رفتن به محتوای اصلی

ساز دل

ساز دل

کلامت را در سکوت شب از باد شنیدم

می دانستم در سفری به گلزار ،                                                               

ساز دلت را شکستند.

همین بهانه شد تا در اوج صداقت،

 زیباترین قصه ام را، به نام تو بنویسم

  ٭٭٭      ٭٭٭    ٭٭٭

 از هق هق گریه ات دلم گرفته

 آن روز رابه یاد آور

 که تو غمگین تر از همیشه

 غرق نگاهم شده بودی

 و من می دیدم که

 خانه ات سرد و تاریک،

 تنت از وحشت در شب می لرزید

 اشک بار بودچشمهایت

 رویا ها را نمی شناخت

 سرت را بر شانه هایم بگذار

 عاطفه ها هنوز بر جا ست!

 ٭٭٭  ٭٭٭ 

گفتنی ها

 در نگاهت

 پیدا بود

 و من در رویا دیدن تو

 با دلی چون پر گل می آمدم

 با دیدن من

 پر کشید ی

 بی مهابا

 دستانت بر شانه ها ایم جا گرفت

 با تمام وجود

 بوسیدمت،

 بوئیدمت

 و تو با لبخندی در سکوت

 و دلی پر از اسرار

 هراسان از نگه های نابه جا

 می خواستی

 کلم آخر را

 میدانم ،

 اما طغیان عاطفه ها رادر طپش قلبها باید جست

 هیچ می دونی در این دنیا

 درون همه دلها بسته است

 اگر نگفتم دوستت دارم

 ترسیدم

 با گناه در آمیزی

  ٭٭٭      ٭٭٭ 

 آن زمان که دلت گرفته

 آن لحظه ها که تنهائی

 من با توم، عاطفه ها را باید شناخت

 محبتی که در جنگ با کینه ها ست

 گر نیک بنگری دورن هر دلی پیداست

 دیگه بس کن!

 از هق هق گریه ات دلم گرفته

 سرت را بر شانه هایم بگذار

 واز این همه سردی

 از این همه تلخی گذر کن.

 فردا روز زیستن دوباره است

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

رضا وضعی
برگرفته از:
ایمیل دریافتی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید