رفتن به محتوای اصلی

عارضه اعظم ايران

عارضه اعظم ايران

_______
ملك ادب بى سر و سامان شدست
واى كازين واقعه ويران شدست
در پى اين ضايعه ى ناگوار
حضرت استاد فراوان شدست
زايد مازاد كه بشنيده اى
از پس بس نام نمايان شدست
وز پى نظمى ز اراجيف ناب
ناظمكى صاحب عنوان شدست
سارق شبگرد سخن هاى نغزِ
گنج ِسخن سنج و سخندان شدست
بى ادبى دور ز آداب و فضل
ملك ِ ادب را شه و سلطان شدست
بى هنرى با خبر از جعل ِ اصل
بهره ور از مردم ِ نادان شدست
تار خدى ،تيره تر از رنگ ِ شب
ساطع ِ انوار ِ درخشان شدست
هر كه ز خود راضى و بى عار وننگ
خويش نما ،چون ، مهِ تابان شدست
بخت بد اينجاست كه ، نابخردى
عارضه ى اعظم ايران شدست
خلق ِ پشيمان ِ تباه آرزو
جان به لب از گردش دوران شدست
نادم و وامانده ز پندار ِ خويش
حيف ! چه شد؟ وا اسفا خوان شدست
هر چه شدست از بد اين روزگار
در حق اين ملك پريشان شدست
م ب سها منوچهر برومند
پاريس

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید