رفتن به محتوای اصلی

دوئل خامنه ای و احمدی نژاد

دوئل خامنه ای و احمدی نژاد

انتشار نامه آیت الله خامنه ای خطاب به محمود احمدی نژاد ، در خصوص اسفندیار رحیم مشایی آن هم در وبسایت رسمی حفظ و نشر و آثار آقای خامنه ای " www.khamenei.ir " حکایت از تغییرات و جهت گیری های جدید پشت پرده دارد . در این نامه آقای خامنه ای بی پرده و شفاف مینویسد :

انتصاب جناب آقای اسفنديار رحيم مشايی به معاونت رئيس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی ميان علاقمندان به شما است . لازم است انتصاب مزبور ملغی و كان لم يكن اعلام گردد .

آقای احمدی نژاد با وجود آگاهی از نظر نا مساعد مقام رهبری در خصوص آقای مشایی ، او را از مقام معاونت عزل و به پستی دیگر به عنوان رئیس دفتر خودش منصوب کرد .

مقایسه سخنرانی های جدی و یا نمایشی آقای محمود احمدی نژاد در دوره قبلی با این دوره به وضوح نشان میدهد که تعداد استناد ها و بکارگیری نام و دستورات و نظر های آقای خامنه ای از جانب ایشان حتی به صورت ظاهری و زبانی نیز سیر نزولی داشته است . حتی در بعضی از سخنرانی های اخیر ایشان یک بار هم نامی از آقای خامنه ای و مقام و نظر ایشان ذکر نمیشود .

شاید گمان آقای خامنه ای در ابتدا این بود که احمدی نژاد دقیقاَ به دلیل بی کفایتی بهترین گزینه است برای مقام ارشد اجرایی کشور ، چرا که در عمل مجری نظرات ایشان خواهد بود ، و شاید به همین دلیل هم در نماز جمعه پس از انتخابات 88 نیز رسماَ اعلام کرد که نظر آقای احمدی نژاد به نظر من نزدیک تر است . اما ظاهراَ این تصور ایشان اشتباه بود .

به هر عنوان اکنون آقای احمدی نژاد ابایی از نشان دادن خیزش خود برای آینده ندارد . دهن کجی پیاپی به آقای خامنه ای و به هیچ انگاشتن ایشان از سوی رئیس جمهور شکلی علنی یافته است .

درگذشته سابقه نداشته که مسئول دفتر رئیس جمهور در جلسه هیآت دولت ، در کنار رئیس جمهور بنشیند و مانند مقامات ارشد کشوی در امور مختلف حضور داشته باشد . اما آقای احمدی نژاد با وجود نظر نامساعد رهبری این کار را میکند و آقای رحیم مشایی را در هر موردی که ممکن باشد دخالت میدهد . تا به حال سابقه نداشته رئیس جمهور بی توجه به رهنمون های آقای خامنه ای ، تابو ها را بشکند و برخلاف حدود تعیین شده از سوی رهبری ، برای رئیس جمهوری آمریکا پیام مذاکره رو در رو بفرستد و یا موضوع دانشگاه آزاد اسلامی و عمکرد دولت بر خلاف میل رهبری ... ، اما آقای احمدی نژاد همه این کار های راانجام میدهد .

از این نمونه ها میتوان فراوان ذکر کرد اما این ها ظاهر بیرونی موضوع است . بسیاری در این سالها احمدی نژاد را بی کفایت ، کوتوله سیاسی ، سفیه ، نادان ، و ... خطاب کرده اند . شاید هم تا حدودی این القاب با توجه به استانداردهای لازم برای ریاست جمهوری به او قابل انتصاب باشد . اما عملکردآقای احمدی نژاد و جریان پشتیان او ثابت کرده که به هیچ عنوان کند ذهن و یا کم عقل نیست .

تا بحال گمان بر این بود که تغییر و تصویب قوانین و باز شدن دست دولت و همچنین سیاست های جنجال بر انگیز ش ، خواست نظام است که به رهبری آیت الله خامنه ای و توسط آقای احمدی نژاد اجرا میشود . اما بر خلاف این تصور بین جریان سنتی قدرت به نمایندگی آیت الله خامنه ای با بخش تازه به قدرت رسیده با نماد محمود احمدی نژاد شکاف های جدی و رو به رشدی وجود دارد .

سیاست محمود احمدی نژاد چه در زمان تصدی پست شهرداری تهران و چه در زمان ریاست جمهوری قطع دست مافیای سنتی بازار و همچنین شبکه های فامیلی تجارت نفت ، صادرات ، واردات و ... بود . او در این سیاست و البته با حمایت رهبری و مجلس و هم چنین بکار گیری امکانات دولتی و قانونی تا حد زیادی موفق نشان داد ، اما موفق تر از آن ، در واگذاری غنیمت های این کشمکش ، یعنی سرمایه و فرصت های بزرگ اقتصادی به اطرافیان و وابستگان خود بود . در این مرحله نیز بسیاری گمان میکردند که این تقسیم غنیمت بین عناصر وابسته در حکومت ، خصوصاَ سپاه و بعضاَ خانواده و اطرافیان رئیس جمهور ، با نظر مساعد و میل بخش سنتی نهاد قدرت ، و همچنین مقام رهبری صورت میگیرد . اما باز هم اینچنین نبود .

آقای احمدی نژاد به بهانه کوتاه کردن دست مافیا و همچنین اجرای دستورات رهبری مبنی بر ریشه کن کردن فساد موفق شد تا فرصت و امکانات را از دست غریبه ها گرفته و به دست خودی ها بسپارد و حالا میرود تا با خودی ها مافیای خودش را بسازد . اودر این مرحله پایه های قدرتش را با سرمایه های کشور محکم میکند ، و از همه مهم تر او از بین افراد حاضر در نظام نیز یارگیری میکند . اما سوال اینجاست که چه کسانی در این مرحله حاضر میشوند تا درجمع یاران او قرار بگیرند ؟

وابستگان و معتقدین به نظام اسلامی عموماَ در دو بخش دسته بندی میشوند . دسته اول آنهایی که به صورت سنتی و اعتقادی از نظام پشتیبانی میکنند ، و آنهایی که به واسطه منفعت و یا مسئولیت در جرگه حامیان نظام اسلامی قرار می گیرند .

تجریه سی ساله انقلاب نشان داده که دسته اول استقلال بیشتری در انتخاب و عملکرد خود دارند . حامیان سنتی و اعتقادی عموماَ تعدادشان از دسته دوم بیشتر اما به لحاظ قدرت و تاثیر گذاری ضعیف تر هستند . حکومت در عمل این گروه جزء نیروهای کمیتی محسوب کرده و به آنها با نگاهی کاربردی و تبلیغاتی مینگرد .

در دسته دوم دو مولفه " نفع و مقام " جهت گیری های را تعیین میکند . یعنی افرادی که به واسطه نزدیگی و یا وابستگی خود به نظام اسلامی منافع و یا پست و مقامی را کسب کرده اند ، این افراد به جهت حفظ و یا توسعه موقعیت خود راهی به جز حمایت نظام ندارند . اینها نیز در عمل به دو بخش تقیسم میشود ، بخش اول کسانی که به موقعیت خود قناعت کرده و زیاده خواه نیستند . و بخش دوم کسانی که خواهان رشد و کسب مقام و یا منافع بیشتری هستند . این افراد برای جهش به پله بالا تر دو راه بیشتر ندارند ، یا میبایست شایستگی و خلاقیت و توانایی بالای خود را در حوزه کاری شان نشان داده و ثابت کنند که نسبت به دیگران بهتر هستند ، و یا اینکه از شیوه های غیر اخلاقی و عموماَ همراه با زد و بند و به اصطلاح عوام " پدرسوخته بازی " رقبای خود را دور زده و پیشی بگیرند . این افراد برای رسیدن به هدفشان تن به هر کاری میدهند و هر پیشنهادی را میپذیرند و عموما پس از مدتی هاله از فساد اعمال غیر عرفی و اخلاقی پیرامون شان را فرا میگرد . آنها همواره هراس این را دارند که عاقبت کار چه خواهد بود ؟ نگران گذشته هستند ، دلهره حفظ موقعیت کنونی خود را دارند ، و هم حرص رسیدن به موقعیتی بالاتر را میزنند. این افراد عموماَ در کار خود از نوعی حاشه امن نیز برخوردار هستند . چرا که هر به اصطلاح پدر سوخته بازی را با خواست و پشتیبانی مقامی بالاتر انجام داده اند . مقام بالاتر به جهت حفظ اسرار خود ، در شرایط بحرانی از آنها دفاع میکند . سرنوشت این گونه آدمها در نهایت دو چیز است . یا به مقامی بالا و هم تراز با روئسای خود خواهند رسید و یا در شرایطی گریز ناپذیر به توسط فرماندهان خود و باهدف جلوگیری از افشاء حقیقت قربانی میشوند .

نگاهی گذرا به حلقه یاران اقای احمدی نژاد نشان میدهد اطرافیان او و خصوصاَ یاران جدید الورودش ، عموماَ از جرگه پدرسوخته ها هستند . آنهایی که همواره در هر موقعیتی حاشیه هایی داشته اند . به عنوان مثال در یارگیری های جدید رئیس جمهور میتوان به سعید مرتضوی اشاره کرد . قاضی که برای فرار از مجازات تخلف خود در یک پرونده منجر به قتل در شهر یزد ، حاضر به همکاری در پروژه سرکوب نشریات شد و سپس در مقام دادستانی تهران به بگیر و ببند پرداخته و در نهایت زمانی که نظام اسلامی با همکاری مجلس و پشتیان رهبر تصمیم گرفت او را در پرونده کهریزک قربانی کند ، به دامان احمدی نژاد پناه برد ، با حاشیه ای امن ، و با مقامی متفاوت و اختیاراتی ویژه ، اما اینبار دراختیار مافیای رئیس جمهور .

آقای احمدی نژاد این را به خوبی میداند که مقام رهبری دو بازوی قدرت دارد ، سپاه و رادیو و تلویزون .

او با واگذاری میلیارد ها دلار فرصت اقتصادی در بخش های مختلف به سپاه ، عملا بخشی از آن را به به گروه حامیان خود وارد کرده است . اما هم به لحاظ مکانیزم های قانونی و هم به لحاظ ساختار سازمانی و خصوصا مدیریتی صدا و سیما ، نفوذ و تاثیر گذاری برآن دشوار بود . همین عامل باعث شد تا آقای احمدی نژاد به فکر جریان قدرت مند رسانه ای موازی بی افتد .

تشکیل یک پایگاه اینترنتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای «اعمال نظارت عمومی بر رسانه‌ها » یکی از همین تلاش ها است . و یا تغییر مدیران خبر گزاری ها در راستای نظر رئیس جمهور .

هرچند اکثر خبر گزارها به دلیل نفوذ وزارت ارشاد و معاونین آن عملا در اختیار و کنترل رئیس جمهور هستند و به جای رسالت حرفه ای خود به تمجید از دولت میپردازند ، اما این میزان نفوذ برای هدف اصلی آقای احمدی نژاد کافی نیست .

اقداماتی نظیر انتساب یکی از مشاوران رئیس جمهور برای تصدی مدیریت خبرگزاری جمهوری اسلامی ، جدای از هدف کنترل صد در صدی رسانه ، هدف های دیگری را نیز در بر میگیرد . تبلیغات به نفع رئیس جمهور و حمله به مخالفان قطعاَ واکنش های متقابلی را از سوی منتقدین در پی خواهد داشت . مدیریت این رسانه به عنوان مسئول عملکرد آن باید آنقدر قدرت مند بوده و از حاشه امن برخوردار باشد که حمله به او کارگر نشود .

یکی از سیاست های دولت محمود احمدی نژاد در سالهای تصدی پست ریاست جمهوری ادغام سازمانها و نهاد های دولتی به جهت تسهیل در کنترل آنها بوده است و بعید نیست که در آینده این اتفاق نیز برای خبرگزاری های تحت کنترل دولت و یا وابسته نیز بیافتد و در نهایتا یک سازمان یک دست حامی دولت و حمله کننده به مخالفین در مقابل رسانه صدا و سیمای آقای خامنه ای تشکیل شود . وشاید این مجموعه جدید نیز زیر نظر عناصری نظیر اسفندیار رحیم مشاعی اداره شود . رسانه های مستقل دیگر نیز یا به دلیل مشکلات مالی ورشکسته خواهند شد و با طبق آیین نامه و بخش نامه های وزارت ارشاد در چهارچوب خواست دولت فعالیت خواهند کرد .

البته این قدرت طلبی آقای احمدی نژاد بی پاسخ نمی ماند . او منتقدین و حتی دشمنان قدرت مند فراوانی دارد . بسیاری از عناصر شناخته شده حامی دولت او ، هم اکنون اعتراض میکنند . انتقاد چهره هایی نظیر مطهری ، توکی ، لاریجانی و امثالهم بدون پشتوانه و سرخود نیست . این سو نیز پتانسیل خفته ای در بین حامیان حکومت وجود دارد که در صورت رها شدن برای آقای احمدی نژاد درد سر ساز خواهد بود . اما بنا به چند دلیل این پتانسیل تا به امروز آزاد نشده است . حمایت آقای خامنه ای از احمدی نژاد معادله را جوری تنظیم کرده که رهبری و رئیس جمهور در یک سو ، و مردم و رهبران جنبش سبز در سویی دیگر قرار بگیرند . رفتار سرکوبگرانه دولت و حمایت رهبری از آن سرنوشت و منافع این دو مقام را تا دور دست ها به هم گره زده است . هر اقدام متقابل و یا انتقاد جدی از سوی حامیان آقای خامنه ای به آقای احمدی نژاد در نهایت به نفع مخالفین رهبری و ریاست جمهوری تمام میشود .مخالفین از ابراز مخالفت صریح معذور هستند و آقای احمدی نژاد نیز این معذوریت مخالفین حکومتی خود را به خوبی متوجه شده و تمام و کمال نیز از آن استفاده میکند . بهترین هدیه برای او مقوله زمان است . چراکه تا پایان مهلت قانونی ریاست جمهوری فرصت زیادی باقی نمانده و باید در همین مدت هر کاری که میتواند انجام دهد . آقای احمدی نژاد بی توجه به هر محدودیت و مانع قانونی ، آنچه که لازم میداند انجام میدهد . این خود سری بدون فکر وبی برنامه نیست . او با هدف و حساب شده در مقابل تمام انتقادات می ایستد تا مثلا مخابرات را به سپاه واگذار کرده و قرارگاه خاتم الانبیا را یکه تاز بی رقیب پروژه های بزرگ اقتصادی کند . او با برنامه اسفندیار رحیم مشاعی را مجری پروژه های حساسی نظیر همایش ایرانیان خارج از کشو قرا داده و خلاصه او میداند که چه میکند .

حال سوال اینجاست که در نهایت نتیجه چه خواهد شد؟

حالت های محتمل از نتیجه این کشمکش در چند شکل امکان پذیر است ، اما قبل از روی دادن هر یک از آنها اولین اتفاقی که خواهد افتاد قطعاَ این است که به زودی اختلاف بین رهبری و ریاست جمهوری علنی خواهد شد . و همه شاهد دوئل این او مقام خواهند بود .

پیش بینی آینده تقریبا غیر ممکن است اما شواهد گواه بر این است که آقای احمدی نژاد با تکیه به حمایت معنوی آقای مصباح یزدی ، به عنوان نظریه پرداز مکتب ولایت ، و کسی که اعتبار رهبری آقای خامنه ای از اندیشه های او نشآت میگیرد . به تقابل با آقای خامنه ای خواهد رفت . او تا زمان فرا رسیدن این دوئل نیز فرصت دارد تا حلقه یاران خود را گسترده تر کرده و به جمع حایمان خود بیافزاید . آقای خامنه ای نیز طبعا چاره ای به جز اجماع با یاران سنتی خود و همچنین اعطای امتیاز به دوستان قدیمی نظیر هاشمی رفسنجانی ، ناطق نوری ، جامعه روحانیت و ... ، و کسب حمایت آنها ندارد .

در خوش بینانه ترین حالت ممکن طیف حکومتی مخالف رئیس جمهور ، میتواند با مدیریتی عقلانی و حساب شده آنقدر فضا را برای آقای احمدی نژاد تنگ کند تا پایان دوره ریاست جمهوری ، فرصت هرگونه گردنکشی و شاید کودتا از او گرفته شود . اما در غیر این صورت بالا گرفتن اختلاف ، و به دلیل منافع مشترک فراوان بین مخالفین آقای احمدی نژاد ، همه یک پارچه به مخالفت با او پرداخته و در نهایت به عنوان رئیس جمهور نالایق از مقام خود عزل خواهد شد . و طبعاَ به دلیل وجود فرصت و جو مناسب ، تمام گناهان این سالها نیز به گردن او افتاده و قطعا در نمایشی بزگ مجازات خواهد شد .

موفقیت آقای احمدی نژاد در صورت کودتا بر علیه بخش سنتی حکومت بعید به نظر میرسد، چرا که از دید بسیاری از جریانات داخلی و خارجی ، نبود آقای احمدی نژاد به هر قیمتی برای کشور و منافع ملی مفید است . از این رو اگر جریانی نظیر رهبری قادر به رویا رویی با او باشد ، گروه های مخالف در صورت عدم حمایت رسمی ، دست کم مانع براندازی احمدی نژاد نخواهند شد . در آن شرایط هم پس از برکناری رئیس جمهور و آرام شدن فضا ، اوضاع به حالت سالهای قبل برخواهد گشت و همانند گذشته دو طیف اصلی شبیه اصلاح طلبان و محافظه کاران در کشور باقی خواهند ماند . اما اینبار با ماهیت و مطالبات جدید . چرا که در نهایت این طیف ها نیاز به پشتیانی مردم دارند . مردمی که حالا توقعشان از آزادی بیشتر شده و خود را طلب کار میکدانند .

اما در صورت موفقیت آقای احمدی نژآد و جریان حامی اش ، دو را بیشتر نخواهد ماند ، یا شورش اچتماعی مردم ، نظیر سال 1357 ، و یا دخالت نظامی جهانی برای دفع خطر ها ... ، البته تجربه نشان داده که به دلیل نبود وجود ساختاری صحیح و تعریف شده مبتنی بر اصول و قانون حکومتی ، هیچ امکان هیچ پیشبینی صحیحی وجود ندارد .

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
http://ahmadbatebi.com

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید