رفتن به محتوای اصلی

جنبش حق طلبانه ملت ایران از «اعدام» بیزار است!

جنبش حق طلبانه ملت ایران از «اعدام» بیزار است!

اعدام، شدیدترین مجازات بشر علیه بشر است. اعدام، محصول قضاوت بشردرباره بشر است و قضاوت فرزندان آدم درباره یکدیگر، در بسیاری اوقات قضاوتی خطا بوده و گاهی خود قضاوت بشری، عدالت را از دسترس دور کرده است.

ما انسانیم؛ جایزالخطاییم. کم پیش می آید قضاوتمان درباره همدیگر، قضاوتی فارغ از حب و بغض باشد. بنابراین نتیجه قضاوتهایی که درباره همدیگر می کنیم، غالبا" خطاست. بخصوص وقتی قدرت طلبی سیاستمداران، حریم امن عدالتخانه ها را مورد تعرض قرار می دهد، قضاوت قضادت برای تأمین قدرت حاکمان از عدالت فرسنگها فاصله می گیرد و جان و مال شهروندان در ظلمی آشکار قربانی قدرت طلبی زورمندان می شود.

اگر قضاوت قاضی سهوا" اشتباه باشد، شاید بتوان این خطا را با یک پوزش و عذرخواهی جبران کرد. گاهی می شود قضاوت اشتباه درباره یک متهم را حتی بعد از گذشت سالها از حبس ناعادلانه او در زندان، با جبران مادی یا معنوی به هرحال پس گرفت. اما وقتی پای اعدام و معدوم کردن و نابودی یک زندگی در میان می آید، قضیه به این سادگی نیست. قاضی با قضاوتی ناصحیح، یا عجولانه و احساسی، جان یک انسان را می گیرد و راه هرگونه تجدیدنظر یا تغییر تقدیر را پیشاپیش بر او می بندد. در این صورت، "اعدام" به مثابه مسیری بی بازگشت و اشتباهی غیرقابل جبران می شود که اگرچه بظاهر برای اجرای عدالت انجام شده، اما خود یک بی عدالتی آشکار خواهد بود.

دهم اکتبر، روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام است. شاید یکی از دلایل اصرار بر حذف مجازات اعدام، رسیدن به این واقعیت بدیهی باشد که "انسان" به هر حال در قضاوت درباره یک انسان دیگر، امکانات زیادی برای اشتباه و سوء برداشت و قضاوتهای ناصحیح دارد. هرچه سیستم قضایی کشورها بسته تر و قضاوتها شخصی تر باشند، باز درصد خطای قاضیان و محاکم بالاتر می رود. حالا اگر یک سیستم قضایی معیوب مانند نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران مورد نظر باشد، درصد خظاهای سهوی و عمدی قضاوتها بسیار بالاتر هم خواهد رفت.

در ایران دادستان و دادرس و بازپرس و قاضی و اجرا کننده حکم، همه وابسته به دستگاه حکومتی هستند و از یک مرکز منصوب و هدایت می شوند. در بسیاری موارد، مثل محاکمه معترضان کودتای اخیر، بدیهی ترین ضوابط قانونی مثل تفهیم اتهام و حق برخورداری از وکیل و دفاع قانونی هم از متهمان سلب شده است. بسیاری از بازجویان، از ابزارهای شکنجه سیاه و سفید برای فشار بر متهمان استفاده می کنند تا به جرایمی که نظام می خواهد اقرار کنند. دادگاهها در فضایی چیده می شوند تا تأثیر روانی خاصی روی متهم بگذارند و از حضور مردم عادی و خانواده و وکلای متهمان جلوگیری می شود. و تازه این سیستم قضایی بیمار و معیوب، تمام و کمال در خدمت حاکمان است و برای بقای عده ای فاسد در رأس قدرت، از ابزاری بنام قضاوت نهایت سوء استفاده را می کند! حال آیا نتیجه و احکام صادره توسط چنین سیستم قضائی، احکامی انسانی و قانونی خواهند بود؟ و آیا می توان به احکام اعدام در چنین سیستم قضائی مخالفت نکرد؟

باری! صدور حکم اعدام باید متناسب با شرایط قرن حاضر و بر اساس مقتضیات زمانه تغییر یابد و متوقف شود. بخصوص در ایران امروز، تا برقراری یک سیستم قضایی عادلانه و داشتن دادگاهی با هیأت منصفه مردمی و قوانینی معین، نه تنها احکام اعدام بلکه سایر احکام صادره از درجه اعتبار ساقط هستند! تا وقتی قضات ما فاسد، رشوه خوار، تسلیم دستگاه جور و ستم هستند، و تا هنگامی که قضاوت در خدمت سیاست قرار دارد، نظام قضایی ایران هم باید پاسخگوی احکام فراوان اعدام باشد و هم پاسخگوی سایر احکام ناعادلانه ای که صادر می کند.

وظیفه شهروندی ما مخالفت با صدور احکام ناعادلانه و بخصوص صدور حکم اعدام در ایران است. جنبش حق طلبانه ملت ایران، بدلیل هزاران مورد اعدام ناعادلانه، سبعانه و دسته جمعی کسانی که حتی از لحاظ آموزه های دینی، مستوجب قصاص نفس نبودند، از نفس مجازات اعدام حتی برای قصاص قاتلان بیزار است و بارها تلاش کرده با جلب رضایت اولیای دم مقتولان، از اعدامها جلوگیری کند. با این همه، صاحبان قدرت با سوء استفاده از آموزه های دینی، بر مجازات اعدام به عنوان نص صریح قرآن پا می فشارند تا این ابزار حذف مزاحمان قدرت طلبی شان را از دست ندهند. اگر براستی قصاص و اعدام نشأت گرفته از آموزه های دینی فرض شود، باید حاکمان ابتدا به دهها و صدها دستور دینی دیگر عمل کنند. دسوترات مشخص دینی مانند اجرای عدالت، عدم اجبار به دین داری، آزادی بیان، حق مساوی برخورداری از ثروتها برای همه مردم و حق انتخاب انسانها و صدها آموزه دینی دیگر ، آنگاه بر سر این یک مورد (قصاص) به بحث و احتجاج بپردازند و به استدلال حقوقدانها و مخالفان اعدام گوش فرادهند.

حاکمان برای ادامه قدرت نامشروع خود به ابزاری بنام اعدام نیازمندند وگرنه باید مخالفان را مانند پروژه قتلهای زنجیره ای، در خانه ها قصابی کنند و آن جنایتها چندان قابل ادامه نیست. برای نگه داشت این ابزار حذف فیزیکی مخالفان، آنها به آموزه دینی قصاص آویخته اند وگرنه چنانچه حقیقتا" درد دین داشتند، اصول بدیهی تر دینی را رعایت می کردند و به حکومت نامشروع خود پایان می دادند. بنابراین نباید اجازه دهیم با رنگ و بوی مذهبی و دینی دادن به این مقوله (اعدام) بازهم فضا را برای تسویه قومی مردم حق طلب ایران مهیا کنند. خواسته مشخص همه حق طلبانی که از ظلم تئوریزه شده حکومت استبداد دینی ایران به ستوه آمده اند، تکیه بر این شعار است: "اعدام نه!" همین.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید