رفتن به محتوای اصلی

سناریوی شکست خورده!

سناریوی شکست خورده!

برای بسیاری از صاحب نظران سیاسی آشکار بود که اظهار خوشحالی اغلب اصولگرایان نسبت به نتایج نمایش ۲۲خرداد، چیزی جز ظاهر سازی نیست وتنها هدف آنها از این « خشنود نمایی » مقابله با اعتراضاتی است که اصلاح طلبان به نحوه برگزاری انتخابات داشته اند .اما کمتر کسی تصور می کرد نخستین پرده از این « نمایش کم جاذبه اما پرهزینه »با این سرعت به پایان برسد وپرده دیگری از خیمه شب بازی حاکمیت ، در برابر چشمان مردم قرار گیرد.امروز، رسانه های حاکمیت ضمن ادامه دروغ پردازی های چندش آور خود در خصوص اصلاح طلبان ، خط ونشان های سه رئیس قوه برای یکدیگر را منتشر می نمایند که البته بخشی از آن مانند مکاتبات علی لاریجانی و محمود احمدی نژاد ، کاملا صریح است وبرخی دیگر همچون تاکیدات صادق لاریجانی بر ایستادگی قوه قضائیه در برابر « مفسدان دانه درشت » تنها زمانی معنای خط ونشان پیدا میکند که الیاس نادران ، با معرفی محمد رضارحیمی به عنوان «سرحلقه باند فساد فاطمی» اظهارات رئیس قوه قضائیه را تکمیل می نمایدو ۲۲۰ همکار او در مجلس ، خواستار مقابله دستگاه قضایی با مقام بلند مرتبه اجرایی می شوند که به ادعای آنها در یک سوءاستفاده بزرگ مالی ، شریک بوده است. در این میان، رهبر جمهوری اسلامی نقش ویژه ای ایفا می کند. او که همواره « کارگزاران ضعیف ومحتاج به خویش » را به « رؤسای مستقل ومتکی به مردم » ترجیح داده است اخیرا در اظهار نظر طنزآمیزخود درخصوص لایحه حذف یارانه ها، هم از موضع مجلس حمایت کرد وهم مجلسیان را به رعایت حال محمود احمدی نژاد فراخواند.این اظهارات « میان دارانه » در حالی بیان شد که موضع گیری علنی رئیس مجلس گویای مخالفت صددرصدی او با خواسته احمدی نژاد بود و« رئیس جمهور منتصب » هم از طریق تریبون های عمومی ،سواد ومعلومات مخالفان خود در مجلس را به سخره گرفته بود.

اکنون بسیاری از افراد متحیرند که اصل ماجرا چیست ؟ آیا آنگونه که عده ای تصور میکنند همه این « دعواها » از نوع زرگری است وتمام اجزای این نمایش ها ، بر اساس سناریویی است که از قبل نوشته شده است؟ یا آنچه امروز در کشور جریان دارد ادامه روند طبیعی اختلافاتی است که از قبل وجود داشته وتنها به خاطر انتخابات ۲۲ خرداد، برای مدتی مخفی مانده بود؟

نگارنده بر این باور است که هیچیک از دو فرضیه فوق به تنهایی بیان کننده شرایطی نیست که امروز بر اردوگاه « حاکمان مستآصل ایران » حاکم است اگرچه هر یک از این دو فرضیه ، می تواند بخشی از واقعیات کنونی ایران را تفسیر نماید. حقیقت آنست که آیت اله خامنه ای از اواسط دوره ششم مجلس تصمیم گرفت به خیال خود پرونده اصلاح طلبان را برای همیشه ببندد وبرای جبران خلآ وجودی این جناح، رقابتی کنترل شده را در میان اصول گرایان ایجاد نماید. برای رسیدن به این هدف ، لازم بود که در مرحله نخست ، گروهی در برابر اصلاح طلبان بایستد ودر عین حال خود را مستقل از جناح محافظه کار نشان دهد. حضور گروه «آبادگران » در دومین دوره از انتخابات شوراها وتظاهر اصولگرایان سنتی به کناره گیری از آن انتخابات، نخستین بخش از سناریوی آیت اله خامنه ای بود که در انتخابات مجلس هفتم تداوم یافت و درانتخابات ریاست جمهوری نهم، حلقه تکمیلی آن آشکار گشت.اما ظاهرا سناریونویسان بیت رهبری ، بخشی از پیامدهای این نمایش را پیش بینی نکرده بودند ونمی دانستند که در یک دوره زمانی کوتاه، «عروسک دست ساز » آنها کم کم خود را « کسی » خواهد پنداشت وشراکت در سناریو نویسی وسناریوسازی را خواستار خواهدشد.محمود احمدی نژاد که ریاست بر دولت نهم را با دست بوسی آغاز کرده بود به تدریج به جایی رسیدکه در افشاگری های تبلیغاتی خود ، حتی حرمت بیت رهبری را نیز به کناری نهاد ورئیس بازرسی رهبری را به سوءاستفاده مالی متهم ساخت .او پس از آن هم در یک گردن کشی آشکار ، اجرای دستور رهبری برای کنار گذاشتن اسفندیاررحیم مشایی را به تآخیر انداخت تا ضمن منحرف ساختن افکار عمومی ازتقلب بزرگ ۲۲ خرداد، نشان دهد خودرا شریک حکومتی « رهبر » می داند نه «ذوب شده در ولایت».آنچه به احمدی نژاد برای این گردن کشی ها جرآت می داد آن بود که او تداوم حاکمیت اصولگرایان را مدیون وقاحت های خویش می دانست . در مقابل، رهبر جمهوری اسلامی بر این باور بود که احمدی نژاد هم مانند سایر کارگزاران حکومتی ، تنها مهره ای است که هیچگاه نباید خود را عنصری مستقل بپندارد. نتیجه آن « شریک انگاری» واین «مهره پنداری » هم اکنون در تغییر رفتار رهبری ونزدیکان او با احمدی نژاد متجلی شده است.البته این سخن به معنای کنار گذاشته شدن سناریوی رهبری برای ایجاد رقابت های مصنوعی در میان اصولگرایان نیست و فراکسیون های گوناگون جناح محافظه کار نیز نقش های محول شده به آنها برای داغ کردن تنور رقابت را فراموش نکرده اند. اما از یکسو ، پیشکسوتان آن جناح هنوز از عقده « تمکین اجباری » نسبت به ریاست جمهوری احمدی نژاد رنج می برند واز سوی دیگر ، احمدی نژاد می داند که در حال حاضر برخورد قانونی با او به معنای تایید ادعاهای اصلاح طلبان در خصوص قانون گریزی رئیس دولت و اقدامات غیر قانونی او در نمایش ۲۲ خرداد است . او با آگاهی از ناتوانی اصولگرایان در برخورد جدی با خود ، تلاش می کند هرروز از سهم سایر فراکسیون های اصولگرایان در حکومت بکاهد وبر سهم خویش بیفزاید.او در این زمینه تا جایی پیش رفته که می خواهد حداقل بخشی از رؤیای «‌ شراکت حکومتی با رهبر » را محقق سازد.آن عقده و این فرصت طلبی، هم اکنون دست به دست هم داده تا سناریوی رقابت نمایشی را تا حدود زیادی از کنترل بیت رهبری خارج سازد ورقابت هایی که قرار بود «کنترل شده » باشد اکنون گاه تا مرحله « افشاگری های رسوا کننده » پیش می رود. در این میان ، موضوع « یارانه های نقدی » واختلافات اصولگرایان بر سر آن ، وضعیت خاصی دارد.احمدی نژاد ویاران او بر این باورند که با تسلط بر رقم چهل هزار میلیارد تومان ، هم می توانند کیسه های خویش را بیش از پیش پُر نمایند وهم قادر خواهند بود با تکرار پروژه « پخش پول » در آستانه انتخابات مجلس نهم وریاست جمهوری یازدهم ، تعلق بخشی از آرای اقشار ضعیف جامعه به کاندیداهای خود را تضمین نمایند.در آن سوی ماجرا، سایر فراکسیون های جناح اصولگرا از جمله نزدیکان بیت رهبری که شاهد « تنها خوری » های احمدی نژاد ویاران نزدیک او در چهار سال اخیر بوده اند نمی خواهند بار دیگر شاهد تکرار این وضعیت باشند . رهبری هم کماکان مایل است کارگزارانی ضعیف وزخم خورده از یکدیگر، بر مناصب حکومتی بنشینند تا همه آنها خود را محتاج حمایت « آقا » بدانند.

البته مشغول سازی اقشار مختلف جامعه به دعوای « لاریجانی - احمدی نژاد » می تواند در خدمت یکی از اهداف آیت اله خامنه ای یعنی انحراف اذهان عمومی در داخل و خارج از کشور از افتضاح انتخابات و و جنایت های پس از آن باشد واز این جهت نیز مورد استقبال رهبر جمهوری اسلامی قرار دارد.اما احتمالا هدف مهم تر او از عدم مخالفت با تریبونی شدن اختلافات ، آنست که گروه هایی از مردم، گمان کنند بخشی از اصولگرایان در مقایسه با بخش های دیگر آن جناح ، فساد کمتری دارند ودست آنها به جنایات کمتری آلوده است . ایجاد این تلقی در جامعه ، ممکن است عده ای از مردم را به حضور دوباره در پای صندوق های رآی قانع سازد تا به خیال خود از میان « بد» و «بدتر » اولی را انتخاب نمایند واین ، همان چیزی است که آیت اله خامنه ای هنوز به آن نیاز دارد تا دوربین های رسانه میلی ایران تصاویر آن را به دنیا مخابره کنند! در چنین شرایطی می توان حدس زد حلقه تکمیلی سناریوی « رقیب سازی » رهبری ، ساختن مهره های جدید برای نمایش های انتخاباتی بعدی است. اگر چنین باشد چهره های جدید که در دعواهای اخیر اصولگرایان ، از اتهام افکنی های متقابل مصون مانده اند ، در ماههای آینده حضور فعال تری در تحرکات سیاسی ومدیریتی خواهندداشت و یکی از آنها به عنوان « عنصر مطلوبِ رهبری » به خواص معرفی خواهد شد و نام او به عنوان « پیروز »در انتخابات ریاست جمهوری بعدی - که احتمالا بسیار زودتر از پایان دوره ریاست احمدی نژاد بر گزار خواهد شد - در اختیار« رآی سازان فله ای» قرار خواهد گرفت. رفتار ماههای اخیر آیت اله خامنه ای نشان می دهد او نسبت به پیشرفت این پروژه ، اطمینان کافی دارد اما بنا بر حد اقل دو دلیل ، موفقیت رهبری در پیشبرد این سناریوی تکراری، با تردید اساسی مواجه است. نخستین دلیل، عبرت گیری لاریجانی و یاران او ازسرنوشت قالیباف در انتخابات سال ۸۴ است . در آن انتخابات ، آیت اله خامنه ای با گسیل فرزندش « مجتبی » به ستاد انتخاباتی قالیباف، تمام حواس ها وتخریب ها را متوجه « فرمانده جوان وجویای نام » کرد تا احمدی نژاد با دور ماندن از تخریب ها و انتقادات ، بتواند بخشی از آرای معترضان جامعه را به خود اختصاص دهد.آن تجربه هم اکنون در برابر چشمان لاریجانی وسایر محافظه کاران سنتی قرار دارد و آنها به راحتی در دام این سناریو نخواهند افتاد.

دومین دلیل که مانع موفقیت آیت اله خامنه ای در اجرای سناریوی خود خواهدشد تلقی احمدی نژاد از موقعیت خویش در میان گروههایی از مردم و در بین عناصر با نفوذ حکومتی است . رئیس دولت که در چهارسال گذشته ، صدها هزار میلیارد تومان از اموال عمومی را بدون حساب و کتاب در اختیار نهادهای نظامی و فرماندهان عالیرتبه آنها قرار داده ، هم اکنون خود را مستظهر به پشتیبانی ایشان می داند وگمان می کند در دعوای درونی اصولگرایان ، او دست بالاتر را دارد. این احساس تاکنون او را به مقاومتهایی در برابر رهبری و یاران او تشویق کرده و به او جرئت داده که مجلس و قوه قضائیه را به تمسخر بگیرد و به خواسته های مراجع تقلید بی اعتنایی کند.

البته اصلاح طلبان هم می توانند با ایفای نقشی هوشمندانه ، احتمال شکست سناریوی بیت رهبری را افزایش دهند. اگر اصلاح طلبان با صراحت وشفافیت اعلام کنند که تا تغییر کامل روشهای انتخاباتی وحصول اطمینان از سلامت وشفافیت انتخابات ، در هیچ نمایش انتخاباتی شرکت نخواهند کرد آسودگی خیال اصولگرایان از عدم وجود رقیب جدی ، جرئت آنها برای علنی ساختن اختلافات و شمشیر کشیدن به روی یکدیگر را افزایش خواهد داد و در آن صورت هر طرف که ضربه بخورد به نفع ملت و کشور ایران خواهد بود؛ ضمن آن که احتمال موفقیت بیت رهبری در فریب مجدد مردم و سپردن مسئولیت ها به گروه دیگری از « سرسپردگان بی کفایت » بیش از پیش کاهش خواهد یافت . البته با اطمینان می توان گفت که تا همین مرحله هم نشانه های آشکاری از شکست سناریوی بیت رهبری قابل مشاهده است

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید