رفتن به محتوای اصلی

لبانِ تاریک

لبانِ تاریک

 

گاهی که شبنمی

پیشانیِ شعر را می بوسد

وآرام بر دفترِ بی شیرازه می چکد

«من» شرم می کند

و شب با لبانِ تاریک

خاموش می ماند

با شرابِ شیراز

که در دهانِ حافظ مزمزه می شود

«من» مست می کند

همچندِ زورقی رَزین

تاب می خورَد به فلک

و شب با لبانِ تاریک

خاموش می مویَد

«من» ستاره های بیشمار را شماره می کند

- چون واژگانِ واژون بر سینه ریزِ سِحر-

تا کبوترِ ابری

ناگاه در رسد

و شعر را بر سرانگشتانِ حافظ بنشاند

تا او بتابد وُ پیاله ی تهی را بگیراند

و چون «لاله» بگرداند وُ به رقص آورد

و شب با لبانِ تاریک

خاموش می خواند

2009-06-02

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

لاله: واپسین جام است که در صبوحی نوشند. حافظِ بزرگ می گوید: هر که چون لاله کاسه گردان شد...

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید