رفتن به محتوای اصلی

رویایت پریشانم می کند

رویایت پریشانم می کند

من نفسهایت را در این شوره زار دوست می دارم

واز چشمان شیشه ای قانونگذاران

از خیابانهای خاموش و بی صدا

که خواب اسب های تیز تک و تند رو مردان شورشی را می بینند بیزارم

از سلولهای تنگ

از حصارهای مخوف که فوج ستاره ها را بلعیده اند بیزارم

من اینجا گامهای یک اعدامی را می شمارم

و در ذهن مردی دیوانه و گنگ واژه می سازم

و با باده خوران در بند بند شبانه مست می گردم

مثل سیه مستی در بستری گشوده

مثل شر شر باران در ناودان

مثل درد و اندیشه در ترنم چکاوک

و رویایت چه پریشانم می کند

مثل صلح در نگاه رامسس

مثل یک فاحشه ی ترک که دود سیگارش در آه کودکی محو می گردد

مثل بی شرمی زهدانی که به جنینی می اندیشد

و با شیاطین دوزخ همخوابی می کند

مثل شعری که دارد جان می گیرد در تصویری

مثل صدای کودکی که خدا را می لرزاند

مثل ستونهای افتاده ی اهرام ثلاثه

رویایت پریشانم می کند

و به چشمان شیشه ای بت تراشان خاکستر نشین می خندم

و رها نمی کنم شانه هایت را

و نفسهایت را در این شوره زار دوست می دارم

 

24 جولای 2009   

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید