توافقاتی کە بە اندازە کافی اندیشیدە نمی شوند
عادی سازی روابط میان امارات متحدە عربی و اسرائیل بی گمان حادثە مهمی است در خاورمیانە کە می تواند تاثیرات معینی بر مناقشە تاریخی اعراب و اسرائیل داشتە باشد، هرچند هستند مفسرینی کە دیگر بە تقسیم جبهەها بە این صورت باورندارند زیرا کە عملا کشورهای مهمی از اعراب بە عادی سازی روابط با اسرائیل دست زدەاند. شاید بتوان گفت کە معضل کنونی فلسطین نە معضل میان اعراب واسرائیل کە بیشت معضل میان فلسطین و اسرائیل است با گرایش نیرومندی بە سوی طرح ایران بە عنوان یکی از طرفهای اصلی مناقشە با اسرائیل. بدین ترتیب مناقشە میان اسرائیل و اعراب از فرم قومی خارج می شود و بیشتر فرم سیاسی ـ ایدئولوژیکی بخود می گیرد.
ایران آنچنانکە انتظار می رفت از زبان خامنەای و محمد جواد ظریف بشدت مواضع امارات را رد کرد، بدان تاخت و کشورهای آمریکا و اسرائیل نیز بعنوان برندگان اصلی استفادەکردن از سیاست های غلط جمهوری اسلامی در منطقە و با جذب بیشتر کشورهای عرب بە مواضع خود، بعنوان برندگان اصلی از سرگیری روابط امارات و اسرائیل در جلو دوربین ها ظاهر شدند.
البتە جمهوری اسلامی کماکان بە خود مناقشە اسرائیل و فلسطین نظر دارد زیرا کە معضل بە جای خود باقیست و با از سرگیری روابط دو کشور امارات و اسرائیل نە تنها حل نشدەاست، بلکە انتظار آن هم نمی رود عادی سازی روابط این دو کشور بسرعت بر این معضل تاریخی تاثیری بگذارد. ایران کماکان افکار عمومی تودەهای عرب را مد نظر گرفتە است کە هنوز فواصل معینی با دولتهای خود در رابطە با گرفتاری فلسطینیها دارند. بە این ترتیب این امکان برای جمهوری اسلامی فراهم می آید کە معضل فلسطینی ها را بیشتر در قالب اسلام ـ اسرائیل تئوریزە کند و آن را از هویت عربی و یا ملی فلسطینی ها دور کند. امکانی اکە اجازە سربازگیری از تودەهای وسیع مسلمانان، چە شیعە و چە سنی را فراهم می آورد.
می توان گفت جمهوری اسلامی با ادامە دشمنی خود با اسرائیل جایگاە خود را در میان تودەهای عرب تقویت خواهد کرد، و با سازش بیشتر دولتهای عرب با اسرائیل این نفوذ بیشتر خواهدشد. البتە همە چیز در درازمدت بە این بستگی دارد کە کشورهای عرب تا چە اندازە بتوانند از امکانات دیپلماتیک، سیاسی و اقتصادی خود برای حل معضل فلسطینی ها و فشار بر اسرائیل استفادەکنند کە بە نظر نمی رسد با توجە بە تشدید اختلاف میان ایران و این کشورها بتوانند بخوبی بر این مسئلە متمرکز شوند. پس آنچە در کوتاە مدت و میان مدت اتفاق خواهد افتاد نزدیکی بیشتر کشورهای حوزە خلیج فارس بە آمریکا و اسرائیل برای تقویت مواضع خود علیە ایران است. پس سازش با اسرائیل تنها بە تقویت مواضع ضد ایرانی آنها منجر خواهد شد و نە منجر بە تغییر وضعیت فلسطینی ها.
اگر نفوذ بیشتر ایران در میان افکار عمومی مردم عرب را در نظر بیاوریم بە ظاهر بنوعی وضعیت بە نفع جمهوری اسلامیست، اما نباید فراموش کرد کە همین مردم عرب، بویژە در کشورهای حوزە خلیج فارس، هیچگاە در سیاست داخلی کشورهای خودشان بعنوان عامل مهمی در جهت تغییر سیاست دولتهایشان و تاثیرگذاری بر آنها عمل نکردەاند. پس دولتها مهم اند و جمهوری اسلامی نیز با اتخاذ سیاستهائی کە بیشتر و بیشتر کشورهای عربی حوزە خلیج فارس را از آنها می راند و بە آغوش آمریکا و اسرائیل می اندازد، متحمل باخت مهمی در حوزە سیاست رسمی می شود.
در نهایت باید گفت کە حل معضل میان اسرائیل و فسلطینی ها راە حل نظامی ندارد و از طرق دیپلماتیک و سیاسی و نیز برجستەکردن ارگانهای بین المللی حل می شود. نباید عادی سازی روابط میان اسرائیل و کشورهای عرب کە در نهایت مثبت است باعث تضعیف بیشتر حقوق فلسطینی ها بشود. کشورهای عرب اگر می خواهند تندروی اسلامی، حتی از نوع شیعی آن حل شود باید متوجە حل مناقشە میان اسرائیل و فلسطینی ها هم باشند. آنجائی کە فلسطینها خود راضی بە پدرسالاری کشورهای عرب نیستند و مواضع دخالت گرانە آنها را بدون دخالت دادن خود فلسطینی ها در تعیین سرنوشت خود بە باد انتقاد می گیرند، دولتهای عرب باید متوجە باشند کە نمی توانند بە نام مردم فلسطین با اسرائیل بە توافق برسند. و اینجاست پاشنە آشیل توافق میان آنها و اسرائیل. و درست همین جاست کە چنین توافقاتی حتی نمی تواند باعث تضعیف جمهوری اسلامی بشوند زیرا کە بە نام مردمی سخن گفتە می شود و توافق امضاء می شود کە خود آن مردم با آن موافق نیستند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
فرخ نعمتپور
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید