
بعد از مصوبه هفته پیش شورای امنیت در باره ردیابی عاملان حمله شیمیایی در سوریه و محاکمه آنها، بیانیه روز دوشنبه ۱۷ اوت (۲۶ مرداد) شورای امنیت در باره سوریه که هر ۱۵ عضو شورا آن را امضا کردند، محصول همراهی و اجماع آمریکا و روسیه در بحران سوریه است.
شورای امنیت تاکنون به دلیل اختلاف روسیه با کشورهای غربی بر سر ریشهها و راهحلهای بحران سوریه با بنبست و فلج روبرو بوده است.
بنا بر بیانیه شورای امنیت که بر اساس ارزیابیها و پیشنهادهای استفان دمیستورا، نماینده ویژه سازمان ملل در بحران سوریه تدوین و تنظیم شده، چهار گروه کاری با شرکت نمایندگان دولت و مخالفان سوری تشکیل میشود و کشورهای عضو گروه تماس، نظارت بر کار آنها را به عهده دارند.
این چهار گروه به مسائلی مانند وضعیت آوارگان و امدادرسانی، بازسازی کشور، مبارزه با تروریسم و مسائل حقوقی و تغییرات احتمالی در قانون اساسی میپردازند.
کار این چهار گروه باید به تشکیل یک دولت گذار با اختیارات کامل بیانجامد که مصوبات گروهها را اجرا کند و راه را برای انتخابات آزاد هموار سازد.
تلاشهای شکستخورده و شرایط جدید
دو کنفرانس ژنو یک و دو که سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ برای حل بحران سوریه تشکیل شدند به دلیل اختلافات روسیه و غرب بر سر حذف یا عدم حذف اسد به شکست انجامیدند.
در طرح جدید اما این مسئله مناقشهانگیز درز گرفته شده است. به این معنی که برکناری اسد بر خلاف قبل، شرط مخالفان و کشورهای غربی برای شروع مذاکرات نیست.
در بیانیه نسبت به حضور یا عدم حضور اسد در دولت بعد از دوران گذار هم موضعی گرفته نشده است، ولی مخالفان و طرفهای غربی امیدوارند که در پایان دوره گذار، عدم حضور اسد در ساختار قدرت تصریح و تامین شود.
چندین عامل در بروز اتفاق نظر در شورای امنیت بر سر حل بحران سوریه که در بیانیه روز دوشنبه انعکاس یافت، موثر بودهاند.
بعد از توافق آمریکا و روسیه بر سر خلع سلاح شیمیایی سوریه در سال ۲۰۱۴، عملا برکناری رژیم اسد از اولویت دولت آمریکا خارج شده بود.
برآمد داعش در عراق و تصرف بخشهای بزرگی از این کشور نیز، مقابله با این نیرو را بیش از پیش در دستور کار قرار داد و رویارویی با رژیم سوریه را بیشتر به مسئلهای ثانوی بدل کرد.
ائتلاف ضد داعش در یک سال گذشته همکاری مستقیم با رژیم سوریه نداشته اما چون هر دو جداگانه با داعش درگیرند، تا اطلاع ثانوی هدف مشترکی را دنبال میکنند.
ترکیه پیوستن به ائتلاف را تا همین اواخر به این منوط کرده بود که براندازی رژیم اسد هدف اولیه ائتلاف شود اما حال که ترکیه به این ائتلاف پیوسته، آمریکا همچنان در همراهی با اقداماتی که این هدف را دنبال کنند دست به عصا راه میرود.
غرب متحد پرقدرتی در میان مخالفان داخل سوریه ندارد و تلاشها برای منسجمکردن نیرویی غیرافراطی از میان مخالفان برای ایجاد آلترناتیو در برابر رژیم اسد، با موفقیت همراه نشده است.
با توجه به برآمد و موفقیتهای داعش در درون عراق و سوریه این نگرانی در غرب بالا گرفته است که برافتادن رژیم اسد قبل از آن که ساختار جدیدی برای جایگزینی آن شکل گرفته باشد، عملا دمشق و برخی دیگر از شهرهای اصلی سوریه را هم به دست نیروهای افراطی مانند داعش و جبهه نصرت (شاخه القاعده در سوریه) خواهد انداخت و هرج و مرج و افراطگرایی در کل منطقه و بهویژه در پشت مرزهای اسرائیل ابعادی بیسابقه خواهد گرفت.
این نگرانی یکی از عوامل اصلی منتفیشدن اولویت براندازی رژیم اسد یا برکناری او قبل از آغاز مذاکرات بوده است.
نقش توافق هستهای
حل نسبی مناقشه اتمی ایران نیز در اجماع جهانی اخیر تاثیر عمدهای داشته است.
آمریکا و روسیه این موفقیت را محملی برای همکاری در حل بحرانهای دیگر تلقی میکنند، بخصوص که خبرها و نشانههایی از کمشدن تنش و فاصله میان مسکو و واشنگتن بر سر بحران اوکراین پدیدار شده است.
دستیابی به توافق هستهای با ایران و نیز همکاری غیر رسمی غرب با این کشور در عراق در مقابله با داعش هم محملی شده تا غرب بر خلاف گذشته بر کنارگذاشتن ایران از مذاکرات و تلاشها برای حل بحران سوریه، تاکید نداشته باشد.
ایران با حمایتهای گستردهای که از حکومت سوریه میکند و نیز از رهگذر حضور فعال متحدش، حزبالله لبنان در درگیریهای سوریه، عملا یکی از طرفهای اصلی درگیری در جنگ نیابتی در این کشور است.
از این رو بر خلاف گذشته بیش از پیش این درک و دریافت در سطح منطقه و جهانی شکل گرفته که حل بحران بدون مشارکت ایران در مذاکرات و توافقات، تقریبا ناممکن است.
از سوی دیگر، تحولات میدانی در عرصه جنگ و عقبنشینیهای مکرر نیروهای دولتی سوریه نیز برای ایران روشن کردهاند که حل بحران به سختی از طریق نظامی میسر است و احیای قدرت حکومت بر کل کشور هم بیش از پیش ناممکن شده است.
علاوه بر این، تهران حالا ضمن استقبال از مذاکره میان دولت اسد و مخالفان، دیگر بر "مشروعیت" انتخاباتی که در سالهای اخیر در سوریه برگزار شده و تداوم حکومت اسد با استناد به آنها توجیه میشود تاکیدی ندارد و حتی یکی از بندهای طرح ۴ مادهای ایران برای حل بحران، تغییر قانون اساسی و تشکیل دولت گذار است.
با این همه هم ایران و هم سوریه همچنان معتقدند که سرنوشت اسد باید در انتخابات تعیین شود نه در تصمیمگیریها سیاسی میان مخالفان و موافقان حکومت.
بحران سوریه از همان ابتدا هم به دلیل نقش پررنگ قدرتهای منطقه در آن و هم به دلیل سرریز موج آوارگان جنگ به کشورهای همسایه عملا ابعادی منطقهای به خود گرفت.
فشار ناشی از مسائل آوارگان و نیز تاثیر اختلافات درون سوریه بر صفبندیهای داخلی کشورهایی مانند لبنان و اردن و ترکیه حالا ابعادی امنیتی و مخاطرهآمیز به خود گرفته است.
برای عربستان نیز که از مخالفان اسد حمایت میکند، بحران سوریه عملا محملی برای جنگ نیابتی با رقیب منطقهایاش یعنی ایران شده است.
اما بنبست نظامی موجود و ادامه بحران به رشد افراطیگری کمک میکند که تاثیر امنیتی و سیاسی آن بر خود عربستان، میتواند جدی و خطرناک شود.
در ریاض هم کم و بیش این درک در حال گسترش است که بحران، راهحل نظامی ندارد و در شرایطی که غرب و روسیه بیش از پیش به سوی راه حل سیاسی تمایل پیدا میکنند، شناکردن در خلاف جریان (تاکید بر راهحلی که از همان ابتدا اسد را کنار بگذارد) به سختی میتواند با موفقیت همراه شود.
رایزنیهای فشرده عربستان با روسیه و آمریکا در هفتههای اخیر بر سر بحران سوریه را در همین راستا میتوان ارزیابی کرد.
اتحادیه اروپا و ترکش بحران
اتحادیه اروپا نیز به دلیل موج بیسابقه و گسترده مهاجرت از سوریه و بحرانی که حضور گسترده آوارگان در مدیترانه و یونان و دیگر کشورها ایجاد کرده بیش از پیش با پیامدهای مناقشه سوریه مواجه است.
اخیرا آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان به عنوان قویترین عضو اتحادیه اروپا اعلام کرد که نه بحران اوکراین و نه بحران مالی یونان، بلکه ورود بیسابقه آوارگان و مهاجران و فجایع انسانی که هنگام انتقال آنها به آن سوی مدیترانه روی میدهد معضل بزرگ و اصلی اتحادیه است.
استقبال وسیع و گسترده پایتختهای اروپایی از توافق جدید شورای امنیت را تا حدود زیادی در پرتو این معضل اروپا میتوان درک و تفسیر کرد.
برغم توافق یادشده، راه آسانی برای حل بحران سوریه نمیتوان متصور شد. کشوری مانند ترکیه همچنان بر رفتن اسد و براندازی حکومت آن تاکید دارد و عمدهترین گروههای مخالف در سوریه هم گروهایی افراطی مانند داعش و جبهه نصرت هستند که نه خود اصولا تمایلی به مذاکره دارند و نه با توجه به حضور آنها در فهرست تروریستی سازمان ملل، میتوانند به عنوان طرفهای مذاکره در نظر گرفته شوند.
گروههای کمتر افراطی، مثل آنها که در جبهه فتح گرد آمدهاند، از جمله احرار شام، شاید بخشی از طرفهای مذاکره باشند، ولی با توجه به مواضعشان تردید وجود دارد که در صورت شرکت در قدرت، حقوق اقلیتها را رعایت کنند و خود عاملی برای دامنزدن به مناقشات قومی و مذهبی نشوند.
گرچه برکناری اسد به عنوان شرط مذاکرات کنار گذاشته شده ولی اگر در جریان کار کمیسیونها و یا حتی در پایان کار آنها دوباره در دستور کار قرار گیرد، توافق بر سر آن میان خود رژیم و سوریه و ایران از یک سو و مخالفان و حامی آنها در منطقه و در سطح بینالمللی آسان نخواهد بود.
امیدهای دمیستورا
تاکنون دو نماینده پرتجربه سازمان ملل در امور سوریه، یعنی کوفی عنان و اخضر ابراهیمی، با استناد به مواضع سرسختانه طرفهای درگیر، تلاشهای خود را شکستخورده اعلام کردهاند و راهی جز استعفا ندیدهاند.
این نگاه بدبینانه هم وجود دارد که احیای تمامیت ارضی و حاکمیت یکپارچه عراق و سوریه و در واقع بازگرداندن این دو کشور به قبل از سال ۲۰۱۱ تقریبا غیرممکن است.
از این رو از نظر برخی از تحلیلگران، منطقه در آینده شاهد تغییرات مرزی پردامنه ولو غیررسمی خواهد بود.
استفان دمیستورا که جای کوفی عنان و اخضر ابراهیمی نشسته، چنین سرنوشتی را محتمل میشمرد، ولی آن را محتوم تلقی نمیکند، از همین رو تلاشهایش برای حل بحران سوریه را بیش از پیش تشدید کرده است.
او حل بحران سوریه را نه در چارچوب کنفرانسهای بزرگ، بلکه از طریق گامهای کوچک و مذاکرات سخت، آرام و طولانی میسر میداند.
شرایط بینالمللی و منطقهای هم البته برای پیشرفت ایدههای او بهتر از گذشته شده است ولی مشکلاتی هم که به آنها اشاره شد کوچک نیستند، از این رو بیانیه جدید شورای امنیت و تلاشهایی که دمیستورا بر مبنای آن شروع خواهد کرد، گامی مهم در حل بحران است.
بحران اما همانگونه که گفته شد، پیچیدهتر از آن است که بتوان پیامدهای این گام را از هم اکنون موفقیتآمیز دانست.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید