رفتن به محتوای اصلی

Xum-baba خوم بابا

Xum-baba خوم بابا

1

Tüstü qalxmır obalardan
Sanki sönüb ocaqları...

Başın sürtən buludlara
Yaşıl yarpaq meşələri
Yel-babaya bir xəbər:

“ Öldü Xum-baba
Bil-qəmiş əlində
Qaldı talana
Meşələr bağlar
O könlü dərin yaralı dağlar!

Qorxmuram ki
Birdə dirilməyə cəkəm mən
Talanıza qarşı üsyanım
Edəcək ə
bədi məni.

Talayın!
Nə qədər talayacaq sız
Talayın məni!

Yuxumu ağaclara verərkən
Oyaqlığı almışam
Göz yaşımdan su verərkən
Susuzluğu almışam
Canımı çoxdan ormana
Qurban demışəm

Qorxmuram ki
Birdə dirilməyə cəkəm mən

Talayın!
Nə qədər talayacaq sız
Talayın məni!
Üsyanım edəcək
Əbədi məni.

2
تاریلار سوسارکن 
اؤلوم سکوتوندا
باغیردی خومبابا 
یئره یئخیلارکن:

نه آتام اولوب ، نه آنام
نه کیمسه بویودوب منی

داغدان دوغولموشام
اورمانی قوروموشام
بو قدر ظالیم اولمایین
براخین گئدیم منی

مئشه لر دن سنه
قصر لر تیکره م 
اولارسان منه
قارداش بیل قمیش
براخین گئدیم منی

گورخوم یوخدور اؤلومدن
مئشه م گئتمز گؤزومدن
سئوگیم ائدر ابدی منی....

 

 

 1 

دودی از اوبه ها بر نمی خیزد
...گویی اوجاقها خاموش اند
 
  شما ای بیشه هایی که سر بر ابرها می سایید
: برای خدای باد و توفان پیامی دارم
 
خوم بابا به دست گیل گمیش
کشته شد
بیشه ها و باغها
آن کوههای ژف دل زخمی
.برای غارت  رها شدند
 
باکم نیست که دگر باره زنده
نخواهم شد
 
عصیانم علیه  چپاول
.مرا جاودانه خواهد ساخت
غارت کنید
.تا میتوانید مرا غارت کنید
 
بدانگاه که خوابم را به درختان بخشیدم
بیداری را برای خود برداشتم
بدانگاه  که  درختان را با اشک چشمانم سیراب کردم
تشنگی را برای خود برداشتم
.من دیریست که جانم را فدای جنگل نموده ام
 
باکم نیست که دگرباره زنده نخواهم شد
 
 
غارت کنید
تا میتوانید مرا غارت کنید
 عصیانم 
 .مرا جاودانه خواهد ساخت
 
2
------
بدانگاه 
که با خاموشی خدایان 
خومبابا در سکوت مرگ 
بر زمین افتاد
فریاد زند:

نه مادری داشته ام و نه پدری
و نه کسی مرا پرورده است

کوه زادم، نگهبان جنگلها 
این قدر ستمگر نباشید
رهایم کنید بروم

با درختانم قصرها برایت میسازم ، گیل گمیش
دوست و برادر میشویم
رهایم کنید بروم

از مرگ ترسی ندارم
نمی توانم بیشه هایم را از چشمم دور کنم
شیفتگیم مرا جاودانه خواهد کرد.... 
. 

 -------
خوم بابا یا هوم وا وا در داستان گیل گمیش شخصیتی ست
که جنگلها را محافظت میکند. او در داستان به دست
گیل گمیش و دوستش انکیدو گشته میشود.
 

 

 

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید