رفتن به محتوای اصلی

پایان روز نخست کنفرانس: بررسی راه‌های اتحاد و هماهنگی

پایان روز نخست کنفرانس: بررسی راه‌های اتحاد و هماهنگی

به نوشته  سایت کنفرانس :ناهید حسینی به عنوان نخستین سخنران، گفت که علیرغم اتفاق نظر نسبی میان نیروهای اپوزیسیون، هنوز هم تشکیل یک صف بالنسبه متحد از این نیروها در جامعه نسبتا پیچیده ایران در داخل و خصوصا در خارج آسان به نظر نمی‌رسد. شروع و اوج‌گیری جنبش سبز گرچه امیدواری‌هایی را ایجاد کرد؛ اما سرکوب و خاموشی آن مجددا موانع نظری، سیاسی و عملی پیچیده‌ای را در سر راه رهایی از دیکتاتوری و استبداد ایجاد کرده است. از میان آنها می‌توان به دو مورد اشاره کرد که مواجهه با آنها وظیفه مبرمی است. بر کسی پوشیده نیست که چه فضای مسمومی در مناسبات میان ما در خارج از کشور حاکم شده و کار را مشکل کرده است. اکنون با سپری شدن روزهای همدلی نسبی در جریان جنبش سبز، فضای سوء ظن و دشمنی دوباره سر برآورده است».

حسینی در مورد نقش منفی حکومت و بخشی از اپوزیسیون در گفت: «این بخش شامل دو قسمت است اول نقش خرابکارانه عوامل حکومتی در ایجاد و گسترش تفرقه است. با دشواری می‌توان گفت که عوامل تشدید این اختلافات در هر لحظه معین و اکنون چیست؛ اما تردیدی نیست که مستخدمین سیاسی جمهوری اسلامی نقش بسیار مخربی دارند و فضای مسموم را دامن می‌زنند. دو پیکان زهرآگین اتهام‌زنی عبارتند از متهم کردن بخشی از اپوزیسیون به زمینه‌چینی سیاسی برای حمله نظامی به ایران و دوم وابستگی اپوزیسیون به کشورهای غربی یا هم‌پیمانان آنها. بخش دوم به نقش مخرب بخشی از اپوزیسیون باز می‌گردد. گرایشات مختلفی این اتهامات را تکرار می‌کنند. شاید این صداها ریشه در عقاید ایدئولوژیک یا سیاسی یا فرهنگ قبیله‌گرایی در جامعه سیاسی ایران دارد. افراد و ارگان‌هایی که برای جلوگیری از شکل‌گیری اتحاد مشغول سیاست‌گذاری هستند روی تمایلات و عقاید اپوزیسیون در چپ و راست حساب باز می کنند».

به گفته وی، نقش ویرانگر این بخش از اپوزیسیون اگر زیاد نباشد، نمی‌توان نادیده هم گرفت. ما برای غلبه بر تفرقه سلاحی به جز گفتگو نداریم. ما همچنان در جریان تدارک و برگزاری کنفرانس استکهلم با گروه دیگری در لباس روزنامه‌نگار، استاد دانشگاه و سخنگوی جریان‌های سیاسی روبرو شدیم که آگاهانه یا ناآگاهانه نه تنها از پشتیبانی از کنفرانس سر باز زدند بلکه علیه آن نیز قدم برداشتند.

حسینی افزود: «گروه دیگری نیز بودند که نمی‌توان آنها را حتی اپوزیسیون نامید و می‌کوشند به اصلاحات درون حکومتی بپردازند بدون تدارک برای ایجاد جنبش فعال در جامعه. آنها از جمله مخالفین سرسخت همکاری‌های درون اپوزیسیون هستند. گاهی اوضاع چنان خراب است که در همراهی با سازمان‌های حقوق بشر در خارج نیز گروه‌هایی از اپوزیسیون با حکومت همراهی می‌کنند».

به گفته حسینی، شش راه‌حل برای ایجاد اتحاد میان نیروهای اپوزیسیون وجود دارد که عبارتند از یک: شروع و اوج‌گیری مجدد جنبش در کشور که فعلا در اراده‌ی کسی نیست. تا فراهم شدن چنین شرایطی تلاش برای شکستن این طلسم باید مورد گفتگو قرار گیرد. دو: تلاش برای برخورد با عام‌ترین مسائل حاکم بر جامعه از جمله استبداد حاکم و سرکوب و آزادی زندانیان سیاسی و دفاع از مطالبات برحق گروه‌های سیاسی. تشکیل یک گروه تماس شاید ایده مناسبی در این زمینه باشد. سه: ما باید در این جمع بدانیم که خودمان بر سر چه اهدافی با هم هم‌نظر هستیم و چه امکانات و چشم‌اندازی برای این اشتراکات وجود دارد. چهار: از پاسخ شجاعانه نباید خودداری کرد. اتهامات دیگران اعم از اپوزیسیون و حاکمیت نباید تاثیر بگذارد. اگر این جمع بتواند روی اصول معین به توافق برسد پیشنهاد می‌کنم که عده‌ای پیش‌قدم شده و گروهی را تاسیس کنند تا به مقابله با تبلیغات خرابکانه بپردازند. پنج: ایجاد گروه بین‌الملل برای ایجاد رابطه با نمایندگان دول مختلف و لابی‌گری و استفاده از آنها برای پیشبرد اهداف کنفرانس‌ها و شش: شفافیت در مورد چنین اجلاس‌هایی و مشورت هر چه وسیع‌تر برای دموکراتیک‌تر کردن. نباید چنین نشست‌هایی مورد تفرقه قرار بگیرد تا بهانه برای تفرقه‌افکنی ایجاد نشود».

محمدجواد اکبرین دومین سخنران از این پنل بود که تاکید کرد، بحث در این زمینه نباید یک بحث تئوریک باشد بلکه باید در مورد روش‌ها صحبت کرد.

وی گفت: «نکته اول این است که ما تلاش کنیم که تحت عنوان مراقبت دموکراتیک، اول مراقب خود باشیم و قبل از این که نگران سایر گروه‌ها باشیم، نگران خودمان باشیم که چه نگاهی به مسیر پیش رویمان داریم. باید در ابتدا از قید عناوین رها شویم. اگر شاه دیکتاتوری می‌کرد، دیکتاتوری شاه هم برخلاف تصریحات قانون مشروطه بود. اگر پاره‌ای از امور رعایت نشود؛ از دل سلطنت، قانون اساسی جمهوری اسلامی و همچنین پیشرفته‌ترین قوانین دموکراتیک، هر چیزی امکان‌پذیر خواهد بود».

به گفته اکبرین، قانون در جلوگیری از پاره‌ای خطاها تاثیر دارد؛ اما قرار باشد راه استبداد هموار شود، قانون توجیه‌پذیر میشود. میان اپوزیسیون عده‌ای میخواهند بگویند براندازند، عده‌ای اصلاح‌طلب هستند یا گروهی سلطنت‌طلب. این عناوین به این دلیل است که عقاید و خواسته‌های تاریخی ما فرق دارد. مرزها را مشخص می‌کنیم و یادمان می‌رود به کجا می‌خواهیم برسد.

اکبرین افزود: «اگر قرار باشد اتفاقی بیافتد چه در وضع موجود چه در صورت سقوط رژیم، باید طوری عمل کرد که از فرصت ویژه استفاده کرد. روحانیون با چراغ آسمانی آمدند تا زندگی مردم را روشن کنند اما نه تنها روشن نشد؛ بلکه اندک روشنایی را هم خاموش کرد. برخی دیگر که مخالف روحانیون بودند با سلاح تاریخ پیش آمدند که نتیجه‌شان دیده شد؛ اما جوانان ایران نه اسیر تاریخ هستند و نه چراغ آزادی. آنها تنها احترام به حقوق سلب شده و زندگی‌شان را می‌خواهند. کدام یک از این عناوین خواسته‌های آنان را برآورده می‌کند؟ با این اسامی فقط فاصله‌هایمان بیشتر می‌شود. حلقه‌های پراکنده را باید به رسمیت شناخت و هر جمعی تحت هر عنوانی از راه سبز امید تا گروه‌های داخلی و خارجی را باید به رسمیت شناخت و این فرصت را مغتنم شمرد».

وی گفت: «فرصت هر وقت پیش آمد دور هم جمع می‌شویم و این نقطه‌ها جایی به هم وصل می‌شود به شرطی که این نقطه‌ها را پاک نکنیم. حذف دیگری، نیرویی را از ما کم می‌کند. همه ما ایرانی هستیم».

اکبرین در ادامه اظهاراتش گفت: «نا امیدی دو بخش است. نا امیدی قبل از امید فرصت است که می‌توان امید داد اما ناامیدی بعد از امید، فاجعه است. امروز به ناامیدی بعد از امید دچاریم. حداقل فایده این کنفرانس اگر این باشد که عده‌ای از مردم بخوانند و امیدوار شوند، خیلی مهم است. در عین حال آیه یاس خواندن نیز مفید نیست. از سه ساله پیش تا امروز ما پیشرفت کرده‌ایم. کنار هم نشسته‌ایم و فهمیدم بدون کمک و همزیستی نمی‌توانیم کار را پیش ببریم. شاید در خواب هم نمیدیدیم که روزی کنار هم بنشینیم».

اکبرین در پایان سخنان خود گفت: «من از بکار بردن تعبیر نسیه و نقد معذرت‌خواهی میکنم، اما ما از آرمان‌های نسیه مثل آزادی و دموکراسی صحبت می‌کنیم و سرمایه‌های نقد را فراموش کرده‌ایم. دهه 60 و بلاهایی که سر قشر منتقد آمد، تبدیل به قصه شد. رسانه‌ای نبود که این وقایع را پوشش دهد و این تنها آقای منتظری بود که اعتراض کرد و به حصر رفت و کسی نفهمید چرا. اکنون باید از زندانیان سیاسی، این سرمایه‌های نقدمان حمایت کنیم. از شخص موسوی و کروبی تا تک تک روزنامه‌نگاران، سیاسیون و دیگر زندانیان گروه‌های مختلف؛ همه سرمایه‌های ما هستند. باید اعتبار نقد را حفظ کرد تا به آرمان‌های نسیه برسیم. باید مرزبندی‌های هویتی را کنار بگذاریم تا صداهای ناشنیده مثل زندانی‌های شیراز و شمال و کرج و … را به گوش باقی برسانیم. کسانی که به رسانه‌ها دسترسی دارند و زبان می‌دانند و ارتباطات دارند باید صدای آنها باشند».

شهریار آهی سومین سخنران این بخش از کنفرانس بود که در مورد وجه تمایز میان تئوری حکومت و تز حاکمیت صحبت کرد.

آهی گفت: «اگر تز حاکمیت مردم باشد، هیات منصفه آنجاست که قبل از انتخابات آزاد میسر نمی‌شود. کسی نمی‌تواند از مردم صحبت کند؛ مگر منتخب مردم در یک شرایط آزاد. شرایط امروز جمهوری اسلامی از بدو وجود، ساختاری بوده که قدرت روی منتخبان مردم نشسته است؛ حتی اگر این منتخبان در شرایط آزاد نیز برگزیده نشده باشند باز هم زیر دست حاکمیت نشسته است. ما می‌خواهیم به جایی برسیم که منتخبان روی سه قوای حکومتی بنشینند، سه قوه هم اختیاراتش محدود باشد».

وی افزود: «متاسفانه ما ایرانی‌ها خیلی رویای رهبری کاریزماتیک داریم. امیدوارم نسل جوان به این نتیجه رسیده باشد که این بد است؛ زیرا نمی‌توان شخصیت کاریزماتیک را قانون‌مند و محدود کرد و همه چیز در شخص خلاصه می‌شود و به این علت رابطه نخبگان و تکثرگرایی مهم است. در واقع اگر سنگ بنای دموکراسی بر دوش همه نیروها حمل نشود، به بن‌بست می‌رسد. نمی‌شود یک مرکز قدرت را قبل از انتخبات آزاد به راه انداخت. ساختار همکاری نخبگان می‌تواند شبکه‌ای باشد، نه هرمی و موضوع آن پروژه‌های مختلف همکاری باشد و نه اصول.

آهی گفت: «باید ساختارهایی ایجاد شود تا بر اساس آن کمیته‌های موقت و نه دائم برای پروژه‌های خاص ایجاد شود. هدف نیز برگزاری انتخابات آزاد است که به دلیل تردیدها با آن مقابله می‌شود. شش پروژه مشخص وجود دارد که تهیه و تدوین آنها را مرهون آقای سازگارا هستیم و این پروژه‌ها در حال پیشبرد هستند».

وی این پروژه‌های شش‌گانه را بدین ترتیب شمرد که: زمینه‌سازی برای انتخابات آزاد ـ تغییر جهت فشارهای بین‌المللی ـ ایجاد شکاف میان سرکوب‌گران ـ سازمان‌دهی مقاومت مدنی ـ اطلاع‌رسانی با حضور رسانه‌ای و در نهایت موجودیت سیاسی برای نمایندگی بخش‌های مختلف جامعه.

آهی پیش‌بینی کرد که ظرف دو الی پنج دهه آینده ساختار حکومت به گونه‌ای که اکنون وجود دارد و مبنی بر مجلس است به خاطر انقلاب ارتباطات تغییر خواهد کرد.

وی در پایان سخنان خود گفت:‌«مکانیزم در دهه‌های آینده بر اساس اینترنت خواهد بود. شبکه‌های اجتماعی رشدش بر سطح است و قدرت را پائین می‌کشد، اما قدرت جدید نمی‌سازد مثل مصر. پیشنهاد، یک کنگره دیجیتال است که سه طبقه بر طبقات اجتماعی می‌سازد و کارهایی بکند که احزاب می‌کنند مثل جمع‌بندی مطالب متفاوت و وصل شدن به اجتماع. طبقه بعدی برای جمع کردن و تقطیر و خلاصه کردن مسائل کلیدی آنهاست تا با ارتباط با این گروه‌های مختلف، گروه‌های بهره‌ور را به گروه‌های فشار تبدیل کنیم و از طریق شبکه‌های اجتماعی حول مشترکات متحد شوند. ما امروز می‌توانیم این کار را انجام دهیم. پارلمان کار اولش نمایندگی مردم است و کار دوم تصمیم گیری و تحلیل خواسته‌های مردم است و ما نباید ترسی داشته باشیم که این خواسته‌های متضاد را در ویترین جلوی چشم قرار دهد. پیشنهاد مشخص من این است که اسم بنویسیم و فردا هر کسی داوطلب است که در کمیته تشکیلاتی و رسانه‌ای فعالیت کند، بدون رای‌گیری و انتخابات؛ بنیان به وجود آوردن یک کنگره دیجیتال را به ثمر برسانیم».

فریدون احمدی آخرین سخنران روز نخست کنفرانس بروکسل بود. وی در مورد این کنفرانس گفت که نام آن «پیشبرد اتحاد برای دموکراسی است که نشان می‌دهد ما هنوز در مرحله اتحاد نیستیم.

احمدی گفت: «روحیه‌ای که بسیار به من انرژی می‌دهد این است که در مقایسه با کنفرانس قبلی تغییری ایجاد شده است. در جلسه قبلی همه هراس داشتند که نکند کسی آلترناتیوی معرفی کند؛ اما امروز همه معتقدند کاری باید کرد. حتما باید برای تداوم این اقدام تلاش کرد و وقتی میگوییم پیشبرد، یعنی اینکه دستاوردهای فکری و سیاسی داشتیم».

وی افزود: «در بخشی از اپوزیسیون پذیرفته شده که هر کس که حرفی دارد بیان می‌کند و حق تغییر پذیرفته شده است. اگر قبلا به حکومت ایدئولوژیک و تبلیغاتی باور داشته یا مذهبی، از حق تغییر حمایت می‌شود و این حق تثبیت می‌شود. ما یاد می‌گیریم که دیگر در تاریخ زندگی نکنیم. هر کدام از نگرش‌های سیاسی، صحرای محشر خود را نداشته باشد؛ اما یک سری مطالب سیاسی فکری و فرهنگی موجود است وهنوز سطوح مختلف فعالیت تفکیک نشده و جا نیافته است».

به گفته فریدون احمدی، یک فعال چپ به خاطر انتخاب اجتماعی خود، خواستار تقویت نیروی چپ است و این یک سطح فعالیتش است و سطح دیگر آلترناتیوی است که برای ایران پیشنهاد می‌دهد. یک سطح دیگری هم به نام امور مشترک ملی به عنوان مساله کل ایران وجود دارد. این سه سطح تعارضی با هم ندارد و این مساله باید بین همه ما جا بیافتد و باید درک شود که اینها هیچ تقابلی با هم ندارند. اصل موضوع این است که ما با خطر فروپاشی اجتماعی مواجه هستیم. اگر قدرت سیاسی فرو بپاشد، خطر جنگ داخلی قرار دارد».

وی افزود: «وظائف عام ما امروز افزایش پیدا کرده است، وظایفی که بر اساس هویت سیاسی و جدا از فعالیت اتحاد است. گفتمان دموکراسی تثبیت نشده و جمهوری اسلامی، جامعه را به دینی و غیر دینی تقسیم کرد که شکست خورد».

به گفته احمدی، مساله داخل و خارج یکی دیگر از معضلات است. این تقابلاتی که ایجاد می‌شود بسیار مخرب است و به دلیل سرکوب وحشتناک، امکان مواضع رادیکال‌تر وجود ندارد؛ اما در خارج از کشور می‌تواند وجود داشته باشد. برخی این تقابل را بین داخل و خارج تشویق می‌کنند و در نتیجه هر اتفاق و همگامی در خارج گویا در تقابل حرکت‌های داخلی است که باید با این امر مبارزه کرد.

وی گفت: «امروز چهار انتخاب سیاسی وجود دارد. تغییر از درون جمهوری اسلامی که قدرت اسلامی را می خواهد. گرایشی که سیمای عمومی‌اش بر اساس انتخاب آزاد است؛ اما اعلام می‌کند گذر از جمهوری اسلامی و جدایی دین از سیاست می‌خواهد. یک گرایش است مثل مجاهدین و غیره و یک نیروی بینابینی که این وضعیت را ارزیابی می‌کند. در راه سبز امید می‌توان آن گرایش عمومی را دید یا گرایشی که می‌خواهد از جمهوری اسلامی گذر کرد. باید پذیرفت که پوشاندن کل ایران زیر یک چتر امکان ناپذیر است. قانون اساسی جدید، جدایی دین از دولت و انتخابات آزاد از شیوه‌های دموکراتیکی است که در عرصه خارجی هم جنگ نمی خواهد. ما نباید اجازه دهیم جمهوری اسلامی برای ما خط قرمز تعیین کند. چطور او حق همه کار دارد؛ اما اپوزیسیون این حق را ندارد. وقتی این امر تثبیت شده نباشد و شجاعانه و علنی دور آن بحث نکنیم، هم مناسبات و ارتباطات ناسالم شکل خواهد گرفت و هم امکان پیشرفت در این زمینه وجود نخواهد داشت».

احمدی در خاتمه با اشاره به حساسیت بالایی که پیرامون نشست استکهلم ایجاد شده بود گفت که این حساسیت را باید به فال نیک گرفت؛ زیرا نشان می‌دهد که یک سری مسائل حساس است. باید شفاف و علنی پیش رفت. برای این کار احتیاج به گام‌هایی است که مهم‌ترین آن داشتن رسانه است. رسانه‌ای متعلق به اپوزیسیون، نه فقط در سطح نخبگان و دیجیتال؛ٰ بلکه تلویزیون. باید رفت و بحث کرد و امکانات را ایجاد کرد و به شکل علنی و با گام‌های جدی و روشن کمک خواست».

پس از خاتمه سخنرانی‌ها؛ کاوه آهنگری، حسین باقرزاده و رضا حسین‌بر طرح‌هایی را در همین زمینه ارائه کردند و سپس شهریار آهی به عنوان مدیر جلسه، پیام‌های بهزاد کریمی و محسن مخملباف که از مدعوین بوده ولی موفق به شرکت در کنفرانس نشدند را برای حاضران قرائت کرد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید