الله قلی جهانگیری و واقعه کوه حاجیلو
گروه الله قلی در خیابان مرکزی شهرضا در چهار راه شهرداری منطقه وسیعی را به محل فروش کتاب و نشریات و تبادل آزاد فرهنگی اختصاص دادند، اما مرتجعین آنان را سد راه خویش دیده، هر روز غائلهای بپا میکردند. به ناچار، گروه الله قلی مرکز فعالیت خود را به روستای دیزگان در هشتاد کیلومتری شهرضا منتقل کردند و آنجا در مقر علنی که «ستاد زحمتکشان» نام گرفت کوشیدند به فعالیت خود ادامه دهند. اما آنجا هم دست از سرشان برنمیداشتند. کینه مرتجعین به این گروه بی دلیل نبود. در زمان حمله حزب اللهی ها به خانه بهائیان و آتش زدن آنها در شیراز در سال ۵۷، الله قلی و همرزمانش تنها کسانی بودند که به دفاع از حقوق انسانی بهائیان برخاستند. در آنزمان تعداد زیادی بهائی، در منطقه ابیوردی شیراز زندگی میکردند. با توجه به اینکه بخشی از جوانان آن منطقه نسبت به جریان الله قلی سمپاتی داشتند، وی آنان را سازماندهی میکند تا در مقابل حمله مرتجعین دفاع کرده و از آزار و حمله به بهائیان جلوگیری نمایند. آنها موفق میشوند و به همین دلیل تنها منطقه شیراز که از حمله حزب اللهی ها به بهائیان جلوگیری شد محله ابیوردی بود. ــــــــــــــــــــــــــ الله قلی به نقش فعال زنان در امر مبارزه بها میداد از ویژگیهای الله قلی و همرزمانش تاکید بر ضرورت پیوند مبارزه روشنفکران و دانشجویان با کارگران و دهقانان و دیگر اقشار زحمتکش بود، معتقد بودند بدون این پیوند مبارزه علیه ستمگران به نتیجه نمیرسد. الله قلی همچنین به نقش فعال زنان در امر مبارزه بها میداد. ... گروه الله قلی در عین اعتقاد به اتحاد عمل با سایر نیروهای انقلابی جریان مستقلی بود و در منطقه، (جائی که او و یارانش بیشترین وقت خود را میگذراندند)، و در اصفهان و شیراز و کهکیلویه و جنوب، از سایر جریانات شناخته شده تر، محبوب تر و از پایگاه توده ای وسیع تری برخوردار بود. ... خوب است بدانیم که «قدرت الله قلی در اندیشه نظامیگریش نبود. در توان ارتباطش با توده های اجتماعی بود. حضور وی در منطقه صرفاً حضور سلاح نبود. آموزش بهداشت، کلاسهای سواد آموزی و احداث کتابخانه نیز بود...» ... گروه وی کوشش میکرد انضباط کار در کشاورزی و قانونمندیهای کار دسته جمعی با رعایت اصول مترقی حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی را از طریق شوراها به زحمتکشان بیاموزد.
حمله سپاه به منطقه و به شهادت رساندن «علی باز» در حالیکه او حتی در بستر بیماری بود و اسلحه هم نداشت، دستگیری مهین و محمدقلی جهانگیری و دهها تن از دهقانان زحمتکش منطقه و اعدام فوری شش نفر از آنان، حمله مشترک سپاه و خوانین در بابامنیر فارس به مردم و گروه الله قلی، راه بندان متعدد نیروهای سرکوبگر در مناطق مختلف و به شهادت رسانیدن یاران الله قلی در منطقه بابامینر، گذاشتن کمین و زخمی شدن خود الله قلی (که گروه از انتقام گیری و کمین گذاری خودداری کرد) همه نمونه است. الله قلی و یارانش براحتی می توانستند مقابله به مثل کنند اما آنان کشته مرده سلاح نبودند و روحیه انتقامجویی نداشتند. ... الله قلی پیش از هر اقدام سیاسی، یا پس از هر درگیری نظامی که به او تحمیل میشد یا به او و همرزمانش نسبت میدادند، شرح ماجرا را مکتوب میکرد و برای سران حکومت نسخه ای میفرستاد و کپی آنها را هم به مادرش میسپرد که گویا در اشغال خانه اشان در سال ۶۰، همه بر باد میرود. شنیده شده که مجموعه اینگونه اسناد به قدری زیاد بوده که برای حمل آن مامورین از وانت نیسان استفاده میکنند. ... نوارهای سخنرانی الله قلی که من یکی از آنها را شنیده ام، نشان میدهد که وی شیفته آزادی میهن و سعادت مردم بود. الله قلی به زبان های ترکی قشقائی و فارسی سخنرانی دارد و با فروتنی و صمیمیت بسیار با مردم حرف میزند. ــــــــــــــــــــــــــ در حمله به مقّر الله قلی، از هلیکوپتر گرفته تا بمب و راکت استفاده شد در اردیبهشت سال ۶۲ محل استقرار رهبران گروه در کوههای فارس محاصره شد و در جریان این محاصره الله قلی از ناحیه سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفت که خود داستانی دارد...
البته گروه آنروز محاصره را شکست و مرکز استقرار خود را در استان اصفهان قرار داد. اما حکومت در صدد قلع و قمع آن بود. شکنجه گران با دنبال کردن سر نخ هایی که به دست آورده بودند، بیست و چهار بهمن همان سال (سال ۶۲) به محل استقرار رهبران گروه رسیدند و با نیروهای ضربت اوین به سرپرستی اسدالله لاجوردی، گروههای ضربت اصفهان، شهرضا، شیراز، گروه ویژه عشایر و نیروهای پادگان غدیر و هوانیروز اصفهان، به منطقه استقرار گروه رسیدند. در کوه حاجیلو (شاهکوه)، حوالی کوه کلاه قاضی در نزدیکی شهر اصفهان ... آنان از زمین و هوا، با انواع و اقسام سلاح، محل استقرار الله قلی و یارانش را به رگبار بستند. درگیری در آخرین ساعات ۲۴ بهمن آغاز شد و تا غروب روز ۲۵ بهمن ادامه یافت. مهاجمین از تمامی امکانات از هلیکوپتر گرفته تا بمب و راکت استفاده کردند. الله قلی، ایاز رضایی، قدرالله رضایی، رضی طاهری، غلامعلی ذیلاپور و... همانروز ۲۵ بهمن در کوه حاجیلو پس از یک نبرد بیست ساعته جان باختند. سردار رضایی و فریدون جوانی جزو دستگیرشدگان بودند و آن دو نیز اواخر تابستان ۱۳۶۴ در اوین تیرباران شدند. ــــــــــــــــــــــــــ
این مادر فداکار که مدت دو ماه و نیم در زندان بود، در زمان شاه بارها توسط ساواک احضار و بازجوئی و مورد تهدید واقع شد و از آبان ۱۳۵۲ تا متزلزل شدن پایه های حکومت شاه در اوایل ۵۷، حق شرکت در هیچ جمع و مهمانی یا عزاداری که بیش از ۵۰ نفر در آن شرکت داشتند، را نداشت. ماه لقا تمامی سختی های معمول برای خانواده زندانیان سیاسی را از ممنوع الملاقات بودن گرفته تا شاهد آش و لاش شدن فرزند در زیر شکنجه و یا سفر بین شهرها با فاصله چند صد کیلومتر برای ملاقات فرزندش، پیش از انقلاب تحمل کرده و در مواردی از داخل زندان مأموریت مییافت که به سراغ مادرانی برود که برای اولین بار با زندانی شدن فرزندانشان و یا برخورد با ساواک روبرو میشدند. مأموریت مییافت برود و آنها را دلداری دهد. ... ماه لقا از سال ۱۳۴۸ تا مقطع انقلاب و از ۵۸ تا ۶۸ نیز بدون وقفه برای ملاقات فرزندانش مجبور بود در هر ماه در چند نوبت در چند استان رفت و آمد کند زیرا او همزمان هم در شیراز و هم اصفهان و یا تهران و یا سمیرم، نورآباد ممسنی یا ارومیه بازداشتی و زندانی داشت. ... مادر الله قلی، در آبان سال ۶۰ جنازه دو فرزندش و دو تن از زحمتکشان و فعالین شوراها را که اعدام شده و به بیابان رها کرده بودند، از بیابان های اطراف شهرضا پیدا میکند. هنگامی که به کمک نزدیکان مشغول شست و شو و کفن ودفن آنان بود مورد حمله مرتجعین قرارگرفته و مجدداً بازداشتش میکنند.
چه شگفت است، قدم زدن در مه، هر سنگ و بوته ای تنهاست. هیچ درختی درخت دیگر را نگاه نمیکند. همه تنهایند... Seltsam, im Nebel zu wandern! Einsam ist jeder Busch und Stein, Kein Baum sieht den anderen, Jeder ist allein... هرمان هسه Hermann Hesse
...
سایت همنشین بهار
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
همنشین بهار
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید