اصلاح طلبی در ایران از سال ١٣٧٦ شروع شد و اساسا ریشە در روندهای داخلی کشور داشت. پایان جنگ ایران و عراق، شروع روندهای بازسازی اقتصادی کە کشور را بە اقتصاد جهانی پیوند داد و دورشدن تدریجی از فضای ویژە دهە شصت، هم بە تحول در درون جامعە ایران انجامید و هم در درون بخشی از حکومت. و بە این ترتیب در یک هم انطباقی تاریخی در مقطع دوم خرداد توانست این دو جریان بە زایش اصلاح طلبی در ایران منجر شود.
پس همیشە عنصر خارج کشوری در روند اصلاح طلبی یکی از پایەهای اساسی بودەاست. بیهودە نیست کە هرگاە جریانی معتدل در ایران در دولت بە نقش آفرینی پرداختەاست، جریانات تندرو داخل کشور از طرق مختلف سعی کردەاند از عادی سازی روابط کشور با خارج جلوگیری کنند کە نمونە آن حملە چند سال پیش لباس شخصی های رژیم بە سفارت عربستان در تهران بود در اوج تلاشهای دیپلماتیک دولت روحانی بود.
علیرغم همە فشارها بە جریان اصلاحات و میانەرو در ایران و تلاش هستە سخت قدرت در ایران برای مهار و تحدید کردن آنها، اما بعنوان جریانی کە وجود دارند و تا کنون بشیوە صد در صد قابل حذف نیستند، بر اساس شرایط آنگاە کە لزوم سازش نسبی با غرب مطرح بودەاست، این جریان توانستە بە هرم قدرت در مقاطعی و در بزنگاههائی راندەشود کە این هم در اثر رای مردم بودەاست و هم در اثر سازش هستە سخت قدرت با این جریان، حال بە علت شرایط ویژە کشور. تجربە نشان دادەاست کە تفاهم با جهان خارج عمدتا آنگاە میسر بودەاست کە جناح اصلاح طلب و میانە حداقل در دولت وزنە اصلی را تشکیل دادەاند. و این بە این دلایل کە جهان غرب با نیروئی کە از لحاظ سیاسی از این کشورها متاثر است می تواند بهتر بە تفاهم برسد و هم نظر اعتمادش بە آن بیشتر جلب شود، از این طریق غرب در پی تقویت حضور چنین جناحی در آیندە کشور است.
با خروج دولت ترامپ از برجام و تشدید تحریمها علیە کشور علنا شاهد آن بودیم کە چگونە باز جو برای حضور و تقویت اصلاح طلبی بە محاق گرائید و هستە سخت قدرت چە آسان از طریق مهندسی انتخابات درست در فضای تشدید رودرروئی با آمریکا توانست این جریان را بیشتر منزوی کند. جائیکە کمتر نیازی بە تفاهم وجود دارد، بشیوە اتوماتیک آن نیروئی بە هرم قدرت بیشتر راندە می شود کە از درک تقابلی بیشتری بهرەمند است و بە این ترتیب مرحلە دیگری از سمت و سودهی جامعە ایران بە شرایط بستەتر سیاسی رقم خورد، چنانکە امروزە در بعضی محافل کشور از گرایش کشور بە توتالیتاریسم خبر دادە می شود.
در چنین شرایطی خبر قرارداد بیست و پنج سالە ایران با چین، علیرغم همە دستاورهائی کە در شرایط تحریم آمریکا علیە کشور باخود برای اقتصاد ایران می تواند بە همراە داشتەباشد، می تواند خبر بد دیگری در جهت راندن بیشتر ایران بە سمت توتالیتاریسم باشد. بە فرض اجرائی شدن چنین قراردادی ایران می تواند از تمتعات اقتصادی آن بهرە ببرد، اما دیگر کمتر خبری از بازی اصلاح طلبی در داخل و پیرامون حاکمیت خواهد بود زیرا کە زمینەهای چانەزنی با غرب با شروع نزدیکی بیشتر کشور بە چین بسیار تضعیف خواهندشد. چین کشوری است کە می تواند براحتی با تندروها هم بسازد و اساسا آرایش نیروهای سیاسی در درون حاکمیت ایران برای این کشور از اهمیت بسیار ناچیزی برخوردار است. چین یک درک اساسا اقتصادی از تنظیم مناسبات خود با کشورها دارد و چە بهتر کە حتی کشور مورد نظر از لحاظ منش سیاسی بە خود این کشور هم نزدیک باشد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید