تب سرد سوسیالیست اورپایی !

 

واقعیت این است که مجموعه واحدی به نام اتحادیه اروپا سالیان است که تاثیرات مستقیم روی هم میگذارند ویا ازهم میگیرند.درواقع درد و شادی آنها آبشخورمشترک دارد . درپی پیروزی اولیه سوسیالیستها درفرانسه وسقوط سهام ؛  دربازارهای بورس اروپا و سقوط دولت هلند و...که ازنتایج همین درد مشترک اروپایی است این بارزنگها برای کل اتحادیه به صدا درآمده است. تعیین خط مشی واحد ، برای نجات خودشان چه به نام سوسالیست و چه هرنام دیگری موضوعی قابل درک است . 

 

مجله آلمانی اشپیگل هفته پیش در گزارشی انتخابات فرانسه را بیش از همه برای "آنگلا مرکل" صدراعظم آلمان مهم دانسته بود که در دو سال اخیر و با ناآرام شدن وضعیت یورو به عنوان متحد اصلی سارکوزی به حساب می‌آید.سال‌هاست که آلمان و فرانسه در زمینه نقش بانک مرکزی اروپایی در نحوه مدیریت پول واحد اروپا در برابر هم قرار دارند. عمر این تنش و تناقض به اندازه عمر تاسیس اتحادیه اروپا است. آلمان بر این عقیده است که این بانک باید نقشی محدودکننده در جهت پایدارسازی یورو داشته باشد، در حالی که فرانسه اعتقاد دارد که این بانک باید در تثبیت اقتصاد اروپا مستقیما اقدام کند. اولاند در مصاحبه‌ای با یک مجله فرانسوی می‌گوید: آلمان باید بفهمد که نمی ‌تواند در میان اقیانوسی از بحران‌های اقتصادی اروپا ، جزیره‌ای از موفقیت و کامیابی باقی بماند.

 

اتحاد سارکوزی-مرکل.... که زاده بحران اقتصادی در اروپا است، تلاش زیادی کرده تا رهبران دیگر کشورهای اروپایی را در مسیر تصمیم گیری‌ها با خود همراه کند.

اتحاد با سارکوزی از آن جهت برای مرکل با اهمیت است که می‌تواند پوششی بر خط سیاسی آلمان در منطقه اروپا باشد، اتحادی که سارکوزی در آن نقش دوم را دارد و همین به عنوان یک تحقیر برای فرانسه به حساب می‌آید. در همین جا هم هست که اولاند برای یک مبارزه اساسی با مرکل و سیاست‌ها ی وی در قبال بحران مالی اروپا، وارد میدان می‌شود.

 

با این همه و درکنارهمه اختلافات،حفظ اروپای واحد و سرنوشتش به سلیقه یا اختلاف افراد ربط مستقیم ندارد. به همین دلیل اولاند به صورت لفظی اعلام کرده است که به برقراری رابطه مستحکم با مرکل علاقه‌مند است. اما مرکل متوجه است که جبهه ای جدید که‌ مخالف سیاستهای فعلی آلمان به خصوص دررابطه با سرنوشت یونان به عنوان یک عضو اتحادیه، در اروپا در حال شکل‌گیری است، جبهه‌ای که اسپانیا، ایتالیا، صندوق بین‌المللی پول و کمیسیون اروپا در آن قرار دارند. و یحتمل پیروزی اولاند بر این روند شدت ‌بخشد . با این همه ارنست استتر، یکی از تحلیلگران موسسۀ تحقیقات پیشرفته اروپا در گفتگویی معتقد است : تا به حال از واژۀ “مرکوزی” برای اتحاد آلمان و فرانسه استفاده می شد و در صورت پیروزی فرانسوا اولاند می تواند این کلمه به “مرکولاند” تغییر کند. تعادل میان آلمان و فرانسه به هر حال برقرار خواهد شد.”

 

آیا نتیجه قطعی این انتخابات ، صرفا تلاشی برای حل مشکلات اقتصادی غیرقابل حل موجود و بدهی های بلند مدت اروپا است... ویا به شکلی اجتناب ناپذیر نهایتا به تحولات کلان سیاسی درکل اتحادیه اروپا هم ؛ منجرخواهد شد !؟ کاخ الیزه درهرشرایطی به همه افراد و احزاب خوش آمد گفته است ؛ جدا از اینکه ساکنین کاخ مشکلاتی را حل کنند یا اضافه کنند و یا دربه همان پاشنه سابق بچرخد !