رفتن به محتوای اصلی

ساکت نبوده ایم، ساکت هم نمی مانیم

ساکت نبوده ایم، ساکت هم نمی مانیم

«… واکنش صحیح در مقابل ظلم نه قبول خواسته‌‌های سرکوب‌گران است و نه پیروی از خوی و روش آنان. نفوسی که گرفتار جور و ستم هستند می‌توانند با اتّکا به قدرتی درونی که روح انسان را از آسیب کینه و نفرت محفوظ می‌دارد و موجب تداوم رفتار منطقی و اخلاقی می‌شود، ورای ظلم و عدوان بنگرند و بر آن فائق آیند.» — قسمتی از پیام تیر ماه ۸۸ بیت العدل اعظم به بهائیان ایران.

مردم ایران از دیرباز تا کنون، مردمانی آزادی خواه و صلح طلب بوده‌اند. در مسیر پر فراز و نشیب تاریخ ایران، حملهٔ مغول و یا اعراب نیز نتوانست مردم ایران را از آرمان‌هایشان دور سازد. در دهه‌های اخیر اگر چه ایرانیان، با حملهٔ اعراب یا مغول، سروکار نداشته‌اند، اما وجود رژیمی توتالیتر- مذهبی باعث شده است، مردم ایران کماکان در تلاش برای رسیدن به آزادی و دموکراسی تلاش کنند.

۲۲ خرداد ۸۸ را اگرچه نمی‌توان روز بیداری مردم ایران نامید، چرا که وقایع پیش آمده در آن روز‌ها، ماحصل‌‌ همان چند روزه نبود؛ اما می‌توان آن روز‌ها را روز اعلان صریح و واضح و نقد علنی و آشکار، حاکمیت از طرف مردم دانست. مردمی که این اعتراض‌های فروخورده، در طی سالیان متمادی را بصورتی مسالمت آمیز و در قالب‌های مدنی ابراز کردند.

در آن روز‌ها، مردم ایران اعتراض خود را هم به سیاست داخلی و نفی ادغام دین در سیاست با شعار «جمهوری ایرانی» و در سیاست خارجی با شعار معروف «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» اعلام کردند. ایرانیان بسیاری کشته شدند تا جایی که ویدئوی کشته شدن ندا آقاسلطان، «پربیننده‌ترین ویدئوی صحنه مرگ یک انسان در طول تاریخ لقب گرفت.» (۱)

رسانه‌های وابسته به دولت اتفاقات آن روز‌ها را «اغتشاشات ۸۸» یا «فتنهٔ ۸۸» و مخالفین دولت آنرا «کودتای ۸۸» (۲) می‌نامند. بهر حال در آن روز‌ها عدهٔ بسیاری بازداشت، شکنجه و به قتل رسیدند. در این می‌ان، فعلان سیاسی بنابر نوع فعالیت و گرایش‌های سیاسی و پس از آن روزنامه نگاران بدلیل پوشش خبری وقایع آن روز‌ها، دستگیر و زندانی شدند.

در این می‌ان، دستگیری عده‌ای از شهروندان بهائی، شاید از عجیب‌ترین اتفاقات آن روز‌ها بود. از بهائیان دستگیر شده مانند بسیاری از دستگیر شدگان دیگر اعتراف گرفته شد (۳) و حتی کتابی در این مورد منتشر کرده (۴) و به تجزیه و تحلیل چرایی دخول به زعم آنان، این «مذهب سیاسی»، در فتنه پرداختند!

عده‌ای این حق را به بهائیان دادند که در این اعتراضات شرکت بکنند و حقوق پایمان شده‌شان را بخواهند، عده‌ای این حرکت را نپسندیدند و مانند همیشه با شک و تردید به بهائیان نگاه کردند. در این می‌ان، جامعه بهائی ضمن رد دخالت در سیاست و هر گونه حرکت سازماندهی شده‌ای، مطلقا دخالت در جریان‌های خرداد ۸۸ و پس از آن را رد کرد.

بالا‌ترین مرجع قانون گذاری دین بهائی، بیت العدل اعظم (۵)، در پیامی (۶) به تاریخ دوم تیرماه ۸۸، خطاب به بهائیان ایران چنین می‌گوید:

«با حزن و اندوه فراوان از وقوع حوادث اخیر در آن سرزمین مقدّس… سلامت و امان شما عزیزان از دیرزمان مشغلۀ ذهنی این مستمندان بوده و اکنون نگرانی امنیّت میلیون‌ها نفر زنان و مردان شریف دیگر ایران نیز بر آن اضافه گردیده است، خاصّه آنکه اغلب آنان در عنفوان جوانی بوده مشتاق شکوفایی استعدادهای وسیع و نهفتۀ خود می‌باشند. ملاحظه فرمایید که با چه سرعتی پرده‌ها برافتاد! مظالمی که طیّ سالیان دراز از طرق سازمان‌یافته و پنهان، بر بهائیان و دیگر شهروندان آن کشور وارد آمده در هفته‌های اخیر در خیابان‌های ایران در مقابل انظار جهانیان نمایان گشته است.»

کودتاچیان حاکم که خشم و اعتراضات مردمی را می‌دیدند با تمام قوا به سرکوب اعتراضات مردمی پرداختند. اما مانند همیشه و به سبک و سیاق تمام حکومت‌های توتالیتر، اتهام زنی و شیطانی جلوه دادن طرف مقابل، نیز یکی از روش‌های سرکوب بود. در کتاب «نقش بهائیت در فتنهٔ ۸۸» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد، چنین آمده است:

«… پیش از انتخاباتِ این دوره (منظور انتخابات خرداد۸۸ است) بهائیان به دلیل بی‌علاقگی به سرنوشت ایران در هیچ انتخاباتی شرکت نمی‌کردند و خود را ایرانی نمی‌دانستند. اما این بار که ارادهٔ محافل بهائی بر شرکت در انتخابات و رأی ‌دادن به نامزد مشخصی قرار گرفته بود، پیروان خود را به شرکت فعال فراخواندند… حوادث بعد از انتخابات و اغتشاشات سران فتنه باعث شد که گروه کوچک بهائیان نیز به گروه‌های آشوبگر بپیوندند و در خیابان‌ها با نیروهای امنیتی درگیر شوند…» (۷)

اگرچه حنای مرکز اسناد انقلاب اسلامی دیگر رنگی ندارد، اما گفتمان مطرح شده در پاراگراف بالا، بعضا توسط منتقدان رژیم اسلامی و فعالان سیاسی، در جهت نقد بهائیت نیز به کار رفته است.

آنچه مسلم است شرکت کردن و یا نکردن در انتخابات را نمی‌توان معیار ایرانی بودن یا نبودن، قرار داد. در همین انتخابات اخیر مجلس ایران، بسیاری از سیاسیون و چهره‌های معروف و شناخته شدهٔ نظام، از شرکت در انتخاباتی که آن را «فرمایشی» می‌خواندند سرباز زدند و حتی سید محمد خاتمی نیز در حوزه‌ای دور افتاده و به دور از چشم دوربین‌های تلویزیونی رای خود را به صندوق انداخت.

برای مثال منابع خبری از رای ندادن مراجع مستقل چون آیات عظام حسین وحید خراسانی، سید موسی شبیری زنجانی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، شیخ یوسف صانعی، سید محمد صادق روحانی، سید صادق شیرازی، سید علی محمد دستغیب شیرازی و شیخ اسدالله بیات زنجانی، گزارش داده‌اند. (۸)

نکته‌ای که نزد بسیاری از روشنفکران و سیاسیون ایرانی هماره مورد غفلت قرار می‌گیرد، مشی عدم دخالت در سیاست نزد بهائیان است. این عده، با وجود اینکه جمهوری اسلامی را قبول ندارد و ایدئولوژی حاکم بر آن را نمی‌پسندند، اما آنان نیز مانند نویسندهٔ تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بهائیان را به بی‌عملی و عدم ایران دوستی متهم می‌کنند!

البته این واضح و مبرهن است که احزاب و دسته‌های سیاسی، تنها روش خود را برای حکومت می‌پسندند و روش‌های دیگران را برای اصلاح وضع موجود محکوم به شکست می‌دانند. شاید بتوان به احزاب سیاسی حق داد که، زندانی حزبشان را قهرمان بدانند و البته دیگران را با دیدهٔ تحقیر بنگرند و انگ بی‌عملی بزنند. اما آیا این عده در بهائیت و مشکلات و رنج‌های آنان جستجو کرده‌اند؟ در اینجا قصد نوشتن از احکامی نظیر چرایی عدم مداخله در سیاست و یا گفتن از تاریخ دیانت بهائی نیست. آنچه مسلم است، بهائیان از زمان مشروطه و در دولت‌های قاجار، پهلوی و رژیم اسلامی، همواره تحت ظلم و ستم بوده و هستند. اما متاسفانه فعالان سیاسی و روشنفکران ایرانی هنوز با دیدهٔ تردید به این عده از ایرانیان نگاه می‌کنند و بعضا نگاه‌شان به آنان دراین نقطه با نگاه حاکمیت گره می‌خورد. در سطور باقی مانده قصد مقایسه‌ای است که شاه کلید رهایی ایران از بند ظلم، جهالت و دیکتاتوری مذهبی است.

آنچه امروز بسیاری از ایرانیان با پوست و گوشت خود حس می‌کنند، دردی را که امروز مادر ندا یا سهراب می‌کشد، احساس یاسی که جوانان وطن امروز با آن درگیر هستند، فشار اقتصادی‌ای که کل ایرانیان را درگیر خود کرده است و… تمامی این‌ها را سال‌ها پیش از این شهروندان بهائی چشیده و کشیده‌اند، اما هیچ کدام از درد کشان امروز، آن روز به داد بهائیان نرسید.

کجا بودند مدعیان آزادی و عدالت امروز، دیروز که کارمندان و افسران بهائی از ادارات کشوری و لشکری اخراج شدند (۹) و زیر بار فشار اقتصادی کمر خم کردند؟ مادر ندا یا سهراب یا دیگر مادران عزادار امروز، دیروز که منا محمود‌نژاد (۱۰) و نه زن دیگر تنها به جرم اعتقاد به دیانت بهائی اعدام شدند، کجا بودند؟ منایی که ۱۷ ساله بود.

ضرب و شتم منصور اسانلود در راه بیمارستان (۱۱)، دردناک است، ضرب و شتم زندانی سیاسی کرد در زندان سنندج هم دردناک است (۱۲)، یا ضرب و شتم حسین رونقی (۱۳) و عیسی سحر خیز در بیمارستان (۱۴)، همه دردناک است، اما آیا گرداندند پیرمرد ۷۱ ساله بهائی در شهر (۱۵)، برای تحقیر دردناک نیست؟ او که فعال سیاسی نبود، مخالف دولت حرفی نزده بود؟

همهٔ این‌ها دردناک است، استثنایی وجود ندارد. این درد مشترک همهٔ ماست. از منا تا ندا، راه درازی را آمده‌ایم. مادر ندا گناهی ندارد اگر از حال و روز مادر منا خبری نداشته، رژیم اسلامی ما را از هم جدا کرده؛ از هم دور شده‌ایم و بد‌تر از همه اینکه، همدیگر را متهم می‌کنیم به بی‌عملی به بی‌علاقه گی به سرنوشت ایران عزیز.

هموطنم، فعال سیاسی محترم، فعال حقوق بشر عزیز، روزنامه نگار دلسوز، رهائی ایران، آزادی و آبادی این مرز پرگهر، امکان ندارد، مگر اینکه این تابو را بشکنیم. تابوی بهائی هراسی، تابوی بهائی ستیزی.

هموطنان بهائی شما، همیشه و همه حال با شما بوده‌اند و هستند. ساکت نبوده‌اند و ساکت نیز نخواهند ماند. از ظلم بیزارند، اما روششان با شما متفاوت. این دلیل بر بی‌عملی آنان نیست که اگر بود تنها در پایان سال ۹۰ خورشیدی، ۶۷ شهروند بهائی در زندان نبودند (۱۶). باید باور داشته باشیم که تا وقتی که اقلیتی تحت ظلم و ستم است، اکثریت آنجامعه موفق و پیروز نخواهند شد. شاه کلید رفع ظلم و ستم و پاک شدن تفکر تبعیض آمیز در ایران، آزادی بهائیان و رفع هرگونه تبعیض علیه آنان است.

 

۱- ویدئوی جدید از آخرین لحظات زندگی ندا

۲- کودتای ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ در ویکی‌پدیا

۳-مطلبی در سایت جوان آنلاین با عنوان: «گفت‌و‌گو با یک عضو فرقه بهائیت بازداشت شده در اغتشاشات ۸۸»

۴- نقش بهائیت در فتنه ۸۸ / مرکز اسناد انقلاب اسلامی

۵- بیت‌العدل اعظم در ویکی‌پدیا

۶- پیام بیت‌العدل اعظم به بهائیان در تاریخ ۲ تیرماه ۸۸

۷- کتاب نقش بهائیت در فتنه ۱۳۸۸ تألیف مرکز اسناد انقلاب اسلامی

۸-خبر ادوار نیوز مبنی بر عدم حضور هشت تن از مراجع تقلید در انتخابات فرمایشی مجلس نهم

۹-اختناق اقتصادی جامعۀ بهائی ایران نوشته موژان مومن

۱۰- مونا محمودنژاد در ویکی‌پدیا

۱۱- خبر ضرب و شتم منصور اسانلو در راه بیمارستان در وب‌سایت کمیته گزارشگران حقوق‌بشر

۱۲- ضرب و شتم زندانی سیاسی کرد در سنندج

۱۳-هرانا؛ انتقال حسین رونقی به بیمارستان طالقانی و ضرب و شتم وی

۱۴-حمله‌ی لباس‌شخصی‌ها به اتاق عیسی سحرخیز در بیمارستان

۱۵- شکنجه و تحقیر یک شهروند سالخورده بهائی

۱۶ – گزارش نقض حقوق اقلیت‌های مذهبی / ۲۶ اسفند ماه ۱۳۹۰ تا ۴ فروردین ماه ۱۳۹۱

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
منبع:
صبح امروز

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید