دنیائی کە آب آن را می برد
اقتصاد و سیاست هیچگاە از هم جدا نبودەاند. ترم اقتصاد سیاسی بهترین بازگوکنندە این واقعیت است. ترمی کە در آن از تاثیر سیاست بر اقتصاد و اقتصاد بر سیاست می گوید.
اقتصاد سیاسی بازگو کنندە نگاە کلان جوامع بە امر چگونگی هماهنگی اقتصاد و سیاست و پیشبرد آن است. با ظهور تدریجی جوامع بورژوائی ما شاهد شکل گیری مرکانتلیسم هستیم کە در آن صادرات، ایجاد تعرفەهای سنگین بر واردات، انبارکردن طلا و سنگهای قیمتی و بطور کلی برجستەبودن نقش حاکمیت در اقتصاد برجستە می شوند.
آدام اسمیت اقتصاددان بورژوا این نگاە را در اقتصاد سیاسی بە چالش کشید و با دفاع از نقش بازار آزاد و تقسیم کار در سطح بین المللی نگاە کلان در بعد اقتصاد سیاسی را بە عرصە دیگری کشانید. در واقع جوامع بورژوازی مدرن محصول این نگاە اند.
در حوزە اقتصاد سیاسی ما البتە با تئوری های دیگری مطرح هستیم. سوسیالیسم طرح دیگری از مسئلە است، کە در آن با رد تئوری بازار آزاد و مالکیت سرمایەداری بە خودگردانی در حوزەهای مالکیتی و تولیدی معتقد است.
در نظام بورژوائی البتە نگاههای التقاطی راجع بە رابطە اقتصاد و سیاست وجود دارند از جملە نگاە سوسیال دمکراسی کە در آن نقش دولت و بازار بە هماهنگی می رسند. یک نگاە دیگر هم وجود دارد (در کشورهائی مانند چین و ایران) کە مطابق منطق بازار در اقتصاد عمل می کند اما با هدایت و کنترل یک نظام تک حزبی یا یک نظام ایدئولوژیک. این نوع نظامها در وجوە سیاسی خود مرکانتیلیستی ظاهر می شوند (با حفظ تسلط گروە خاصی بر قدرت)، اما در اقتصاد تلاش می کنند بە بنیانهای بورژوائی نزدیک شوند، هرچند کە این نزدیکی را نمی توان تماما بورژوائی ارزیابی کرد.
در نگاە التقاطی سوسیال دمکراسی، روبناهای دمکراتیک (از جملە انتخابات) عمل می کنند، اما در چین و ایران روبناهای دمکراتیک یا وجود ندارند یا بشدت محدوداند.
با شدت گیری بحران اقتصادی در کشورها و ترس از ازدست دادن موقعیتها معمولا نقش دولتها در اقتصادها برجستەتر می شود (مورد ترامپ). کار حتی بە جائی می رسد کە دولتها حتی در نظامهای بورژوائی متعارف می توانند نگاە در حوزە اقتصاد سیاسی را دستکاری کنند (مورد ترامپ کە از جهانی شدن بە نفع ناسیونالیسم انتقاد می کند، یعنی خصلتهای مرکانتلیستی را نسبت بە بازار آزاد برجستە می کند).
افزایش نقش دولتها در اقتصاد (از طرق غیردمکراتیک)همیشە خطر جنگها و تنشها را در جهان بالاتر بردەاست. منظور از طرق غیر دمکراتیک این است کە دولتها از طریق انتخابات بە قدرت نرسیدەباشند و یا بعد از بەقدرت رسیدن دمکراسی و آزادی را تحدید کردەباشند و یا در مسیر آن باشند. بە نمونە هیتلر نگاە کنید و یا همین نمونە جمهوری اسلامی و یا ترامپ.
در دولتهای غیردمکراتیک و یا با گرایش فاشیستی، ترم اقتصاد سیاسی در درون دگرگون می شود. یعنی نقش تاثیرات سیاست بر اقتصاد نسبت بە اقتصاد بر سیاست افزونی می یابند. در اینجا سیاسیون بە تاجر تبدیل می شوند، اما تاجرها نمی توانند بە سیاسی تبدیل شوند.
و این چنین دنیا را آب می برد!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
فرخ نعمتپور
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید