگروی ایران وایرانی دارند، باشد. (2)

براین اساس،برخلاف نظرجناب نوری علا، مابراین باورنیستیم که گفتمان ملی برپایه منافع ملی موجب اختلاف بیشترگردد. بلکه بالعکس معتقدیم بدلیل داشتن تعریف مشترک ازمنافع ملی وتفکیک مواردی که درچارچوب منافع ملی با منافع جامعه صورت میگیرد، برای همگان مشخص میکند که چه مسایلی برای امروزاست ودرالویت میباشد، وچه مسایل دیگری را باید به فردای ایران موکول کرد.

درهرحال، نظرآقای نوری علا چنین است که گفتمانی که هنوزباید برقرارباشد ، گفتمان سکولاردمکراسی است. درصورتی که برای مردم، گفتمانی که بسیاراهمیت دارد، گفتمانی است که بفوریت بتواند آن را ازاین وضعیت فلاکت باری که دارند،رهایی بخشد؛ ونزدیک به یقین گفتمان سکولاردمکراسی دراین مقطع ازمرحله مبارزات علیه رژیم ضدملی – ضدمردمی حاکم برایران و ایرانی ، نمیتواند چاره سازاین معضل بزرگ ملت باشد.

چاره سازمعضل بزرگ ملت ایران، درانجام گفتمان ملی برپایه منافع ملی، برای رسیدن به توافق ملی و پیداکردن راه حلی برای نجات ایران وایرانی میباشد.

یکی ازاصل هایی که درمنافع ملی وجود دارد،این است که: فرق نمیکند که چه شخصی یا نیروی داخلی و خارجی منافع ملی را بخطر انداخته باشد،مهم این است وضرورت داردکه همه مردم، باهرشخص یا هرنیروی داخلی وخارجی که منافع ملی را بخطر انداخته است، برای تامین یا حفظ منافع ملی، با تهدید کننده یا تهدید کنندگان آن، برخورد نماید و یا به مبارزه و دفاع از آن بپردازد.

 

براین اساس، ما درپی ایجادهمبستگی ملی هستیم که تمامی طیفهای فکری –سیاسی که باورمندبه حاکمیت ملی باشند را دربرگیرد. بدینجهت، امیدواریم با این توضیحات، آقای نوری علا به ایرادات خود درخصوص نفی و رد گفتمان ملی برپایه منافع ملی، پی برده باشند.

 

درهرصورت،دربخش دوم به نظرات آقای نوری علا خواهیم پرداخت.

 

مسئولان پیگیری هئیت موسس تدارک گفتمان ملی

 

 

 

ایمیل : goftemanemelli@gmail.com

 

(1):مقاله آقای نوری علا درگویا نیوز

  http://news.gooya.com/politics/archives/2015/02/192651.php

(2): کلیپ منافع ملی دریوتیوب https://www.youtube.com/watch?v=WNfbJfR0TR4&feature=youtu.be

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید