ساختار قدرت در آمریکا و ترامپ
نگاه و نظری در سیاست وجود دارد کە معتقد است مولفەای بە اسم ساختار وجود دارد کە حتی در کشورهای دمکراتیک هم فراتر از رای مردم و روندهای انتخاباتی عمل می کند. در این مفهوم ساختار عبارت است از منطق و یا کلیت منافع یک نظام کە در مراحل مختلف پشت روندهای ظاهری عمل می کند و کل نظام را (حتی مردم را هم) تحت شرایطی بسوی انتخابی می برد کە نیاز ساختار در مفهوم عام آن است.
اگر بە چنین دیدگاهی معتقد باشیم، پس چگونە باید وضعیت آمریکا را در آستانە انتخابات روز سەشنبە آیندە، یعنی سوم نوامبر، دید؟ اگر منافع ساختار در نظر گرفتە شود بە جرات می توان گفت کە در چهار سال ریاست جمهوری ترامپ، ایالات متحدە نە تنها قوی تر نشدە، بلکە در بسیاری زمینەها موقعیت پیشین خود را هم از دست دادەاست. از جملە بعلت سیاست انزواطلبانە ترامپ در سطح جهانی مهمترین متحد خود یعنی اروپا را بنوعی از دست دادە و بە این ترتیب مولفە مهمی کە می توانست در همراهی با آمریکا نقش غرب را در جهان تعیین کنندە مطرح کند، تضعیف شدەاست. همچنین بروز کرونا بعنوان یک معضل عموم بشری کە برای مقابلە با آن سیاست همگرا و هماهنگ جامعە جهانی را می طلبد، باز بعنوان عامل مهمی عمل کردە و می کند کە سیاست ناسیونالیستی و انزواطلبانە ترامپ را بشدت زیر سئوال می برد. کرونا اقتصاد آمریکا را مانند بسیاری کشورها ویران کرد و وعدەای را کە ترامپ دادەبود بە حباب تبدیل کرد.
بنابراین در یک نگاە ستروکتورالیستی و با توجە بە دو مولفە تضعیف بیشتر آمریکا در سطح جهان در دوران ترامپ و عدم جوابگوئی سیاستهای دولت او در رابطە با اقتصاد در بزنگاە بحرانهای عموم بشری، ساختار قدرت در آمریکا منطقا باید تمایل بە تغییر ترامپ و جایگزینی او با جو بایدن داشتە باشد. با ترامپ آمریکا نمی تواند بە پیش برود. ساختار باید و منطقا در خود بازنگری کند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
فرخ نعمتپور
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید