رفتن به محتوای اصلی

اکبرگنجی عالیجناب رنگارنگ

اکبرگنجی عالیجناب رنگارنگ

(پاسخ به مقاله ضرورت تبعیض مثبت نسبت به اقلیت‌های زبانی-اکبرگنجی)

پاسخ ها٬مقالات٬نوشته جات...پی در پی در مورد مبحث ملیت های ساکن در محدوده جغرافیایی ایران نوشته میشوند.شاید بتوان عصر را عصر دیالکتیک هویت طلبی نامید که عده ای بر طبل مخالفت کوبید و جمعی نیز با موافقت سعی در اقناع مخاطبین طبالشان دارند.جناب اکبر گنجی اخیرا دو مقاله پیرامون بحث فدرالیسم و هویت و ملت و قومیت نوشته و در سایت بی بی سی فارسی منتشر کرده اند که با وجود تحلیل های مختلف از سوی کثیری از نویسندگان سایت مذکوره از قرادادن جوابیه ها که رسالت فرهنگی هر رسانه آزادی می باشد تا کنون پرهیز کرده اند و کماکان تریبون تک صدایی  خود را با یک و دوهای ناهنجار تست می نماید.

 هنگامی که از سارکوزی سخن رانده میشود و شما اورا به عنوان فردی معرفی میکنید که به نفی هویت فردی می پردازد حتما سخنان او را در رم نیز شنیده  که از لائیسیته به عنوان چیزی که سیمای هویت ملی را تضعیف کرد نام برد. مفهوم هویت ملی چیست؟ آیا مذهب بخشی از هویت یک دین دار را تشکیل نمی دهد؟ آیا ممنوعیت حجاب اسلامی برای یک دختر مسلمان در مدرسه، هویت مذهبی وی را مورد آسیب و تخریب قرار نمی دهد؟شاید بتوان سارکوزی را مدافع افکار اشخاصی مثال شما نامید که یکسان سازی قومی و مذهبیش با تلاش برای ایجاد وحدت سیاسی بر اساس نژاد یکدست و دین واحد به پیش برد٬در مقابل مهاجرین غالب عرب و مسلمان سیاست دین مسیحی ونژاد گل!سیاستی که در قبال مهاجرین صورت گرفته است را به نوعی تیزهوشانه به یک کشوری سیر می دهد که تمامی  قریب به اتفاق ساکنین ان بومیانند نه مهاجر و یا اینکه سایر ملیتهای غیر فارس را مهاجر می خوانید و یا می دانید!(۱)

هارشر در مقاله ای فلسفه حقوق قاره ای مینویسد:  تعريف واژه "قاره اي" حتي امروزه نيز کار ساده اي نيست. به نظر مي رسد [اين واژه] در بردارنده برخي تفاوت هاي فرهنگي بنيادين ميان اروپاي غربي(منهاي بريتانيا) و جهان آنگلوساکسون است. اين واژه بيشتر از سوي آمريکايي ها و انگليسي ها براي تمييز از فرانسوي ها، آلماني ها، ايتاليايي ها، اسپانيايي ها و از اين دست به کار مي رود تا اينکه شهروندان اين کشورها نيز براي ناميدن خودشان از آن استفاده کنند. حدود 30 سال پيش، اين تفاوت به نسبت زمانِ حال وضوح خيلي بيشتري داشت؛ چرا؟ يک جواب مختصر به اين سئوال چنين است: "جهاني شدن". وارد شدن فرهنگ هاي معاصر در روابطي تو در تو و افزايش شمارِ تبادلات، گرايش به حذف اين قبيل تمايزات که بيشتر به زماني تعلق داشتند که مردم بسيار کمتر از حالِ حاظر به سفر و تعامل با يکديگر مي پرداختند را افزايش مي دهد. اما چنين تبييني حتي اگر درست هم باشد، هنگاميکه در چارچوبِ محدوديت هاي مستدل خاصي قرار گيرد، اين فرايند را بيش از حد ساده انگارانه جلوه مي دهد:

به عنوان مثال بنجامين باربربه تازگي نشان داده است که بياني دقيق تر، نوع خاصي از فرايند جهاني سازي با معناي يکتاي خود به طريقي مشخص به جوامعي که در بدترين حالت، جوامعي انحصاري، غير ليبرال و ستيزه جو هستند حياتي دوباره و نيرويي تازه. که بدين معناست که فرايند جهاني سازي به جای تضعیف فرهنگ های محلی و بومی خرد به تقویت و دشمن تراشی توسط آنها میشود.هارشر طراحی که شما به عنوان مبدعی اروپای واحد بوده است خود به نوعی برای فرار از جهانی سازی و حفظ رویکردهای فرهنگی و ملی اروپایی طرح روح اروپا و جامعه واحد ه را داد زیرا خود نیز در مقال بالا شاهدید که هارشر از جهانی سازی به عنوان دشمن تراشی در بین فرهنگ های بومی و ایجاد مقاومت دربین انها به جای تضعیف می نماید.

چرا این همه تاکید بر وازه اقلیت دارید!براستی اقلیت در ایران کیست و کدام است!آیا اقلیت کسی که قوه قاهره را در اختیا ردارد!کسی است که زبانش زبان رسمی کشور است!

بر اساس اطلاعات منبع زبان شناسی SIL  ترکیب جمعیتی ایران در سال 1998 به صورت زیر بوده است:
جمعیت کل ایران بر اساس آمار دولتی 65,758,000
متکلمین زبان ترکی آذربایجانی23,500,000
قشقاییها (ترکی آذربایجانی)1,500,000
متکلمین ترکی خراسانی ( نزدیک به ترکی آذربایجانی)400,000
متکلمین زبان ترکی ترکمنی 2,000,000

متکلمین زبان فارسی* 22,000,000
متکلمین زبان لری* 4,280,000
متکلمین زبان کردی و کرمانجی* 3,450,000
متکلمین زبان گیلکی* 3,265,000
متکلمین زبان مازندرانی* 3,265,000
متکلمین زبان عربی 1,400,000
متکلمین زبان بلوچی* 856,000
متکلمین زبان تالشی و تاکستانی* 332,000
متکلمین زبان ارمنی 170,800
بقیه زبانها 700,000
متاسفانه تاکنون سرشماری رسمی و درستی برای تعیین ترکیب جمعیتی ایران صورت نگرفته و آمارهای موجود اکثراً مغرضانه و در جهت کم نشان دادن جمعیت ملتهای غیر فارس در ایران بوده است. بر اساس آمار تقریبی فوق جمعیت ترکان آذربایجانی بدون در نظر گرفتن ترکان ترکمنی 25،400،000 نفر (62/38% جمعیت ایران) بوده واکثریت نسبی این کشور را تشکیل می دهند که این رقم را تا 30 میلیون نفر نیز تخمین زده اند. جمعیت فارس زبانها نیز 22 میلیون نفر می باشد. بر اساس این آمار جمعیت ترکهای ایران حدود27،400،000 نفر می باشد(2)

در حالیکه طبق آمار جمعیت ترکان در مجموع(ترکمن-آذربایجانی-قشقایی و خلج)تقریبا ۲۳.۵۰۰.۰۰۰ بوده که نزدیک ۴۰ درصد در سال ۱۹۹۸ یعنی ۱۴ سال پیش بوده است(3).با محاسبه نرخ رشد جمعیتی طبق آمار مرکز امار ایران که برابر ۱.۳ در میانگین و در بعد استان اذربایجانشرقی به اندازه ۱/۲ بوده است و اگر بقیه استانها  را استقرار وار و اینکه استان تهران با بیشترین جمعیت ترک نشین و بالاترین شاخص رشد جمعیت در نظر بگیریم این رقم نزدیک به ۳۵ میلیون خواهد شد که حال با احتساب ضرایب مختلف و یا عدم احتساب اکثریت جمعیت کشور را ترکان تشکیل می دهد و اگر هدف مقاله شما اقلیت نامیدن این قشر و ملت عظیم می باشد ٬اشتباهی بس فاحش در گفتاران دیده میشود و یا اینکه در حال ترمیم فرهنگی اقلیت متعلق به ان هستید.حتی همین وزیر امورخارجه ایران نیز در آنکار خود از ترک بودن ۴۰ درصد مردم ساکن در ایران سخن گفت(4)

حتی حاجی بابایی وزیر آموزش و پرورش نیز از دوزبانه بودن هفتاددرصد کودکان محصل سخن می گوید(5)

سیاسیت سازی همگون و ناهمگون و ادغامی که شما از ان سخن گفته اید همیشه مبنایی برای برتری اکثریت در جامعه اروپایی بوده است و حال انکه حضرتعالی با وقوف به اقلیت بودن جامعه فارس در کشور بر لزوم هضم اقلیت تاکید کرده و همان سیاست یکدستگرای رضاخانی و اسلام محوری که سارکوزی نوع مسیحی اش را میخواست بیاورد عاملی جهت گشوده شدن این دیوارهای برلینیست که خود شماها با ملاتهای روسی و آمریکایی ساخته اید.گفتمان شما بنده را به سرعت ضریب آسیمیلاسیون در گیاهان می اندازد که با وزن و زمان رابطه مستقیم دارد و هرچقدر اختلاف و دلتای وزن و زمان بیشتر باشد سرعت آسمیلاسیون در برگ بیشتر میشود. سرعت اسيميلاسيون خالص (NAR)، يا سرعت اسيميلاسيون واحد سطح عبارت است از مقدار مواد ساخته شدهٔ خالص (غالباً فتوسنتزي) در واحد سطح برگ در واحد زمان، همچنين NAR شامل مقدار مواد معدنى جذب شده(خوراک فکری) نيز مى‌باشد ولى اين مقدار از آنجائى که مواد معدنى ۵% يا کمتر از وزن کل گياه را تشکيل مى‌دهند، درصد بزرگى نمى‌باشد. معادلهٔ محاسبهٔ مقادير ميانگين (NAR)  بر اين فرض استوار است که رابطهٔ بين وزن گياه(اکثریت) و سطح برگ یا جغرافیای زیست خطى مى‌باشد. اين فرض ممکن است براى مراحل اوليه رشد و تکامل گياه(جامعه) برقرار باشد ولى براى مراحل بعدى برقرار نيست. چون ممکن است سرعت رشد سطح برگ(جغرافیای سکونت) از مقدار ماده خشک(خوراک فکری) تجاوز کند و يا برعکس، NAR با زمان ثابت نمى‌باشد و با افزايش سن گياه يک افت نزولى در رشد و تکامل نشان مى‌دهد. اين افت نسبي، در محيط نامناسب(راسیستی) تسريع مى‌يابد و هنگامى که برگ‌هاى جديدى(نسل نو) اضافه مى‌شوند به‌علت سايه‌اندازى بوته‌ها روى يکديگر(تبعیض)، وزن خشک به‌دست آمده به‌ازاء هر واحد سطح برگ، کاهش مى‌يابد. رقابت رو به فزون جهت مواد غذائى (خوراک فکری و فرهنگی)و عوامل ديگر نيز احتمالاً با افزايش سن و اندازهٔ گياه داراى اهميت است.

NAR = ( W۲ - W۱)( T۲ - T۱)× ( lnLA۲ - lnLA۱)(LA۲ -LA۱)

W = وزن LA = سطح برگ TT = زمان

آنطور نوشته اید که گویا این فرمول محاسباتی را خوانده و انرا برای جامعه ما تجویز و عملی کردید و اگر واقعا هم بنگریم رشد برگهای ملی گرایی و هویت طلبی را با زمان و خوراک و برگهای جدید معلول کرده اید تا برگ ها رشد نکرده و اگر کردند زیر سایه برگهای بزرگتر که اصلا نماینده اکثریت نیستند و نماینده فربگی ابتریت هستند خشک شوند.

زبان مادری همان خوراک فکریست که شما به جایش آلترناتیو فرهنگی خودرا مانیتور میکنید همانطور که فروید و سولیوان میگویند زبان بزرگترین عامل رشد  شخصیت فردی می دانند.فروید با تقسیم بندی دوال ناخوداگاه فردی و جمعی زبان را یکی از مهمترین عوامل پیشبرد آن میداند. آخرين مدرسه اي كه به دانش آموزان بومي فرهنگ كانادايي و زبان انگليسي را آموزش مي داد، در سال 1996 بسته شد. اين مدارس تاثير بسيار مخربي بر زبان مردمان بومي كانادا داشته اند. هم اكنون كمتر از يك چهارم بوميان كانادا قادرند به زبان بومي و مادري خود تكلم كنند. تعداد افرادي كه قادرند زبان كاياگا را سليس صحبت كنند از 376 نفر در دهه 1970 به 79 نفر در سال 2008 رسيده است..

حتی نخست وزیر کانادا نیز خواهان عذرخواهی از بومیان محلی کانادا که همانند استرالیاییها زبانشان نابود شده است شد.در آمریکا هم وضعیت بدین گونه و حتی بدتر است ؟شاید شما را در این ایدئولوژی با هانتینگتون مقایسه کرد به عقیده‌ی‌هانتینگتون تعداد همچنان روبه افزایش مکزیکی‌ها و سنت‌های آنها سرانجام آمریکا را به یک بالکان دیگر تبدیل خواهد کرد. اتحادیه‌ی آمریکای شمالی مهاجرین اروپایی را (و علاوه بر آنها یهودی‌ها و عرب‌ها که البته در بررسی‌هانتینگتون توجه او را به خود جلب نمی‌کنند) به سوی خود جذب نمود سیاستی که با همان عقیده یک سرخپوست خوب یک سرخپوست مرده است اینبار همانند شما از سرخپوست ترک میسازد و میگوید یک ترک خوب یک ترک مرده است و همانند گانگستری که در مقابل صاحبان اصلی این سرزمین قرارگرفته است اینبار نه به سبک قدیم بلکه با فیل و فنجان بازی سعی دارد فیل را زیر فنجان شکسته اش قایم کند.شاید بهتر بود همانند کتاب(هو آر یو) هانتینگتون شما کتاب(هو آر می) را مینوشتید و از عالیجنابان سرخ پوش و سیاه پوشی که دورتر از شمای عالیجناب سفید پوش نیستند رها میشدید.با این متدهای کسروی وار و تکراری نه ذهن خودرا خسته کنید و نه مارا و به جای تاکید بر قومیت و هویت مقاله توبه نامه احمد کسروی را بانام اللغه الترکیه فی الایران با ترجمه لاتین اوان سیگل را بخوانید حال اگر عزیزان مدیران بی بی سی فارسی از ما خرده نگیرند.(۶)

همگون سازی و الینه کردن مردم ملیتهای ساکن در ایران همانطور که گفتید و هارشر اشاره کرده است مقابله خودرا از بافت عموم جامعه دریافت میکند.رویداد و قیام هایهای خرداد ٬دریاچه اورمیه٬قلعه بابک جنبش آذربایجان٬قیام های کردستان و تظاهرات خلق عرب همه و همه ساختارشکنی و نافرمانی مللی برای مبارزه با این یکسان سازی قومی که اینبار در داخل با اسلامی محوری پررنگ و ایران محوری کم رنگ و در خارج با ایجاد فضای ببازتر با ایران محوری پررنگ و اسلام محوری کمرنگ ذات خود را نمایان مینماید.در بحث ادغام خوشحال میشوم که حصرتعالی نسبت به مقاله قبلی خود عقب نشسته اید و با طرح حفظ حرمت هویتی سعی در رنگ و جلا دادن به مقاله خود شماست و اینبارنیز هویت ابزاری برای رسیدن به همان همگون سازی نرم شما میباشد البته با زبانی ملایم تر و مورد قبولتر.شما با وقوف بر اینکه هویت فرهنگی موجود در جامعه مختلط ایرانی نمی تواند بستری مناسب بر یکسان سازی قومی ای باشد که سالهاست همانند دوی امدادی از این حکومت به آن حکومت دست به دست شده است و سرانجام اعتراف میکنید که شکست خورده است!حال روی آورده اید به اینکه همگونسازی سیاسی!زمانی که مبانی و تعاریف موجود در جامعه را به خواست خود تعریف می کنید همگونسازی سیاسی را نمی توانید ایجاد کنید !همانگونه که در حرکت سبز مخالفت نتوانست این همگونسازی را به صورت جامع ایجاد کند. آیا بازپسگیری تمام مسئولیت های سابق از طرف دینداران و اعطای امتیازات گذشته به آنها می تواند جامعه را از بحران هویت ملی که با آن دست و پنجه نرم می کند، نجات دهد؟هویت متشنج موجود در جامعه آنچنان بستر مناسب برای پی ریزی خواستارهای دین زدایی و یکسانسازی شما ندارد!شما با تعریف عدم ذاتی همانند متدولوژیستی عمل میکنید که هویت را نیز زاده و ساخته ذهن بشری می دانید٬با وقوف و اعلام اینکه این ذاتی نبودن و ساخته بشری بودن هویت فرهنگی را زیر همگون سازی هویت سیاسی تغییر دهید و همانطور که بشر ساخته ان را نیز به دست بشر انجام دهید و بعضا با خود این هویتها به دست خود به نابودسازی خزنده آنان پرداخته اید.شما در هیچ یک از مقالات و نوشته جات خود مبنا را بر پلورالیسم هویتی قرارنداده اید حال پلورالیسم خرد شده فرهنگی در نوشتجات سیاسی خود با امیختگی همان دیواری که که راهروهایش نیز در دست شما و پنجره هایش نیز به روی انچه که همگونسازی سیاسی میدانید باز میشود!شما با تکیه بر روایت ظلم بالسویه عدل است می فرمایید: اقلیت ها نیز مشمول ظلم و سرکوب مضاعفی بوده و هستند. برای تبعیض زدایی از این موارد خاص چاره ای جز تبعیض گری وجود ندارد. منظور تبعیض مثبت به سود این گروه های زبانی و هویتی است تا ستم مضاعف تاریخی جبران شود و همه از فرصت های برابر استفاده نمایند

چاره ای جز تبعیض گری وجود ندارد!تبعیض مثبت!واقعا بنده متوجه نیستم شما چند بار به میخ کوبیده اید و چند بار به نعل!هنوز که هنوز است در تعاریف و ترمینها مانده اید و می فرمایید گروههای زبانی و هویتی!چقدر ترس و واهمه از شناساندن ملت و قابلیت ملت شدن برای ساختارهای نژادی با تعاریف ما نمی گویم٬ با همان تعریف مارکس وبری که شما به آن اعتقاد دارید!

لزوم هویت طلبی و اعطای حق به ملیتها هجوم و حمله سیاسی نیست و پرداختن به این موضوع از سوی شما توهین به شعور مردم برای خوش آمدگویی به گروهبان سریال دایی جان ناپلئون می باشد.بازخورد ترس از تجزیه ایران و گذار از مرز ها و تبدیل شدن ان به بحث اومانیستی جز تابعی برای تغییر متدهای نادرست تک صدایی و راسیستی نیست که با این شیوه خواهان حفظ و بقای خود هستند.باز هم با نعل کوبی دوباره عدالت را در کوبیدن به میخ رعایت نمی کنید و پارادوکسی که در جایی می فرمایید نگران مرزها نیستم و در سوی دیگر می فرمایید نگران تمامیت ارضی ایران هستیم!به جای پرسیدن ازخود که مگر آمریکاییها ٬آلمانیها نگران تمامیت ارضی خود نیستند و عدم وقوف بر سیستم های حکومتی آنها که مسلما واقفید و نمی پرسید که ایرانیها نگران تمامیت ارضی خود هستند یا نیستند و ایرانیها را فقط و فقط گروه فکری که خود برای خود تعریف کرده اید می دانید و به جد باید گفت جدایی طلبی را شما ها زمانی که یک ملیت فارس را انتخاب و خودرا جداکردید و به تمامی سایر ملل گفتید یا با مایید یا با ما بودن را به اجبار به شما تحمیل خواهیم کرد و اگر آنها نخواستند و اراد کردند از این مرزهای خیالی که ساختید بگریزند آنها را به هر عقیده ای متهم و محکوم و اعدام فکری کنید!

شما در مصاحبه خود در صدای آمریکا به نوعی خودرا از جنگ کنار می کشید و در قم خدمتگزاری می کنید ولی مردمان آذربایجان و عربها باوجود تلفات میدانی و انسانی شدید نه تنها مورد عنایت قم نشینان قرارنگرفتند بلکه رفته رفته به از شما بودن عادت کرده و آنرا قبول نمودند.محل نزاع ما اگر ارزشهای انسانی بود هیچگاه شما ترس بیجای خودرا از حمله نظامی امریکا که آنهم بسیار بعید را نشان نمی دانید.ملتی که با سیل تهاجم خارجی آزاد خواهد شد بهتر است در خانه بنشیند و همین قدر تو سری خور باشد٬زیرا هیچ یک از کشورهای بظاهر دوست ملیتهای ساکن حاضر به قربانی کردن منافع خود جهت احقاق حقوق انان نیستند و حتی در مدیاهای باصطلاح آزاد آنها مانند صدای آمریکا و بی بی سی این بی اهمیت بودن ارزش انسانی و معیار مرزی ایرانی را به عینه می بینیم که مانیتور همان تفکریست که حاکم بر حکومت اسلامیست و هیچ تفاوتی نمی کند.بنابراین این یک سیستم فکری است نه مقوله سیاسی حاکم بر جامعه!امیدوارم این بحث ها مقداری شما را در جهت شناختن حداقل حقوق پایمال شده ملیتها در این پروسه کج دار و مریض تاریخی یاری کند.

 

1- 1/2/2011http://www.lexpress.fr/actualite/politique/nicolas-sarkozy-et-la-religi…

2-“  "Peoples of Iran" in Looklex Encyclopedia of the Orient. Retrieved on 22 January 2009.

  ^ "Iran: People"CIA: The World Factbook: 24% of Iran's total population. Retrieved on 22 January 2009.

  ^ G. Riaux, "The Formative Years of Azerbaijani Nationalism in Post-Revolutionary Iran"Central Asian Survey, 27(1): 45-58, March 2008: 25% of Iran's total population (p. 46). Retrieved on 22 January 2009.

  ^ "Borders and Brethren: Iran and the Challenge of Azerbaijani Identity" in The Azerbaijani Population by Brenda Shaffer, pp. 221–225. The MIT Press (2003), ISBN 0-262-19477-5.

  ^ Swietochowski, Tadeusz; Collins, Brian C. (1999). Historical dictionary of Azerbaijan. Lanham, Maryland: Scarecrow Press, Inc. ISBN 0-8108-3550-9. pg 28: "15 million (1999)"

  ^ The Continuum political encyclopedia of the Middle East by Avraham Sela Publisher: Continuum International Publishing Group; Rev Upd edition (October 2002) ISBN 0826414133 ISBN 978-0826414137"

  ^ The security of the Caspian Sea Region By Gennadiĭ Illarionovich Chufrin, Stockholm International Peace Research Institute"

  ^ BABEK, NATIONAL HERO OF SOUTHERN AZERBAIJAN, DISTURBS IRAN

  ^ AZERBAIJAN AND THE CHALLENGE OF MULTIPLE IDENTITIES: IN SEARCH OF A GLOBAL SOUL

  ^ AZERBAIJANI PUBLIC OUTRAGED BY SLAUGHTER OF AZERIS IN IRAN

  ^ http://www.photius.com/rankings/languages2.html

  ^ Encyclopedia of language & linguistics , Volume 1 Authors, E. K. Brown, R. E. Asher, J. M. Y. Simpson; Edition 2; Publisher Elsevier, 2006; Original from the University of Michigan; Digitized Aug 10, 2010; ISBN 0080442994, 9780080442990

  ^ Establishing security and stability in the wider Black Sea area: international politics and the new and emerging democracies, NATO Science for Peace and Security,Volume 26 of NATO science for peace and security series: Human and societal dynamics; Authors Peter M. E. Volten, Blagovest Tashev; Editors Peter M. E. Volten, Blagovest Tashev; Publisher IOS Press, 2007; ISBN 158603765X, 9781586037659

  ^ Nationalism & ethnic politics, Volume 8, Issues 1-4 Authors Nederlands Instituut te Rome, Netherlands. Ministerie van Cultuur, Recreatie en Maatschappelijk Werk, Taylor & Francis, Publisher Frank Cass, 2002, Original from the University of Michigan, Digitized Jul 19, 2010 (30 million quoting Mahmudali Chehregani

  ^ Turkey-Iran relations, 1979-2004: revolution, ideology, war, coups and geopolitics Author Robert W. Olson, Publisher Mazda Publishers, 2004, ISBN 1568591144, 9781568591148, Length 284 pages (30 million).pp 76: "in Ankara, Johragani denounced 'Persian' chauvanism and their violation of human rights against the '30 million Azeri of Iran"

3-http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1487531

4-http://vidyotv.com/video/IRAN-DISISLERI-BAKANI-SALIHI-BATI-ILE-NUKLEER-MUZAKERELER-BUYUK-IHTIMAL-ISTANBUL-DA-OLACAK_28417/

5-http://www.alarabiya.net/mob/ar/94192.html

6-http://www.oocities.org/evan_j_siegel/IranTurk/IranTurk.html

فصل نامه چشم اندازه‌های جدید شماره‌ی 2/21 بهار 2004

Some Contemporary Trends in Continental Philosophy of Law - The Blackwell Guide to the Philosophy of Law and Legal Theory-Edited by: Martin P. Golding and William A. Edmundson- Blackwell Publishing 2005

پولا، امیل، (2003)، لائیسیته ی مردمی ما " فرانسه یک جمهوری لائیک است "، پاریس، انتشارات بین المللی برگ.
هارشر، گی، (2008)، لائیسیته، پاریس، انتشارات دانشگاهی، مجموعه ی چه چیز می دانم؟

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید