فرمهای تغییر و آیندە ایران
فرمهای تغییر نظامهای سیاسی در ایران بعد از تشکیل دولت شبەمدرن در کشور کە با سلطنت پهلوی آغاز می شود، عمدتا در دو شیوە خود را نشان می دهد: شیوە دخالت خارجی و شیوە انقلاب. شیوە اول در زمان ورود متفقین بە ایران (در زمان جنگ دوم جهانی) در سال ١٣٢٠ اتفاق می افتد کە در آن با تبعید رضاشاە و فروپاشی ارتش، بمدت ١٢ سال یعنی از بدو ورود متفین تا کودتای سال ١٣٣٢، ما شاهد یک فضای دمکراتیک در ایران با حضور یک پارلمان قدرتمند در مقابل دربار ضعیف کشور هستیم؛ و شیوە دوم، انقلاب بهمن ١٣٥٧ است با حضور تودەای مردم در خیابانها کە منجر بە سقوط همیشگی نظام سلطنت پهلوی در کشور می شود.
بە غیر از این دو شیوە، شیوە سوم کە ایجاد کانونهای انقلاب، بە الهام از انقلاب کوبا بود، هیچ وقت نتوانست علیرغم مبارزە جانانە حاملان آن (یعنی چریکهای فدائی خلق و مجاهدین در زمان شاە) منجر بە برپائی انقلاب و در دست گرفتن قدرت سیاسی توسط چنین نیروهائی بشود. البتە بعد از انقلاب بهمن مجاهدین خلق با ایجاد فرم جدیدی از این مبارزە (در قالب کوچ بە عراق و ایجاد کانون شورشی در آن کشور و نیز تجربە احزاب کردی در کردستان ایران کە تقریبا تکرار همان تجربە است) تلاش کردند همان تز منبعث از انقلاب کوبا را بە پیش ببرند کە هر دو تا حالا بجز شکست چیز دیگری تجربە نکردەاند. مجاهدین با فروپاشی دولت صدام عملا امکانات خود را از دست دادند، اما احزاب کردی بعلت نزدیکی بە نیروهای بەقدرت رسیدە در اقلیم کردستان مورد دیگری را تجربە کردند، هر چند آنها هم بعلت دوستی اقلیم کردستان با حکومت ایران هیچگاە نتوانستند بە شرایط طلائی دوران مبارزە مسلحانە در زمان پشتیبانی دولت صدام از آنها بازگردند.
حال این سئوال مطرح است کە فرم تغییر در آیندە ایران چگونە خواهدبود. کاملا عیان است کە جمهوری اسلامی نمی تواند تا ابد بر سر قدرت باشد و بعلت تناقضات لاینحل خود روزی تغییر خواهدکرد. آیا از سە فرم مطرح شدە، یعنی دخالت خارجی، انقلاب تودەای و ایجاد کانونهای شورش کدام دست بالا را پیدا خواهدکرد؟ البتە اگر رفرمیسم را هم بعنوان شق چهارم بە کل تصویر اضافە کنیم، ما در حقیقت با چهار شیوە مبارزاتی روبرو خواهیم شد.
دخالت خارجی: تجربە ١٣٢٠ منبعث از شرایط ویژە جنگ دوم جهانی است. در موقعیت کنونی بعد از تجربە عراق و افغانستان و غیرە کە در آن کشورهای غربی و بویژە آمریکا نقش اساسی داشتند با توجە بە بحران کنونی آمریکا و انشقاق در میان کشورهای اروپائی و آمریکا دیگر صراحتا از احتمال دخالت خارجی بسیار کاستەشدەاست. همچنین قدرتمند شدن چین و روسیە و نقشی کە این دو کشور در جهان و منطقە ایفاء می کنند و نیز قدرتمندتر شدن بنیان نظامی ایران، امکان دخالت خارجی را بشدت تضعیف کردەاست. پس ما تا آیندە قابل پیش بینی با چنین احتمالی روبرو نیستیم. در واقع کشور از خطر جنگ خارجی در معنای عراقی یا افغانستانی بودن آن فارغ شدەاست.
انقلاب مردمی: با توجە بە تجارب و خیزشهای دی ماە ١٣٩٦ و آبان ١٣٩٨، امکان تکرار آنها و تعمیق و گسترش آن وجود دارد؛ اما برای اینکە خیزش مردمی بتواند بە تغییر در نظام سیاسی منجر شود احتیاج بە پارامترهای دیگری هم دارد، از جملە وجود یک نیروی رهبری و منسجم داخلی، و نیز تغییر آرایش سیاسی در سطح جهان بە نفع جنبش. هنوز در کشور، دو مورد اخیر اتفاق نیافتادەاند و این فراتر از این کە اعتراضات داخلی از خصلت ادامەکاری مستمر برخوردار نبودەاند و نظام هنوز از توانائی سرکوب آن بهرەمند است.
کانونهای شورش: کانونهای شورش عمدتا در غرب کشور فعال بودەاند، و این کانونها چنانکە بدان اشارەشد از طریق مجاهدین و احزاب کردی دنبال می شد کە بر خلاف انقلاب کوبا کە در داخل در کوهستانها پایگاە داشت، این کانونها عمدتا در خارج از کشور قرار دارند. کانونهائی کە قدرت ضربتی هیچگاە نیافتند و بە جنگهای چریکی درازمدت و فرسایشی تبدیل شدند، حالتی کە این کانونها را از فلسفە و بنیانهای اولیە و وجودی آن تهی کرد و تنها بە یک نیروی فشار آنها را فرارویانید.
رفرمیسم: رفرمیسم تنها فرم مبارزاتی در ایران است کە توانستە بخشهائی از حاکمیت و مردم را بهم رسانیدە و در فرم حضور در انتخابات و ایجاد نهادهای مدنی، مبارزات تقریبا مستمری را در داخل کشور، بدون نیاز بە خارج (در معنای دخالت خارجی و کانونهای شورش) بە پیش ببرد. هر چند این رفرمیسم هم با سد محکم سرکوب مواجە شدە و تا کنون نتوانستە بە اهداف خود دست بیابد.
اما در مورد آیندە کشور و ارتباط این چهار فرم با آن چە می توان گفت؟ همیشە پیش بینی آیندە دشوار بودەاست. اما با توجە بە وضعیت فعلی می توان گفت کە:
ـ امکان دخالت خارجی تقریبا صفر است،
ـ کانونهای شورش موضوعیت خود را از دست دادەاند (مورد کردستان منطقا حتی ربطی بە تغییر نظام سیاسی در ایران ندارد زیرا کە منطقەای عمل می کند و بنابراین در بهترین حالت در پی کسب امتیاز از حاکمیت است).
ـ تغییر در آیندە شاید ترکیبی از رفرمیسم و جنبش خیابانی مردم باشد. می گوئیم ترکیب زیرا کە نە رفرمیسم می تواند جنبش اعتراضاتی مردم را نادیدە بگیرد و نە اعتراضات خیابانی رفرمیسم را. این دو نیرو بە ظاهر ضد هم اند و در دو جهت مخالف عمل می کنند، اما در واقع مکمل همدیگراند. بە این معنی کە بعلت ریشەداربودن هر دو، جنبش تغییر در کشور باید بتواند فراخور شرایط از هر دو استفادەکند. در واقع جنبش تغییر در کشور از این دو مولفە درست شدەاست. و خوب است این دو مولفە بیشتر بە هم نزدیک شوند، از تجارب و امکانات یکدیگر بیاموزند و هماهنگی کنند.
هنوز راە نسبتا درازی در پیش است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
فرخ نعمتپور
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید