رفتن به محتوای اصلی

پنل دوم کنفرانس بروکسل: بررسی مساله هسته‌ای ایران

پنل دوم کنفرانس بروکسل: بررسی مساله هسته‌ای ایران

پنل دوم کنفرانس بروکسل: بررسی مساله هسته‌ای ایران نوشته شده در ژوئیه 7, 2012 پنل دوم از روز نخست کنفرانس بروکسل تحت عنوان «میزگرد در مورد مساله هسته‌ای ایران» به بررسی این پرونده و شرایط کنونی و افق آن اختصاص داشت. در این پنل؛ مارک فیتس پاتریک، رضا تقی‌زاده، اتو لانگی، هانس بلیکس و بهروز بیات سخنرانی کردند.

مارک فیتس پاتریک دیپلمات سابق وزارت خارجه آمریکا و کارشناس آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای در سخنان خود ضمن ابراز همدردی با مردم ایران که آثار تحریم‌های جهانی بر آنها محسوس است، گفت: «هنوز سندی وجود ندارد که نشان دهد ایران به سلاح هسته‌ای دست یافته است. در عین حال هیچکس مخالف استفاده صلح‌آمیز ایران از انرژی هسته‌ای نیست؛ ولی همچنان که ایران هم قبول دارد یکی از استفاده‌ها از انرژی هسته‌ای؛ استفاده استراتژیک و راهبردی است و ادامه چنین سیاستی در آینده نزدیک می‌تواند موجب جنگ شود. اهمیت این موضوع کمتر از آنچه هست که نشان داده می‌شود».

به گفته فیتس پاتریک: «امروز ایران به اندازه کافی اورانیوم با غلظت کم تولید کرده که برای ساخت 4 یا 5 بمب کافی است. از دیدگاه مهندسی و فنی اگر ایران همچنان که خودش می‌گوید، یک نیروگاه هسته‌ای دیگر ساخته و راه‌اندازی کند بسیار خطرناک خواهد بود. ذخیره اورانیوم غنی شده ایران 60 درصد در هر ماه افزایش دارد و تعداد سانتریفیوژها بالا رفته است. عجیب است که شهر قم که تا کنون به عنوان یک شهر مذهبی و مرکز تشیع شناخته شده بود، امروز به عنوان مرکز انرژی هسته‌ای شناخته می‌شود». وی افزود: «اورانیوم غنی شده 20 درصدی ایران برای ده سال کار رآکتور کافی است و هیچ یک از اقدامات مثل حملات سایبری و تحریم‌ها نتوانسته جلوی این حرکت و اقدام ایران را بگیرد. گزارش‌ها نشان می‌دهد که ایران بر مساله تسلیحات هسته‌ای نیز فعالیت می‌کرده است. سخت است امروز بگوییم ایران با چه سرعتی می‌تواند برنامه خود را فعال کرده و به اوج برساند. برآورد من و ناظران دیگر بر این است که ایران فرصتی یک ساله نیاز دارد و تولید یک سلاح هم برایش کافی نیست بلکه باید چتر بزرگی از سلاح داشته باشد و این همه فعالیت برای یک بمب نیست. در عین حال تماس‌ها تا امروز برای راه حل پیدا کردن نبوده، بلکه با این هدف صورت گرفت که اطمینان پیدا کنیم. ایران اگر تمام ذخیره خود را نیز به خارج ارسال کند، فایده‌ای نخواهد داشت؛ زیرا ذخیره دیگری را داراست». فیتس پاتریک گفت: «50 درصد خطر وجود دارد که در ماه سپتامبر یک عملیات نظامی علیه ایران صورت گیرد. مساله اطمینان مطرح است و باید ایران طرف مقابل خود را مطمئن کند که تلاش‌های هسته‌ای‌اش برای دستیابی به فن‌آوری صلح‌آمیز است و هدف از آن تولید کلاهک هسته‌ای نیست». وی در پایان گفت: «به نظر من که دیپلمات بوده‌ام، استفاده از تبادل نظرها بخشی از راه حل نهایی می‌تواند و حکومت ایران باید بداند ما حقوق آنها را به رسمیت می‌شناسیم. این وضعیت باراک اوباما و سیاست غرب نیست که مانع از پیشرفت چانه‌زنی‌ها می‌شود؛ بلکه این وضعیت داخلی خود ایران است که این شرایط را پیش آورده است». رضا تقی‌زاده به عنوان دومین سخنران، گفت که اراده ایران و هدفش برای رسیدن به سلاح هسته‌ای از طریق تمام راه‌ها و تماس با پاکستان برای ایجاد یک تغییر استراتژیک در منطقه است. وی گفت: «ایران دو راه را دنبال کرده است: یکی راه پلوتونیوم و دیگری غنی‌سازی و این راه دوم بود که در نزدیکی اصفهان و اراک (آنطور که می‌گویند) توسط سازمان مجاهدین برملا شد و داستان از آنجا آغاز شد.

 

اکنون 25 سال است که این برنامه ادامه دارد که هشت سال آخر، غنی‌سازی به شکل فعال آغاز شده است و این در حالی صورت می‌گیرد که کشورهای دیگر گفته‌اند ما حاضریم سوخت مورد نیاز ایران را تامین کنیم. سوال اصلی اینجاست که هزینه و بهایی که ایران دارد پرداخت می‌کند، در ازای چه چیزی است؟». تقی‌زاده در پایان سخنان خود گفت: «همه دنیا نسبت به نیت ایران در دستیابی به فن‌آوری هسته‌ای تردید دارند. شاید روزی برسد که جمهوری اسلامی بفهمد بزرگ‌ترین اشتباه استراتژیکش ادامه همین راه است و دنباله این روش هدف گزافی را در پی خواهد داشت. در سوی دیگر برنامه بالستیکی ایران نیز قابل درک نیست. ایران موشک‌هایی با دو هزار کیلومتر برد را ساخته است و این عاقلانه نیست که موشکی با چنین بردی برای حمل هفتاد کیلوگرم تی‌ان‌تی باشد و نخواهد کلاهک هسته‌ای حمل کند و همین گونه امور است که علامت سوال‌های بزرگ ایجاد می‌کند. فکر می‌کنم ادامه این روش از طرف ایران، اشتباهی استراتژیک با بهایی گزاف است و اکثر مردم ایران فهمیده‌اند که منافعشان با منافع حکومت در تضاد است». اتو لانگی در سخنرانی خود به عنوان سومین سخنران، گفت: «ایران هر سال میلیاردها متر مکعب گاز را از دست می‌دهد؛ زیرا در این زمینه سرمایه‌گذاری نشده است. در نتیجه این پرسش پر رنگ‌تر می‌شود که چرا وارد فعالیت هسته‌ای شده است. مساله اصلی، پرونده هسته‌ای ایران و یا اطمینان‌سازی نیست؛ بلکه امروز مساله تحریم‌ها موضوع مهم است. وی در توضیح این موضوع گفت: «از بدو قضیه تا زمانی که تحریم‌های سخت‌گیرانه علیه ایران شروع شد، سه قدرت بزرگ اروپایی با ایران تماس گرفتند تا راه گفتگو با ایران را پیدا کنند. تصمیم ما این بود که از دیپلماسی برای رسیدن به راه حل استفاده کنیم. در تمام این مدت تا سال 2006 که آمریکا وارد جمع گفتگوکنندگان با ایران شد، ایرانی‌ها می‌گفتند اگر ‌آمریکایی‌ها وارد نشوند، ما رغبتی به ادامه گفتگو نداریم. در واقع ایرانی‌ها خودشان خواستار حضور آمریکا شدند. مساله تحریم‌ها از وقتی شروع شد که تماس‌ها و چانه‌زنی‌ها به بن‌بست رسید و فهمیدیم دیپلماسی ممکن است نتیجه ندهد و راه دیگری را باید در پیش بگیریم». لانگی گفت: «تحریم تجاری و اقتصادی می‌تواند قنداق یک سلاح باشد و در طرف دیگر بالستیک است. ما میخواهیم بالستیک را تحت تاثیر قرار دهیم و با قنداق کاری نداشته باشیم. در نتیجه کار ما این بود که هر بار که سازمان‌های وابسته به سازمان ملل، ناظران یا آژانس هسته‌ای توانستند، شرکت‌ها و اشخاصی که با برنامه هسته‌ای ایران تماس داشتند و با آن همکاری می‌کردند را به فهرست تحریم اضافه کنیم. هدف ما از ابتدا این بود که دیگر کشورها مثل چین، روسیه و … را متقاعد کنیم که به تحریم‌ها بپیوندند تا بدین ترتیب سه هدف محقق شود: شرکت‌هایی که قطعات لازم را به ایران می‌فروشند، شرکت‌هایی که نقل و انتقال را بر عهده دارند و سرانجام شرکت‌هایی که تبادل مالی را اداره می‌کنند؛ هدف تحریم قرار گیرند. ما با این سه گروه از شرکت‌ها برخورد می‌کنیم».

لانگی در ادامه گفت: «یکی از نکات مثبت تحریم‌ها این بوده که به خیلی از دوستان اروپایی بفهمانیم که اگر از این راه نرویم، احتمال حمله نظامی زیاد می‌شود. ما با ایران به گفتگو و در عین حال تحریم ادامه می‌دهیم و ابزار نظامی نیز همچنان بر روی میز قرار دارد». لانگی در پایان سخنان خود گفت: «یکی از دلایلی که زمان تظاهرات سال 88 صدایی در حمایت از مردم ایران بلند نشد این بود که به مردم ایران بگوییم ما تحت فشاریم و به رژیم ایران کاری نداریم، بنا بر این صدای از ما نشنیدند. همین‌هایی که ما را تحت فشار می‌گذارند، چند سال قبل می‌گفتند که تونس باثبات‌ترین کشور منطقه است. آنها می‌گویند رژیم با ثبات است و کاری هم نمی‌توان کرد ولی تجربه نشان داد که آنها همیشه مردم را نادیده می‌گیرند. ما می‌دانیم که وضعیت داخلی ایران چقدر بد شده و فشار اقتصادی بر مردم ایران وارد می‌شود و بعید می‌دانیم که مردم تا ابد این وضعیت را تحمل کنند». بهروز بیات به عنوان چهارمین سخنران، این سوال را مطرح کرد که اساسا چرا حکومت ایران برنامه هسته‌ای را شروع کرد و نباید فراموش کنیم که تصمیم اصلی در این زمینه زمان جنگ ایران و عراق اتخاذ شد که رژیم به دنبال راهی برای مقابله بود و به همین دلیل موضوع هسته‌ای از زمان آغاز به شکل زیر زمینی دنبال می‌شد. بیات گفت: «به نظر من از زمانی که این برنامه لو رفته است، تصمیم حکومت ایران از دستیابی به فن‌آوری هسته‌ای به تولید سلاح اتمی تغییر کرده است. هیچ شکی وجود ندارد که نظام ایران به دنبال به دست آوردن قابلیت مقابله به مثل هسته‌ای است و از طرف دیگر یکی از شاخص‌های هسته‌ای ایران، ابهام‌آمیز بودن آن است که می‌خواهد ابهام را حفظ کند. این برای رژیم حیاتی است که با توجه به سرمایه‌گذاری مالی و سیاسی و حیثیتی یا عقب‌نشینی نکند و یا به قیمت خیلی بالایی عقب‌نشینی کند. اگر صرفا از نظر غیر تسلیحاتی به قضیه نگاه کنیم، این برنامه هیچ توضیح اقتصادی ندارد. کل ظرفیت ذخایر هسته‌ای ایران یک‌دهم درصد است». وی افزود: «نمی‌توان یک صنعت غنی‌سازی تولید انبوه اورانیوم غنی شده ایجاد کنید، برای تنها یک رآکتور یا حتی چند رآکتور و این موضوع هیچ توجیه منطقی ندارد.

پاکستان که قدرت هسته‌ای است، ولی وضعیت داخلی نا امنی دارد. در نیتجه تسلیحات هسته‌ای چیزی برای ایران نیاورده و اگر ایران به بمب دست یابد، کلید یک تغییر هسته‌ای در منطقه خواهد خورد در حالیکه چنین مسابقه ای در این وضعیت به نفع ایران و در چشم‌انداز آینده به سود هیچکس نخواهد بود، زیرا آینده را باید بر اساس یک تفاهم منطقه‌ای برنامه‌ریزی کرد نه یک مسابقه منطقه‌ای». بیات در پایان گفت: «در خطر نظامی یک ایران هسته‌ای از سوی غرب اغراق می‌شود؛ اما رژیم هم بی‌تمایل به این اغراق نیست؛ زیرا برای تقلیدی که از اسرائیل می‌کند در ابهام‌زایی به نفعش هست که بقیه در موردش اغراق‌گویی کنند. کسانی که قدرت را به دست دارند چون به دنبال منافع تجاری و مالی خود هستند، کسانی نیستند که با حمله به اسرائیل خودکشی کنند. اگر تحریم‌ها ادامه پیدا کند و نظام عقب‌نشینی نکند، جنگ تنها راه‌حل غرب برای خروج از این بحران است اما باید بر پویایی مردم و جامعه ایران برای عوض کردن اوضاع داخلی به دست خودشان تکیه شود». هانس بلیکس مدیر سابق آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای پنجمین و آخرین سخنران پنل دوم بود که سخنرانی خود را تلفنی انجام داد. بلیکس گفت: «ایران در شرایطی است که نمی‌تواند کوتاه بیاید؛ اما با توجه به انتخابات آمریکا برای دولت اوباما نیز بسیار مشکل است که موضوع هسته‌ای ایران را حل کند. از این بابت به نظر می‌رسد که کشورهای اروپایی در حل مشکل هسته‌ای ایران و همچنین مذاکره بین کشورها پررنگ‌تر ظاهر شوند». وی تاکید کرد که توقف کامل روند غنی‌سازی اورانیوم از طرف ایران، نقطه آغازین در روند اعتمادسازی خواهد بود.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
برگرفته از:
سایت کنفرانس بروکسل

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید