رفتن به محتوای اصلی

كجا شد شب فروز آذين

كجا شد شب فروز آذين

------------------------
چو آن بشكسته ببر استخوان در پوست
سواران زمين گيرى كه جولان سمندى را
به ميدان ِخيالِ خويش مى گيرند
به دالان دراز ماه
به كاريز سياه سال

مى خيزند و مى پرسند :
كجا شد شب فروز آذين كه آويزان ايوان بود؟
من آن
مبهوت ِ بى گفتار ِ بى پاسخ
ميان جلگه اى خاموش مى بينم :
شكر خندى كه افشانست بر لب هاى تاريخم !
نسيم كاكلش از دور مى آيد !
سرا پا مست !
دامن كش !
به گلبرگى كه در دامان زرين كوه مى رويد!
افق پيداست مى بينم :
عرق ريزان كهسارى كه رنگ ارغوان دارد !
شفق خون ريز وبانگ تير وجهد شعله اى سر كش !
چگن چنگال در خونين خاك مى دارد !
منوچهر برومند م ب سها

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید