رفتن به محتوای اصلی

لختی پس از حل معما

لختی پس از حل معما

سرانجام روز یکشنبه ۸ می، رسانه های داخل کشور خبر دادند که جلسۀ هیئت دولت با حضور احمدی نژاد و مصلحی برگزار شده است. حضور مشترک نامبردگان در جلسۀ دولت، پس از حدود سه هفته کشاکش میان آن دو، و در اصل میان خامنه ای و احمدی نژاد بر سر ماندن مصلحی بر پست وزارت اطلاعات و یا ترک آن، واقع می شود. پس از آن که احمدی نژاد با استعفای اعتراضی مصلحی موافقت و تنها ساعتی بعد خامنه ای مصلحی را در پست اش ابقا کرد، جلسات هیئت دولت به تناوب با حضور این و غیبت آن یک از آنان برگزار می شدند. بنابراین برگزاری جلسه با حضور هر دو نفر ظاهراً حاکی از یک مصالحه است؛ اگرچه و قابل توجه این که خبرگزاری فارس در اعلام خبر مربوط به تشکیل این جلسه، افزوده است که “مصلحی به دعوت احمدی نژاد در جلسۀ هیئت دولت حاضر شده بوده است”.

طبعاً تشکیل جلسه هیئت دولت با حضور احمدی نژاد و مصلحی را می توان و باید پایانی بر این دور کشمکش میان خامنه‌ای و احمدی نژاد تلقی کرد. پایانی، حاکی از عقب نشینی احمدی نژاد، که پیشتر از این در حضور او در مراسم “عزاداری فاطمیه”، پس از چندین شب غیبت و در آخرین شب این مراسم، بروز کرده بود. با این حال، هم از حالا نامتصور و منتفی است که پایان این دور کشمکش را پایان کشمکشها به طور کلی میان خامنه‌ای و احمدی نژاد بدانیم. حضور اسفندیار رحیم مشائی در کنار احمدی نژاد در همان “جلسۀ عقب نشینی”، در حالی که آتش توپخانه منتقدان احمدی نژاد در سه هفته گذشته مقدمتاً مشائی را نشانه رفته بود، حاوی پیام روشن احمدی نژاد به آن منتقدان و نیز شخص خامنه‌ای است. محتوای پیام این است: “بسیار خوب، مصلحی باقی، اما مشائی هم باقی!”. به علاوه احمدی نژاد در سخنانش در همان جلسۀ دولت، که قاعدتاً منطق عقب نشینی ایجاب می کند هل من مبارزطلبی نکند، درک و دریافت مورد نظر خود از مناسبات میان ولی فقیه و رئیس جمهور را به دست داد و تصریح کرد که “عزت ولی فقیه منوط به اقتدار رئیس جمهور است”. گفتنی نیست که در این دریافت تأکید بر اقتدار رئیس جمهور است و نه بر عزت ولی فقیه.

از این قرار به احتمال بسیار می توان گفت که کشاکشهای نظیر و آن هم در فرداهای نزدیک بروز خواهند کرد. هم از این رو مکث بر این دور کشاکش و بر “دست” هر یک از طرفین، که با آن بازی می کرد، علیرغم آن که لختی پس از حل معما قرار داریم، فاقد اهمیت و موضوعیت نیست. به علاوه به نظر می رسد که این دور از کشاکش میان خامنه ای و احمدی نژاد پایان یک دوره و رقم زنندۀ دوره ای دیگر در تکوین انقلاب و جمهوری اسلامی باشد.

قطعاً از زمره مهمترین سؤالات پس از بروز کشاکشهای اخیر بین خامنه ای و احمدی نژاد، این بوده است که “هر یک از طرفین در این گیرودار تا کجا پیش خواهد رفت و اتکای او در این پیشروی به کیست و چیست؟” در این ارتباط خامنه‌ای از وضع “سرراستتر” و دست بازتری برخوردار بود؛ به این معنا که هم حدودی که او می توانست و می خواست پیش رود روشنتر بود و هم نیروهائی که او به آنها اتکا می کرد، تجسد ملموستری داشتند.

کمابیش از نخستین روز درگیریهای اخیر روشن و دریافنتی بود که خامنه ای نه در صدد حذف و یک سره کردن کار احمدی نژاد، بلکه در صدد مهار او و به کرسی نشاندن حکم خویش با وجود احمدی نژاد است. پرهیز او پس از ابقای مصلحی، از ورود مستقیم بعدی به صحنه، قراردادن مشائی به عوض احمدی نژاد در کانون مناقشه توسط طرفداران و حامیان خامنه ای، و کجدارومریز در بستن سایتهای طرفدار احمدی نژاد – خاصه سایتهائی که موضع رادیکالی به نفع احمدی نژاد نگرفتند، همه و همه حاکی از طرح مهار احمدی نژاد بوده اند. خامنه ای نمی خواست احمدی نژاد را حذف کند، اما مهمتر این که همچنین نمی توانست چنین کند؛ زیرا دست خود او سخت زیر سنگ احمدی نژاد گیر است. خامنه ای هم به احمدی نژاد محتاج است و هم برای او بسی “مایه گذاشته” است. از سوئی حمایتی که او نصیب احمدی نژاد کرده، نصیب هیچ رئیس جمهور دیگری نشده است و از سوی دیگر در شرایطی که طرح “هدفمند کردن یارانه ها” با آیندۀ کاملاً ناروشن و اثرات احتمالی فوق العاده حادش بر اقتصاد و سیاست کشور در جریان اجرا است، و دور دیگری از تنش در مناسبات خارجی بر سر پرونده اتمی جمهوری اسلامی قابل پیش بینی است، و سرانجام در شرایط ملتهب منطقه، کنار گذاشتن احمدی نژاد و بحران سیاسی ناشی از آن بازی با آتشی را می ماند که خامنه ای، ولو با کمترین درایت سیاسی، ناهنگام بودن آن را تشخیص می دهد. مطلوب خامنه ای حفظ احمدی نژادی گوش به فرمان تا پایان دوره دوم ریاست جمهوری اش است.

همچنین خامنه ای از همان روز نخست می توانست از حمایت نیروهای معینی به نفع خویش مطمئن باشد. سوای دستگاه ولایت با تمام ابزارها و عاملانش، حداقل تقریباً تمام دستگاه روحانیت – خاصه روحانیت دولتی، و نیز راست سنتی از زمره نیروهای اردوی او بودند.

اما وضع احمدی نژاد به قرار دیگری بوده است. بیشترین قراین حاکی از آنند که احمدی نژاد ابداً قصد عقب نشینی به نقطه ای که اکنون به آن عقب نشسته است را نداشته است. امتناع از حضور در چندین جلسه دولت و حضور در آن تنها پس از ترک جلسه توسط مصلحی، لغو یک سفر استانی، تکذیب اظهارات آقاتهرانی – از نزدیکان به شخص احمدی نژاد – دایر بر این که خامنه ای با احمدی نژاد اتمام حجت کرده بوده است، و مهمتر از همه پرهیز از حضور در مراسم “فاطمیه” تا آخرین شب، با توجه با این که این مراسم مشخصاً منسوب و “متعلق” به خامنه ای بود، همه و همه قراین برداشت پیشگفته اند. پس به نظر ابداً تصادفی نمی رسد که عقب نشینی احمدی نژاد بدواً در شنبه شب گذشته، به صورت حضور در مراسم مذکور، بروز یافت. آخر، شنبه روزی بود که دیگر انتظار احتمالی احمدی نژاد برای ابراز “حمایت توده گیر” در درگیری میان اوباشان طرفدار طرفین نقش بر آب شده بود (و درگیری مشابهی که یکی-دو روز پس از آن نیز واقع شد، چیزی غیر از تکرار و تأکید مورد قبلی نبود) و جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، با “استدعا برای حفظ جمهوری اسلامی از شر جن و انس و شیاطین”، دادن نشانی “شیاطینی علاوه بر شیاطین خارجی که برای مقابله با نظام اسلامی بسیج شده‌اند تا ظرف انقلاب را بشکنند” و خاصه با تصریح این که “انحراف از جمهوری اسلامی … مهمتر از همه گاهی در کانون حمله دشمن به سمت محور اصلی نظام یعنی ولایت فقیه دیده می‌شود”، امید احتمالی او را برای کسب پشتیبانی دستکم بخشی از سپاه به یأس بدل کرده بود.

امتیازات سرشاری که احمدی نژاد در اختیار سپاه قرار داده، “دستاوردهای هسته ای”اش، که می توانند خوشایند سپاه نیز باشند و پولهائی که او در میان بخشهائی از فقرزدگان جامعه پخش کرده است …او را متقاعد کرده بوده اند که او می تواند روی حمایت بخشهائی از سپاه و پشتیبانی نسبتاً توده گیر در درون جامعه حساب کند. اینک این هر دو حساب اشتباه از کار درآمده اند. گفتمان “اسلام ایرانی” هم که بسیار پیشتر از این نقطه اتکای او را در میان بخشی از روحانیت فروریخته بود. در تکانه ناشی از سیلی این واقعیتها است که احمدی نژاد متوجه می شود “ترمز هم می توان گرفت”.

***

چنان که اشاره شد، خاتمۀ این دور از کشمکشها به معنای خاتمۀ کشمکشها به طور کلی نیست. با منش کسی چون احمدی نژاد می توان دید که او در تدارک تقابلهای بعدی است. همچنین اشاره شد که مطلوب خامنه ای حفظ احمدی نژادی گوش به فرمان تا پایان دوره دوم ریاست جمهوری اش است. محتملاً خامنه ای و بخشهائی از همراهان کنونی او بر این ارزیابی هستند که مهار احمدی نژاد تا دو ساال آتی، اختتامی “مبارک” برای دوره دوم ریاست جمهوری او است و در این مدت هم آنها امکان مدیریت و مهندسی اتنخابات، هم انتخابات مجلس و هم انتخابات بعدی ریاست جمهوری، را خواهند داشت. اما در تمایزی آشکار با چنین نقشه ای، این تمایل در میان بخشی از نیروهای راست سنتی نیز مشهود است که به “پیروزی” فعلی اکتفا نکنند و به پیشروی ادامه دهند.

دشوار به نظر می رسد که چنین وضعیتی “آتش بسی” تا آستانه انتخابات مجلس و پس از آن، تا انتخابات ریاست جمهوری، را اجازه دهد. پس محتملاً باید منتظر مصافهای بعدی در آینده نزدیک باشیم. این سؤال اما باقی خواهد ماند که “مگر در مصافهای آتی اتکای احمدی نژاد به که و چه خواهد بود؟”. کاملاً بعید است که در زمان باقیمانده برای احمدی نژاد او بتواند در مصافهای آینده در موقعیتی برتر و نیرومندتر نسبت به هفته های گذشته برآمد کند. از این رو است که رویدادهای هفته های اخیر می توانند شاخص پایان یک دوره و رقم زنندۀ دوره ای دیگر در تکوین انقلاب و جمهوری اسلامی باشند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
کار آنلاین

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید