رفتن به محتوای اصلی

آذر گشسپ معبد ديرين نياى ما

آذر گشسپ معبد ديرين نياى ما

---------------
اى درزى حيات !
دگر بار بر مدوز:
بر پيكر عزيز وطن جامه عزا!
بگذار تا بپوشد :
اين مام داغدار
زين پس سپيد جامه زيباى دل ربا!
اى زندگى ببند :
طريق جفا وجور!
بنشان به جاى ظلم دمى دادگسترى !
بگذار تا ببيند :
اين مام نامدار
جشن وصال پور به بزم سكندرى !
بگذار تا نشيند :
آن سرو سربلند
باردگر به قله كهسار سرورى !
بگذار تا رسد:
زشباهنگ دور دست
آن خوش نوا سرود كه خواندنى به مهترى!
آرى
اگر ز هم گسلد ، اين كلاف شوم !
بندد ،بساط شعبده بازى پليد بوم !
دست ظلام ساحره، افتد زساحرى!
افسانه كمال زدايد ز سامرى!
مشاطه خيال نگويد :
عروس ما در جلوه وجمال ندارد برابرى !
بينيم :
سبزه را كه نهد سر به پاى او !
سوسن بر وشقائق ونسرين به سرورى
گيرند يك به يك همه گرد قباى او !
آيد دو باره شعله جوّال آتشى
آكنده از حرارت سرشار بينشى
زآذر گشسب معبد ديرين نياى ما!
پاريس
منوچهر برومند م ب سها

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید