رفتن به محتوای اصلی

درین کابوس/ مرا بنواز ای رنگین ترین آواز !

درین کابوس/ مرا بنواز ای رنگین ترین آواز !

چه باید گفت با جانان؟

چه باید گفت با باران ِ سیلا سیل؟

چه باید گفت با خَیل ِخراب ِ خانه بر دوشان ِ خوزستان؟

ویا آن شهر وُ دیگر، شهر.

 

کدامین دست، باید از سرود ِ سرد ِ چشم ِ کودکان ِ درد بنویسد ؟

ویا از زاری وُ بیزاری ِآن مادران ِ پای، تا سَر، گِل.

وغمگین خوان ترین مردان ِدریاوار ِ خونین دل.

کدامین چشم، باید تا بگرید بر چنین افسوس ؟

کدامین خشم باید تا فروریزانَد ،از بنیاد –

دریغ وُ درد وُ شیون را

درین کابوس.

 

چراغی در فراسوی دلم افروختم در این شب ِ تاریک.

که ره را از مسیر ِ چاه ، بشناسم.

وجا پای ِ قدم های ترا ای آه ِ بی پایان !

ازین ویرانسرا تا سرزمین ِماه، بشناسم.

وبنوازم تمام ِ آرزوهای درخشان را –

که با ما همچنان با مهربانی ، دوستی دارند.

 

مرا بنواز ای دنیای شاد ِشعر ِشورانگیز !

که با من با سلام ِچشمهای دختر ِعاشق ، گذر کردی.

مرا بنواز ای رنگین ترین آواز !

اگر چه چشم ِ غمگین ِمرا همواره ، تَر کردی.

..............

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
ایمیل دریافتی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید