شمشیر اکسکالیبور آ.ائلیار

هنوز دوات قلمم خشک نشده است که با جواب حضرت مستطاب اسلیار مواجه شدم واندکی رنجیدم چرا دروغ بگویم اول اینکه نظر حقیر را در بخش پاسخ گویی ذیل جوابیه ایشان تایید نکردند و دوم اینکه از همان نگاه دستچینی که گریزانم به ان دچار شدم.

جناب اسلیار میگویند که طالبی راسیست هست و مبنای هویت را بر اساس نژاد قرار میدهد و فرهنگ آذربایجان فرهنگ ترکی نیست و آمیزه و کمپلکسیت از فرهنگهای متفاوت٬لیک باید اینگونه پاسخ دهم علیرغم میل باطنی خودم که نقد حقیر بر مبنای فلسفه شرق و سیر تکامل هویت بوده است و این هویت سازی که بشر ابتدا بر مبنای نژادی و قومی و قبیله ای ساخته است حقیقتیست انکار نشدنی حال تلخ باشد و یاشهد

مقال حقیر مبتنی بر معرفی هویت و نحوه به چالش کشیدن ان از سوی ضد هویتیون بوده است و هیچ گونه نگاه برتربینی و اینکه فقط و فقط هویت ترک اینگونه ساخته شده است نبوده است.هویت کرد٬هویت عرب ٬هویت هیتی٬هویت لولوبی و اورارتویی و آشور نیز اینگونه بوده اند.لازم بذکر است که جناب ائلیار، حقیر برای اٍبات ساختارهای هویتی ترک در اذربایجانی کتابی ۷۵۰ صفحه ای نوشته ام که کاش قبل از نقد مقاله بنده به ان نیز نگاهی جهت درک بهتر مفهوم هویت می انداختید.

هویت مورد آنالیز من هویت داخلی بود و هویت مورد نظر شما هویت خارجی و تحمیلی حال موفق بوده و یا نبوده بنده خلط مبحث نکرده و برای عدم اطاله مطلب از ان گذشته ام که اگر موفق بوده است که بلکه هویت ظاهری و تحمیلی انیست که شما می گویید و اگر نه هویت خارجی منطبق بر هویت داخلی و هویت انگاری فرد است.دینامیک بودن سیر هویت براساس فلسفه ارسطویی خللی بر استاتیک بودن ذات وارد نمی کند و این حرکت جوهری صدرایی در همه و همه فارق از نوع ذاتینه در جهت رسیدن به کمال و ذات مطلق است حال اگر مبحث را اندکی به ماورالطبیعه تعمیم دهیم.

انسانها هیچ فرقی با یکدیگر ندارند و همه برابرند و شاید لین برابری را شما از دید مارکسیستی و حقیر از دید فلسفه شرق بررسی کرده ام٬هویت نژادی به معنای سرکوب هویت نژادی غیر نیست و نمی دانم شما این نکته را از کجا استنباط فرموده اید و بی مهابا به حقیر انگ راسیستی می زنید.فرهنگ کمپلکسی که شما برای ما مثال میزنید فرهنگ خارجی تحمیلیست و لزومی ندارد که قشر مورد حمله و هدف این را بپذیرد و یا نپذیرد و تایید این گونه فرهنگ به معنای تضعیف و تحقیر تمامی فرهنگ های موجوده من جمله ترک و کرد و لر و عرب و بلوچ می باشد.

هویت مبنای انسانی با ایجاد کلونی و رابطه خونی بوده است و با عصر گلوبالیزاسیون و از بین رفتن حدود این هویت در غالب حفظ فرهنگ و آداب به جای حفظ مرز و خاک درامده است و این دو را قاطی ننمایید.خواهش میکنم در مورد مساله اقوام ساکن در اذربایجان مثال نقضی را ذکر بفرمایید که بنده اقناع شوم که اختلاط فرهنگی این هویت کمپلکس بصورت همزاد با تشکیل هویت ترک در آذربایجان دنبال مس شده است.

در اهواز هویت عربی در کردستان هویت کردی و در بلوچستان هویت بلوچی به مراتب قوی تر از هویت خارجی ایست که با هزاران سال براین ملیتها تحمیل شده است و این خود نوعی مقابله و عدم قبول هویت التقاطی مورد نظر شما از سوی این ائتنیکها می باشد.

جناب ائلیار نطراتی این چنینی همانند شمشیر اکسکالیبوریست که نیازمند آرتوریست که آن را از سنگ عقاید هزاران ساله ای که به نام هویت به خورد ما داده اند برهاند.امیدوارم به این درک برسیم که ترک بودن و کرد بودن و لر بودن و فارس بودن به معنای فاشیست و راسیست بودن نیست و بدانیم که جرئت فریادزدن من بودن به معنای نفی دیگری نیست و لزوم ایجاد این مدینه فاضله ای که همه ما آرزوی آن را داریم درک متقابل و قبول کردن هویت طرف مقابل بدون تهمت به او باشیم.برای جناب ائلیار آرزوی موفقیت و بهکامی دارم و امیدوارم قلمشان هر زمان برنده و چکاننده باشد.