رفتن به محتوای اصلی

کاغذ و مداد

کاغذ و مداد

پشتِ میز ساده‌ام نشسته‌ام.
پیش روی من، مداد وُ کاغذی‌ست.
از تو با گُلی که در کنار پنجره‌ست -
حرف می‌زنم.

همنشینِ قصه‌ی شبانه‌ام، همین گُل است.
گل، مرا به خاطراتِ خطه‌ی شمال
گل، مرا به شورِ شعرِ جویبار
گل، مرا به عطرِ یک ترانه می‌بَرَد.

سرخوشم ازین مدادِ خسته‌ای که تا هنوز-
از تو وُ طراوتِ زلالِ چشم‌های تو
شاعرانه، حرف می‌زند.

راستی، ز کاغذم بپرس!
تا کجا وُ کِی؟
این مدادِ دل‌شکسته، عاشقانه حرف می‌زند.

reza.maghsadi1@gmail.com

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید