رفتن به محتوای اصلی

صدای سرمستان، به خاطره‌ی معطر ِمحمدرضا شجریان!

صدای سرمستان، به خاطره‌ی معطر ِمحمدرضا شجریان!

چه حافظانه، کلامت به جان ِما می‌ریخت.

چه عاشقانه، صدایت سپیده‌ی ما را-
سلام ِدیگرداد.
وبرتمام ِدرختان ِمهربان ِکویر-
درین خزان ِخطیر
پیام ِدیگرداد.
من ازمیان ِطپش‌های عشق آمده‌ام.
من ازطراوت ِباران ِشادمان ِشمال.
همیشه درهمه حال-
ملال ِ سینه‌ی تلخم، تورا نشانه گرفت.
و دست ِعاطفه‌ام
ز دست ِمست ِتوای مهربان ِ باده پرست!
پیاله‌های غزلهای عاشقانه گرفت.
*
به "سایه"، می‌گویم:
چه بی کسی ِغریبی، به جان ِما افتاد
درین سرای ِسیاهی، که سَربه سَر، آه هست
سرود ِسینه‌ی تو
غزلسروده‌ی تاریک ِ هرچه مهتاب ست.
بگو! دوباره بگو!
چگونه باید زیست؟
کسی که با دل ِ ما
کسی که با تووُخورشید بود وُدیگر نیست.
*
*

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید