رفتن به محتوای اصلی

برنامه اتمی ایران یکی از دوهدف غرب را باید دنبال کند

برنامه اتمی ایران یکی از دوهدف غرب را باید دنبال کند

بررسی کامل پروژه اتمی ایران با احتمالات آن بازی اتمی غرب با ایران پیش از آنکه هر هدفی را دنبال کند قاتل جنبش ها و خیزشهای اجتماعی ایران از آغاز تا کنون بوده است.

درست مانند جنگ هشت ساله بنام جنگ هر جنبش یا صدای مخالفی را در نطفه خفه میکردند. برنامه اتمی ایران را غرب پایه گذاری کرده است. از اینکه غرب ایران را به روی غلطک اتمی انداخته هیچ شکی نیست. شواهد امر حاکی از آن است که غرب مواد اولیه و ابزار غنی سازی را در اخیتار ایران قرار داده و شرق (چین روسیه و کره)موشکهای دوربُرد را در اختیار ایران قرار دادند.

یکی از دو راه آنستکه درست مانند عید قربان گوسفند را که خریداری می کنند خوب به گوسفند میرسند. تا صاحب گوسفند گوشت بیشتری نصیبش شود.

یعنی از راههایی که غیر رسمی و گوئی غرب از همه چیز بی خبر ایران را به نقطه ایی رساندند که بتواند در مسیر اتمی شدن قرار گیرد. روز قربانی که فرا رسید و خطر هسته ای و اتمی ایران گوش جهان از طریق مدیا کـَـر خواهد کرد. امنیت اسرائیل گویا در خطر خواهد بود تا اینکه بهشت موعود کارخانه های تولید اسلحه فرا رسد که هــمــانـا جــنــگ خواهد بود. بهر حال این راه هم یکی از راههای ممکن است. اینجا اگر گمان کردید از دلسوزی خبری هست،

سخت در اشتباه هستید. هشت سال جنگ عراق و ایران چنان زیان مالی و جانی برجا گذاشت که آثارش هنوز بجا مانده است. راه دوم. ایران در گردوغبار و هیاهوی جهانی اتمیزه شود و به قدرت سلاح هستی دست یابد. زیرا در آینده اگر ایران شریک غرب و احیاناً عضو ناتو شود باید دارای قدرت اتمی باشد که بتواند نقش ژاندارم خاورمیانه را بازی کند. جناح راست حاکم بر ایران همراه با سپاه پاسداران که به قدرت مافیایی بی رقیب و شکست ناپذیر تبدیل شده است، در واقع با غرب بویژه با آمریکا روابط پنهان دارند. بیلانس بازرگانی نیمه دوم حکومت جورج بوش خود گواه این امر است. پرسش اینجاست که آیا روابط جمهوری اسلامی با چین و روسیه نمایشی است یا

اینکه نه ژرف و جدی است؟

زیرا شوروی کمونیستی قبلا نیز وارد بازی جنگ ایران و عراق شد و همین بازی در نهایت سبب باخت نظام بلوک شرق شد. شورای همیاری اقتصادی کومیکوم بیشتر بر پایه نفت شوروی پیشین استوار بود که با ارزان شدن نفت و فشار غرب درهم شکست. بازی موشک پــرانی ایران حتی با کمک شرق به زیان خودشان تمام شد. زیرا موشک پرانیهای ایران سپر موشکی آمریکا در چک و لهستان را مستحکمتر نمود.

پرسش اینجاست آیا غرب موفق خواهد شد اینبار باز از مهره ایران چین را مهار کند ؟ آنچیزی که براستی غرب را تهدید می کند و حتی بازار اقتصادی غرب را به خطر انداخته است چین است. نه اتم ایران.

تـولیدات چین بازار غرب و آسیا را قبضه رو کرده است. حتی شرکتهای بزرگ غرب برای آنکه تولیدات خود را به نرخ ارزان به بازار ارائه دهند مجبورند که قطعات را به چین سفارش دهند که شانس زنده ماندن آنها در بازار رقابت بیشتر شود.

از پوشاک گرفته تا وسایل الکتریکی و صنعتی. روسیه در واقع خطری نیست که بخواهد صنایع غرب را تهدید کند بجز باجگیری هایی که گاهی از برخی کشورها میکند. حالت دوم دو فرآیند را نیز با خود همراه دارد.

اگر غرب به رهبری آمریکا خواهان یک ایران اتمی و عضو ناتو ولی عاری از جمهوری اسلامی باشد نتیجـتاً واکنش ملایان و سران جمهوری اسلامی را دربر خواهد داشت. اگر دقت کرده باشید چند سال پیش آخوند صحبت تضمین را میکردند. از آنجایکه این تضمین به آخوندها و مافیای دولت اسلامی داده نشد آنها راه چاره در چین جستند. زیرا تجربه عراق به آخوندها نشان داد که روسها دقیقه نود فرش زیر پا را خواهند کشید. بنابراین آخوندها نیز تضمین بقای خود را از چین مطالبه میکنند در عوض قراردادهای چربی با چین بستند یا در واقع باج سنگینی به آنها دادند به اصطلاح عامیانه لقمه ای را که آمریکا آماده کرده بود چینی ها از دهانشان ربودند. در چنین شرایطی کار آمریکا بسیار سخت تر میشود.

غرب مجبور میشود یکطرفه دست به محاصره بزند. اگر خواهان قطع حمایت چین از ایران هستند پس باید امتیازی بمراتب پُـرچرب تر از آخوندها به چین بدهند. در اینجا باید یاد آور شوم که در راهکار اول یعنی جنگ ، غرب یک میانبر خواهد زد اگر نتواند از راه دیپلماسی وارد شود. این میانبر نیازی به پرسش از شورای امنیت ندارد. درست مانند 11 سپتامبر. اینبار هم جهان میداند که واکنش اسرائیل ماورای همه راهکارها است.

پرسش اینجاست که آیا سران تندرو جمهوری اسلامی براستی ضد غرب هستند یا آنها تنها نقش و نمایش آنرا بازی میکنند و ماموریت نهایی آنها جنگ است؟ بهر حال می بایست تمام زاویه احتمالات بررسی شود. کمک کمپانیهای غرب به سران جمهوری اسلامی شدت این احتمالات را بیشتر میکند. یعنی آنچیزی مردم ایران را به شک و تردید انداخت همانا کمک همزمان غرب و شرق در شورشهای اخیر انتخاباتی به سران جمهوری اسلامی بود. وقتی ماشین آب پاش و ابزار سرکوب چینی و روسی به ایران سرازیر شده بود همزمان با آن شرکتهای الکترونیکی زیمنس و نوکیا نرم افزارهایی به آخوندها دادند که جوانان ایران را ردیابی میکرد. یا آنکه ردپای شرکت نفتی هالیبرتون در جنوب ایران و همه این جریانات حاکی از این است که دولت فعلی ایران نباید شکست بخورد و به دلخواه مردم رقم زده شود. این شک و بدگمانی را آنها به دلهای ما راه دادند. انگار این سناریو باید تا آخر به دلخواه یاری گران سران جمهوری اسلامی پیش برود.

راستش را بخواهید تا زمانی که شرکتهای بزرگ تولید سلاح و شرکتهای بزرگ نفتی مشترکاً در جهان فعالیت دارند من نمی توانم به صلح ایمان داشته باشم. من خودم به شخصـه امیدوارم که طرح یک ایران اتمی هم پیمان غرب ولی عاری از جمهوری اسلامی پیروز از میدان بیرون آید.

این طرح با محاصره سنگین جمهوری اسلامی امکان پذیر است. به شرطی که پنجره حیاط خلوت نیز بروی غرب بسته باشد. امیدوارم که حالت مشابه کشورهای دیگر برای ایران پیش نیاید که زیرساختارهای ایران ویران شود و باز توسط شرکتهای غربی مجبوربه ساخت آنها شویم.

ولی بنظر حرکتها در منطقه کلیشه ایی پیش میرود. امیدوارم سرنوشت ایران و حاکمان ستمگر آن بدست مردم ایران به سرانجام برسد.

به امید آینده درخشان برای ایران و ایرانی.

نیک جعفرزاده 15 آپریل 2010 . 26 فروردین

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید