رفتن به محتوای اصلی

درد اینجاست که منتظری از داریوش همایون بیشتر می فهمد!

درد اینجاست که منتظری از داریوش همایون بیشتر می فهمد!

سخنرانی داریوش همایون در 17 اکتبر 25 مهر ساعت 16:00در شهر کاسل آلمان در این سخنرانی درست مثل همیشه پر حرفی کرد و باز از اهمیت حفظ نظام سخن راند. خوب به تضاد سخنان همایون دقت کنید.

وی می گوید چون خطر آن هست مردم همدیگر را کشتار کنند. عربها در خوزستان با فارس ها و در فلان استان فلان شود پس بهتر است، پس بهتر است نظام بماند و کشور پاشیده نشود!!!!

یعنی مردم ایران فعلاً به آن درجه از شعور نرسیده اند.

در جای دیگر می گوید آری جنبش سبز خودش پیش می رود و مردم می فهمند.!!!!

اگر مردم آنقدر شعور دارند و نیازی به هیچ دگر اندیش دیگر ندارند که در کار سبز دخالت کند، پس ترس از تجزیه و نادان دانستن مردم در کجاست؟

اگر امروز مردم نیاز به اتحاد دارند، پس چرا آقای داریوش همایون به سلطنت طلبها حمله کرده و گفته نه تنها کاری نکرده اند بلکه مردم را فراری نیز داده اند.

سالهاست که من بدقت آقای همایون را در گفتار و کردار زیر نظر دارم.

از آنجا که ایشان اصرارداشتند همه سازمانهای ریز پادشاهی یکی شوند و زیر نظر شخص خودش بروند تا آنجا که چگونه برای حفظ نظام سینه می زند!

از اینرو دست بکار شد و به دزدیدن نیروهای آماده شهرها از فرانکفورت گرفته تا شهرهای دیگر.

سرانجام در شهر برمن آلمان در سال 1997 بود که درگیری ها با نشستی آغاز شد. ریاست جلسه هم با آقای شادروان قطبی بود.

ولی خوشبختانه نه آقای خوش بنیانی زیر بار زور رفت و نه بسیاری دیگر.

هدف آقای همایون براستی اتحاد نبود. اگر هم اتحاد برای یکی شدن بود تنها برای به زیر فرمان کشیدن خودش بود. یک سال بعد در برلین تشکیل حزب مشروطه را دادند.

من بحال نیروی میهن پرست در درون حزب مشروطه افسوس میخورم. بگذریم.

ما دیدیم که در جریان جنگ بی اساس رفراندم که بزرگترین شکاف برونمرزی را در اپوزیسیون ایجاد کرد، آقای همایون نیز با طیف های ناهمگون همصدا بود.

یعنی فرخ نگهدار از چپ اکثریتی و اصلاح طلبهای درنمرز یکصدا بودند!جریان چی بود. امروز هم که آقای همایون می گوید که جمهوری اسلامی خطرناک است و کشتار می کند!؟

البته ناگفته نماند آنها فشار زیادی بر شاهزاده نیز وارد کردند شاهزاده وارد جریان خود کنند.

بعداً شاهزاده پیش شرطی برای رفراندوم گذاشت که بسیاری پس از آن به جنبش رفراندوم پیوستند آیا میشد با یک چنین رژيم سرکوبگر رفراندوم آزاد برگزار کرد؟

جنگ بیهوده و باز یک امتیاز بسود جمهوری اسلامی.

هر بار که جمهوری اسلامی زیر فشار جدی می رفت باز این چهره های بظاهر ناهمگون در همه احزاب بکمک رژيم می شتافتند.

اینبار هم آقای داریوش همایون سخن از حفظ نظام می راند.! چرا؟ زیرا کردها بلوچ ها و.. تجزیه می خواهند!!

به دروغ مردم را می ترسانند و به دامان رژيم روانه می کنند.

در صورتیکه آیت الله منتظری می گوید اصلاً حـــفــظ نــــظـــام مهم نیست که به نام آن مردم را کشتار کنید!

این چه صیغه ای است که داریوش همایون حتی یک سور زده به آخوندها؟!

ناگفته نماند. همانطور که دوستان می دانند، ایشان همان کسی است که بنام رشیدی ادیبی مطلق مقاله نوشت و مذهبیون و آخوندها را تحریک کرد.

زمانی که ایران نیاز به ثبات داشت.

شاه هم دستور بازداشت همین آقای همایون را داده بود.

اگر حزب مشروطه منتظری را بجای رییس حزب می داشت شاید تا حالا بسوی دموکراسی بسیار نزدیکتر گام نهاده بود.

(حتی ایشان در سخنرانی کاسل گفتند وقداری زیاد اسلحه وارد ایران می شود و بدست گروهای آشوبگر می رسد.!

تا آشوبگر از نظر آقای همایون چه کسانی باشند.)

در طیف و جریانات خارج از کشور که خواهان سرنگونی نیستند، فشار بیشتری برای تصاحب جنبش سبز دارند! در صورتیکه حزب مشروطه چند هفته بعد از بیست و دوم خرداد بیانه داد که از جنبش سبز پشتیبانی می کنیم.! توده ای ها که هیچ، فرزندان خود را بنام دانشجو مستقل بجلو می اندازند و با ظاهر بیطرفانه به انحراف جنبش سبز می پردازند و اصلا خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی نیستند، همانگونه که آقای همایون نیست. ایشان که یک گام به پیش رفته علناً خواهان حفظ نظام می شود.!!!!!!

آقای داریوش همایون چند سال پس از انقلاب در ایران بود و رژيم کاری با وی نداشت ولی در عوض وزیر آموزش پرورش زن جامعه ایرانی فرخ رو پارسا را اعدام کردند!!

جالب است نــه؟

آقای همایون می فرمایند که مخفی بوده است. بیابید پرتقال فروش را !

فردوست را هم کاری نداشتند که وزیر امنیت دربار بود و بقیه عمر ننگینش را صرف خدمت آخوندها کرد.

جریان چیست؟ چرا طیف های ناهمگون در خود رهبرانی دارند که با هم همنظرند؟

پاسخ بسیار علمی و ساده است. داشتن ارباب مشترک سبب می شود نظرها در احزاب متضاد نیز مشترک باشد. از از حزب توده گرفته تا اکثریتی ها و داریوش همایون ها هیچکدام خواهان سرنگونی جمهوری خانمانسوز اسلامی نیستند.

شاه را با آنهمه خدمت می گفتند اصلاً نمی توان با آن کنار آمد باید برود، ولی در کنار کثیف ترین حکومت در تاریخ بشریت قرار می گیرند و خواهان تداوم حکومت اسلامی هستند.

برای فریب خود و مردم می گویند آری با قسمتی از این نظام که نام اصلاح طلب را با خود یدک می کشند، می توان زیست نمود.

ما اگر نام حزب توده را بیاوریم فوراً افکار بدانجا ختم می شود که نوکران روسیه هستند.

آری درست نیز هست.

ولی همه آن واقعیت نیست. ما اصطلاحی در ایران داریم که می گفتند توده ای نفتی ها.

توده ای نفتی آن طیف یقه سفید در خدمت انگلیس بودند. امروز هم اگر خوب دقت بکنید منشعب شده اند و به راه توده و نــامه مردم تقسیم شده اند. اگر یادتان باشد دبیر دوم سفارت روسیه به انگلیس فرار کرد و اسناد را نیز همراه خود برد. خدا می داند چه اسنادی همراه خود بُرد.

مدتی بعد عسکراولادی مسلمان رییس بازار در پاکستان با فرستاده ای از انگلیس ملاقات می کند.

بعد از آن قسمتی از حزب توده بخارج رفتند و قسمتی در خدمت رژيم ماندند.

خارج رفته ها هم تقسیم بر دومی شوند. حالا امیدوارم منظور مرا بهتر فهمیده باشید که چرا چهره های ناهمگون و متضاد گاهی با هم نظر مشترک دارند.

هنوز این خطر برای ایران هست که با مطرح کردن رهبران سبز و یک اسلام ملایم مانند برخی کشورهای اسلامی را بخورد مردم بدهند و ثروت و منابع ایران را بغارت ببرند.

ایران تا کنون هرچه ضربه خورده از خیانت روشنفکران مزد بگیر بوده است.

آری. ایران اکنون در کشاکش دو نیرو و جـریـان بزرگ قرار گرفته است.

در تمام کشورهای غربی نیز تقسیم بر دو شده اند. گروهی خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی در تمامیت آن هستند و معتقدند مردم ایران شایسته یک حکومت و سیستم بهتری هستند.

2. گروهی انگل صفت و ضد دمکراتیک که به هیچ اصول انسانی پایبند نیستند و بر هر ترتیبی که شده می خواهند این گاو شیرده سرپا نگهدارند. حال با یک حکومت کودتایی احمدی نژادی یک با حکومت معتدل اسلامی. مهم گرفتن شیر از این سرزمین ثروتمند است.

این گروه دوم در جهت پیشبرد راه و تز ماکیاولی خود گماشتگانی نیز در تمامی احزاب چپ و راست ایرانی دارند که بتواند جاده را برای آنها صاف کند.

من نیز وظیف خود می دانستم که دانسته های خود را در خدمت نسل نوین و تشنه آزادی هم میهنانم قرار دهم.

همین افراد بودند که در بدنه نظام پیشین رخنه کردند و از درون آنرا متلاشی کردند.

امیدوارم مردم ایران بدانند که آزادی و دمکراسی را با یا حسین میر حسین بدست نمی آورند.

امروز ممکن است بما سرکوفت بزنند. ولی سال پنجاه هفت نیز وقتی برخی ها می گفتند این راه آزادی نیست بلکه آشوب است، سخت سرکوب شدند.

امیدوارم گروه اول نام برده بالا همصدا با مردم ایران بر گروه زالو صفت دوم پیروز گردند.

با سپاس و مهر فراوان. آروزی سربلندی ایران و مردم آن.

نیک جعفرزاده دوشنبه 19 اکتبر 27 مهر ماه 7030 آریایی در پایان لینکی را اینجا می زنم که بیوگرافی داریوش همایون است. نویسنده این لینک ها کسان دیگر هستند.

دوستان کمونیست آقای همایون از همایون می گویند.

همایون از حزب آشوبگر کمونیست سومکا تا کنون.

1.-  http://www.mahnaaz.com/mh/dh2.pdf

 http://www.peiknet.com/1388/08mor/11/PAGE/38RASHIDI.htm -2 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید