امر ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا ( CENTCOM) "به عنوان تروریست برخورد خواهد نمود.
مریکا از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، تقریبا تمامی رشتههای دولت باراک اوباما در مصالحه اتمی آمریکا و قدرتهای اصلی جهانی با حکومت ایران (برجام) را پنبه کرده و در حوزههای اقتصادی و سیاسی، سیاست فشار حداکثری را در پیش گرفته بود. اما تروریستی دانستن نهاد رسمی مسلح یک کشور، اقدامی بیسابقه بود و ممکن است تبعات بیسابقهای را به همراه داشته باشد.
برایان هوک، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، در مقالهای در روزنامه نیویورک تایمز، همزمان با اعلام تصمیم تروریستی قلمداد کردن سپاه، از روابط خوب قبل از انقلاب ۵۷ میان دو کشور نوشته است.
او با اعلام آمادگی واشنگتن برای بهبود روابط با حکومت فعلی و باز کردن سفارت و صدور ویزا و کمکهای مختلف برای حل مشکلات ایران مثل آلودگی هوا و کمک به پیامدهای مصیبتهای طبیعی مثل زلزله کرمانشاه، در نهایت گفته مسیر رفتار حکومت فعلی ایران باید تغییر کند.
آقای هوک عملا میگوید فشارها بر ایران، اعم از تحریمها، تروریستی خواندنها و دیگر اقدامات، تاکتیکهایی سیاسی هستند تا تهران را مجبور به تغییر مسیر کنند. او به صراحت توپ را به زمین ایران انداخته و مینویسد: ایران باید با آمریکا مصالحه کند.
آمریکا و چهل سال تحریم ایران
زمانی دولتهای قبلی آمریکا برای فشار بر ایران از ابزار سیاسی تبلیغی و تحریمها استفاده میکردند، که اوج آن در زمان آقای اوباما به مصالحهایی معروف به برجام رسید.
چه عامل یا عواملی باعث شده تا دولت آقای ترامپ با توسل به یک حرکت "افراطی"، از منظر سیاست متعارف واشنگتن در چهل سال گذشته در مقابل حکومت ایران، بخواهد تهران را به مصالحهای تازه و مطلوب نظرش مجبور کند؟
مهمترین سوالات در روند تشدید خصومتها میان آمریکا و ایران عبارتند از: آیا دولت آقای ترامپ بدنبال جنگ با ایران است؟ آیا اصلا برای جنگی با ایران آماده است؟ او در حالی که تلاش میکند از سوریه خارج شود و با طالبان به صلح برسد، آیا جنگ با ایران را در ذهن دارد؟ در مرحلهای پایینتر از جنگی تمام عیار، آیا او و متحدانش آمادهاند تا با نیروهای سپاه پاسداران در منطقه اطراف ایران، مثلا در عراق و سوریه، بعنوان نیروهای تروریستی برخورد کنند؟ آیا فرماندهانی مثل قاسم سلیمانی، محمد علی جعفری و دیگران حالا برای آمریکاییها به هدفی مشابه با اسامه بن لادن و ابوبکر بغدادی تبدیل خواهند شد؟ آیا تروریستی خواندن نیروی رسمی نظامی یک کشور به معنای اعلان جنگ تلقی نخواهد شد؟ آنهم به نیرویی که به گفته عباس عراقچی، معاون وزارت خارجه ایران، کنترل امنیت در خلیج فارس را بطور رسمی بر عهده دارد؟
دشواری پاسخ دادن به این سوالهاست که بنابر گزارشها، نهادهای اطلاعاتی و وزارت دفاع آمریکا با تروریستی خواندن رسمی کل سپاه مشکل داشتند. چون این برچسب، پیامدهای بزرگی به همراه خواهد آورد. باید دید رفتار آمریکا در فردای زدن این برچسب چه خواهد بود. طبیعی است که نظر به تفاوت قدرت آمریکا و ایران، رفتار تهران در این حوزه کاملا واکنشی و مقابله به مثل گرایانه باشد. ولی تا کجا؟
ترامپ و علاقه به ایجاد شوکهای سیاسی
حق نشر عکسGETTY IMAGES
انگیزه دولت آقای ترامپ از این اقدام احتمالا فعلا بیشتر روانی و اعمال فشار بر دیگر کشورها با هدف ترساندن از ارتباط با ایران و شرکتهایش است تا چیزی دیگر. اما هرچه باشد، برگ دیگری به دفتر تصمیمات بیسابقه دولت او اضافه میکند.
رئیسجمهوری آمریکا با تصمیم اخیرش درباره بلندیهای جولان و به رسمیت شناختن تعلق آنها به اسراییل، شوکی به جامعه بینالمللی وارد کرد، مثل زمانی که شوک مشابهی با تصمیم درباره بیتالمقدس شرقی و انتقال سفارت آمریکا ایجاد کرد، یا شوک ناشی از تصمیم ناگهانی برای ملاقات با رهبر کره شمالی، که گویی ناگهان واشنگتن و پیونگ یانگ اتمی به دوره ماه عسل غیراتمی و صلحآمیز قدم گذاشتهاند. یا شوکهای متعددی که تقریبا هرچند روز یکبار در داخل و خارج آمریکا ایجاد میکند.
اگرچه بعضی از این تصمیمات را برخی تحلیلگران نوعی هدیه انتخاباتی آقای ترامپ برای تضمین بقای برخی رهبران در خاورمیانه ارزیابی کردند و با همان فیلتر به تروریستی دانستن سپاه پاسداران در فاصله کمتر از ۷۲ ساعت با انتخابات اسرائیل نگاه کردند، ولی آیا ساده انگارانه نخواهد بود که همه این تصمیمات، نمایشی و ناشی از شخصیت خاص یک نفر در راس حکومت آمریکا دیده شود؟ تبعات رفتارهای آمریکا در دوران آقای ترامپ از دوران ریاست جمهوری او فراتر نخواهد رفت؟
دنیا شاید انتقال یک سفارت یا یک امضا درباره بلندیهای جولان را حرکتی تبلیغی ببیند و امیدوار باشد که در فردای رفتن ترامپ از کاخ سفید این تصمیمات باطل و یا اصلاح شوند، ولی در مورد ایران قضیه فرق میکند. چون این اقدامات اثر فوری و عملی دارند. هم بر زندگی تک تک ایرانیان و هم بر رفتار جهان با ایران.
آمریکا و سپاه پاسداران
حق نشر عکسGETTY IMAGESImage captionبرایان هوک در دوره ترامپ در خط مقدم پسابرجام قرار گرفته است
برایان هوک در نیویورک تایمز نوشته که حکومت ایران از طریق شبه نظامیان شیعه مورد حمایتش در خاورمیانه، یک منبع تهدید بزرگ برای آمریکا و متحدانش ایجاد کرده است. او به فعالیتهای سپاه در لبنان، سوریه، عراق، افغانستان و یمن اشاره کرده و همین طور به تهدید شدن اسرائیل.
بسیاری از کشورها و حتی بسیاری در داخل ایران با این رفتار حکومت ایران در منطقه مشکل دارند. چیزی که آیتالله خامنه ای در عالیترین سطح تصمیمگیری و خطدهی به رفتار حکومت ایران، معمولا با عبارت محور مقاومت به آن اشاره میکند. اگرچه منظور او بیشتر محور مقاومت در برابر اسرائیل به ذهن میرسد، ولی او همیشه آمریکا و اسرائیل را در یک ردیف قرار داده است.
اما محور مقاومت یک بازیگر اصلی دارد که نقش قلب محور را بازی می کند: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. فرماندهان این نیرو به شکلی هم افزا و چه بسا هماهنگ، دائما از صدور انقلاب، شکست، محو و نابودی اسرائیل سخن میگویند و از کوچکترین برخورد و ضربه علیه اسرائیل بطور علنی استقبال میکنند.
این وضع باعث شده تا عنصر اسرائیل در سیاست خارجی ایران بسیار بزرگ شود و توازن و تناسب دیگر عوامل را چنان بهم بریزد که دستگاه سیاست خارجی قفل شود.
این همان چیزی است که به نقطه کانونی تعیین کننده در رفتار کشورها در مقابل حکومت ایران هم تبدیل شده است. مثلا روسیه که نزدیکترین حامی حکومت ایران در سوریه است و در بحث اتمی هم بارها بنفع ایران در شورای امنیت عمل کرد و حتی در قضیه یمن، بنفع ایران از کارت وتو استفاده کرد، چشم خود را روی حملات مکرر اسراییل به اهداف ایرانی در سوریه بسته است.
اروپا بطور رسمی رفتار ایران در منطقه را چالش میبیند و کشورهایی مثل عربستان، امارات و اسرائیل به دلیل آنچه رفتار تهاجمی ایران در منطقه میدانند عملا از نوعی اتحاد سخن میگویند و دنیای عرب به سمت نوعی حالت بسیج ضد ایرانی در حرکت است. عربستان برای این منظور میلیاردها دلار هزینه میکند، چه وقتی به عراق و لبنان یا پاکستان هدیه میدهد و چه زمانی که با خریدهای تسلیحاتی چند صد میلیارد دلاری از آمریکا و دیگران عملا وضعیتی ایجاد میکند که دولت ترامپ حتی در مواجهه با رسوایی بینالمللی قتل روزنامهنگاری مثل جمال خاشقجی در کنسولگری سعودی در خاک ترکیه حاضر به اعمال فشار جدی روی ریاض نشد.
بخشی از این وضع به این دلیل است که حکومت ایران یا تناسب عنصر اخلاق و واقعیت در جهان سیاست را نمیداند و رعایت نمیکند، یا به شکلی "لجبازانه"، محاسبات راهبردی کشور را به سوءمحاسبه عمدی سوق میدهد.
برنامه موشکی ایران هم که کاملا در اختیار سپاه پاسداران است بسرعت به بخشی از این تصویر اضافه میشود و چالشی همسان چالش برنامه اتمی حکومت ایجاد کرده است. چالشی که از دل توافق ناقص و حساب نشده در دوره باراک اوباما متولد شد.
حالا با تروریستی دانستن کل سپاه پاسداران و حجم پیامدهایی که این تصمیم در حوزه فعالیتهای درون و برون مرزی سپاه میتواند ایجاد کند، فشارها بر تهران را بیشتر از قبل خواهد کرد.
گزینههای حکومتی که چندان گزینهای ندارد
حق نشر عکسGETTY IMAGES
اگر تصمیم دولت آمریکا در حد اعلام تروریستی بودن سپاه و جنبه تبلیغاتی و سیاسی-خبری آن باقی بماند، حکومت ایران هم با اعلامهای متقابل واکتش نشان خواهد داد. اما چالش اصلی زمانی است که آمریکا علیه سپاه دست به اقدام ضربتی بزند و یا سپاه علیه نیروهای آمریکایی در منطقه وارد عمل شود و یا اینکه اتفاقی خارج از اراده مستقیم آمریکا و ایران بیافتد که تنشها را وارد مرحله برخورد مستقیم کند.
آمریکا با سیاست به صفر رساندن صادرات نفت ایران، تاکید بر نارضایتی در داخل و بالا بردن سطح جنگ لفظی که حالا با صفاتی مثل دزد و مافیایی خواندن حکومت و سیاستمداران ایرانی همراه شده، شرایط خاصی را برای حکومت ایران ایجاد کرده است.
حکومت ایران با دادن آدرس سختیها و تحریمهای گذشته نمیتواند نوید رد شدن دائمی از همه تنگههای فشار را بدهد. چون در این چهل سال عملا در نزد افکار عمومی داخلی و جایگاه بینالمللی ضعیفتر شده است. اتکا بر یک یا دو حوزهای که در این چهل سال رشد کردهاند، مثل توان موشکی، عملا اشتباه محاسباتی بزرگتری است.
سپاه مقصر در داخل و خارج؟
حق نشر عکسGETTY IMAGES
اضافه کردن دشواریهای ناشی از زلزله و سیل و آلودگی و ریزگرد به تصویر اخبار روزمرهای که سیستم را فاسد و ناتوان از برخورد با دزدیها و اختلاسها تصویر میکند، تا چه اندازه گویای وضعی است که در آن حکومت به پشتیبانی داخلی امیدوار باشد؟
سپاه پاسداران که در سراسر کشور درگیر ماجرای سیل شده و برخی خود سپاه را عامل وضعیت سدسازیها و سیلابها معرفی میکنند، چقدر به این نیرو امکان میدهد که هم در جبهه داخل و هم در خارج با آمریکا و متحدانش سرشاخ شود؟
حکومت ایران امیدوار است که انتخابات پیش روی ریاست جمهوری در آمریکا به رفتن دونالد ترامپ منجر شود، ولی در مقابل، سیاستهای ترامپ در مقابل ایران ممکن است به وضعیتی منجر شود که حتی با عدم انتخاب مجدد او، کار را برای جمهوری اسلامی و سپاه آنقدر سخت کند که تصورش را نمیکنند.
حکومت ایران با اصرار روی تبلیغ دستاوردهای مبارزه با داعش در عراق و و حفظ رژیم بشار اسد در سوریه و تشکیل و تجهیز لشکرهای جنگجویان افغان و پاکستانی و دیگران، در ایجاد تصویر پیکارجو از خود سهم روانی دارد و بیشترین میزان خوراک خبری و تبلیغی برای اعمال فشار بر ایران از زبان فرماندهان سپاه و شخص رهبری نظام به امریکا و متحدانش داده میشود.
اشاره اخیر آیتالله خامنهای به نیروهای لشکر جنگجویان افغان که برای حکومت ایران در سوریه جنگیدند، همین چند روز پیش به تیتر مهم خبرگزاریها تبدیل شد.
در مقابل، مقامهای آمریکایی به وضوح در تلاشند تا به مردم ایران بگویند که حکومت شما، با صرف هزینههای میلیاردی بشار اسد را حفظ و جنوب لبنان را بازسازی و عراق را آباد میکند، اما از جبران خسارت دو سال پیش سیل خوزستان عاجز است و مردم زلزلهزده در کرمانشاه هنوز در کانکس و چادر، سرما و گرما را تحمل میکنند و اینکه سپاه پاسداران با وجود سلطه امنیتی و اقتصادی و نظامی بر ایران، تمام توجهش به خارج کشور است.
حالا آمریکا با تروریستی خواند کل سپاه و فلج کردن نصفه و نیمه ارتباطات مالی و غیرمالی باقی مانده میان ایران و دنیای خارج، ضربه بعدی را وارد کرده است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید