گفتگو علی بداغی با کاوه آهنگری
کنفراس بروکسل که در روزهای شنبه و یکشنه 17و 18 تیر و با شرکت حدود 80 تن از فعالان و نمایندگان احزاب سیاسی اپوزیسیون جمهوری اسلامی در پایتخت بلژیک برگزار گردید، واکنشهای مختلفی را میان رسانهها بر انگیخت. در همایش بروکسل که امتداد همایش استکهلم محسوب میگردد که با ابتکار بنیاد «اولاف پالمه» و تحت عنوان «پیشبرد اتحاد در راستای دمکراسی» برگزار گردید، مسائل و موضوعات سیاسی متنوعی در رابطه با وضعیت ایران و آلترناتیوهای احتمالی آتی ایران توسط شرکت کنندگان طرح شد و در پایان دو روز کار کنفرانس بر ضرورت تداوم این نشستها تانیل به اهداف مشترک تأکید گردید. نشریهی «کردستان» ارگان حزب دمکرات کردستان جهت بررسی جوانب مختلف کنفرانس،گفتگویی با آقای کاوه آهنگری ،نمایندهی حزب دمکرات کردستان برای امور اتحادیهی اروپا ویکی از شرکت کنندگان کنفرانس انجام داده است. که در ذیل میخوانید
س: آقای آهنگری نخست این سؤال کلی را مطرح میکنم که اساسا دیدارها و نشستهای جریانهای سیاسی اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از کشور به سالها پیش برمیگردد، ولی عملا شاهد هیچگونه دستآورد ملموسی از چنین نشستهایی نبودهایم، آیا موردی وجود دارد که نشستهای استکهلم، واشنگتن و بروکسل را از نشستهای پیشین متمایز کند؟
پ: به اعتقاد من کلیهی این نشستها اقدامی عملی به شمار میروند که بین مخالفان جمهوری اسلامی برگزار میگردند. نباید گذشتهی روابط میان مخالفان جمهوری اسلامی را فراموش کرد، باید به سالهای پس از انقلاب ملل ایران رجوع کرد که در آن زمان حزب دمکرات درگیر مبازرهای دشوار علیه جمهوری اسلامی بود ولی بخشی از اپوزیسیون به خمینی لبیک میگفتند. وضعیت شورای ملی مقاومت نیز چندان مساعد نبود – آن هم بدلیل اختلاف آرا و عقاید – و اکنون در چنین نشستی بخشی از مؤسسان جمهوری اسلامی و تئوریسینهای آنرا می بینیم که به خارج از کشور پناهنده شده و به صفوف مخالفان رژیم پیوستهاند. ازطرفی دیگر باید به احزاب و سازمانهای ایدئولوژیک چپ و راست نیز اشاره کرد. میخواهم به این نکته اشاره کنم که کنفرانس بروکسل اقدامی عملی بود که در آن دیدگاههای مختلف به مدت دو روز در کنارهم قرار گرفتند و چنین اقدامی برای آیندهی سیاسی ایران ارزشمنداست.
س: ولی در عمل شاهد بودیم که برخی از جریانهای همچون جمهوریخواهان و حتی جریانهایی از قبیل حدکا که قبلا در کنفرانسهای استکهلم و کلن شرکت کردهبودند در این کنفرانس غایب بودند. ازطرف دیگر در این کنفرانس بر تعداد شرکت کنندگان افزوده شده بود، این مسأله را از منظر تکنیک برگزاری کنفرانس چگونه ارزیابی میکنید؟ دعوتها بر چه اساسی صورت گرفتهاست؟ شرکت کنندگان، نمایندگان کدام گروهها و جریانها بودند؟
پ: بنابه توضیح مجریان این کنفرانس که دکتر سازگارا این قسمت را به عهده داشت، اکثر سازمانهای دمکرات و جمهوریخواه مطرح دعوت شده بودند و بعنوان مثال دو سازمانی که شما از آنها نام بردید که در کنفرانس حضور نداشتهاند، به اعتقاد من بایستی از خود آنها پرسید و پاسخ را از خودشان شنید. ولی من در این کنفرانس دریافتم که عدم حضور برخی از جریانها دلایل دیگری دارد ورای مسائل سیاسی. چگونگی دعوتها چنین بودهاست که هیئت اجرایی قبلا با کلیهی شخصیتها و جریانها تماس گرفته و سپس لیست نهایی شخصیتها و جریانهایی که اعلام امادگی کردهاند تهیه شده و منتشر شدهاست. البته باید گفت کنفرانس بروکسل در تداوم – بویژه - کنفرانس استکهلم میآید و تفاوتی اساسی درتکنیک و محتوای کنفرانس ایجاد نگردید بلکه تنها دامنهی شرکت کنندگان گستردهتر شدهبود. کلیهی کسانیکه در کنفرانس استکلهلم حضور داشتند از چگونگی برگزاری این کنفرانس نیز آگاه بودند. کنفرانس استکهلم را ترکیبی از نمایندگان احزاب و جریانهای فکری همچون کردها و شخصیت هایی از ملل ایران، جنبش دانشجویی، جنبش چپ، جمهوریخواهان، فعالان حقوق زنان و نویسندگان و روزنامهنگاران تشکیل دادهبود.
س: اشاده کردید که شرکت کنندگان ساختار فکری و سازمانی خود را نمایندگی کردهاند، ولی آقای میرو علیار، نمایندهی حدکا که یکی از مدعوین کنفرانس بروکسل بود، در پاسخ به سؤالی دربارهی علت عدم شرکت در این کنفرانس میگوید که به دلیل آنکه اجازه داده نشدهاست در این کنفرانس موضوع ملتهای تحت ستم ایران مطرح گردد و مسألهی ملی ملیتها در این مباحث و کنفرانسها تا بوییزه شده است، آنها از شرکت در این نشست خود داری ورزیدهاند. آیا قضیهی چند ملیتی بودن ایران و حقوق ملتها در آیندهی ایران مطرح نگردید و یا در دستورالعمل کنفرانس گنجانده نشدهبود؟ اتحاد در راستای دمکراسی بدون پرداختن بهحقوق ملی و قضیهی ملتهای تحت ستم ایران چگونه تحقق خواهد یافت؟
پ: البته قضیهی ملی برای حدک و برخی از دیگر احزاب کردستان از اهمیت ویژهای برخوردار است و میتوان گفت سیاست ها، دیدگاهها و تعاملات سیاسی برچنین پایهای بنا میگردند. هرچند دراین کنفرانس بخش ویژهای برای پرداختن به مسائل ملی در نظر گرفته نشدهبود ولی من به هیج عنوان شاهد «تابوییزهکردن» این قضیه نبودم و پیام من و افراد دیگری به حل قضیهی ملتها اشاره داشت. همچنین درروند کنفرانس به صراحت موضوع دمکراسی و حقوق ملت کرد را با مجریان کنفرانس مطرح کردم و اذعان کردم که بدون حل قضیهی ملت کرد، معادلهی دمکراسی در ایران ناقص خواهد بود و رسیدگی به قضیهی کرد نیز بدون حزب دمکرات، مسألهرا نه تنها حل نخواهد کرد بلکه بر پیچیدگی آن خواهد افزود. ولی باید به نکتهای اشاره کرد. لزوما در هر نشستی کلیهی محورها مورد بحث قرار نمیگیرند بعنوان مثال مسألهی زنان و موضوعات بسیار دیگری در دستور کار کنفرانس قرار نگرفته بودند. یک حزب سیاسی مسئول تنها برای پرداختن به یک قضیه به عرصهی سیاسی گام نمینهد. چگونه میتوان ادعا کرد که مسائل زنان، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، برنامهی اتمی، جنگ و صلح، دمکراسی و آیندهی ایران و انتخابات و .... دهها قضیهی دیگر به یک حزب سیاسی که برنامهها و اهداف خود را در چارچوب ایران تعریف میکند ارتباطی ندارد؟ در چنین فرصت هایی مهم آن است که کردها حضوری فعال داشتهباشند چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی. ما دیدگاههای خود را نمایندگی میکنیم و قرار نیست که پیمانی راجع به قضیهی کرد امضا گردد که از حضور خودتردید نمائیم.
س: این کنفرانس تحت عنوان « پیشبرد اتحاد در راستای دمکراسی» برگزار گردید، کلیهی شرکت کنندگان این کنفرانس بخشی از ماهیت انشقاقها و پراکندگی و عدم درک همدیگر را تشکیل میدادند ولی در کنار هم در راستای اتحاد و همبستگی علیهی دشمن مشترک که همان جمهوری اسلامی است قرار گرفتند. از لحاظ ضرورت تاریخی سیاسی چه چیز موجب گشته است که انتظار اتحادی عملی از میانه این نشستها بوجود آید؟
پ: واقعیت ان است که شرکت کنندگان این کنفرانس – بخش بزرگی از آنان – سالها در مقابل همدیگر صف آرایی کردهبودند. ولی آیا دوستیها جاودانه خواهندبود تا انتظار داشته باشیم که دشمنیها جاودانه باشند؟ در سیاست نه دوستی و نه دشمنی همیشگی وجود ندارند و هرکدام بر اساس منافع تعریف میگردند. ماهم بعنوان حزب دمکرات کردستان در چارچوب منافع ملی سیاست ورزی میکنیم. شاید آنانی که دیروز دوست ما بودهاند امروز چنانچه دشمنمان نیزباشند دوست خوبی برای ما نباشند. به هرحال به اعتقاد من همهی نیروهایی که خارج از حاکمیت جمهوری اسلامی قابل تعریفند میتوانند برسر موضوع اتحاد و تشکیل جبههای متحد به گفتگو و دیالوگ بنشینند. همچنین در کنفرانس همگی برتداوم گفتگوها و برگزاری نشستهای آتی تأکید کردند. مهم آن است در حالیکه رسانههای وابسته به جمهوری اسلامی ادعا میکنند «مخالفان نظام قادر نیستند پنج دقیقه با هم برسر یک میز بنشینند»، ولی چنانچه شاهدیم چنین ساختار متنوعی طی دو روز در فضایی سالم و شفاف به مذاکره نشستند. این برای من ارزشمند است و معتقدم تداوم چنین کنفرانسهایی، جمهوری اسلامی را خواهد رنجاند نه تحریم و عدم مشارکت.
س: در رابطه با چگونگی تعامل با جمهوری اسلامی و تحلیل و تفسیر در خصوص وضعیت کنونی ایران، چه دیدگاههایی مطرح گردید؟ آیا موضوع طرح صریح ضرورت «تغییر رژیم» وضرورت «استمداد ازغرب وجامعهی جهانی» به موضوع مورد توافق جریانها بدل گشتهاست و یا اینکهدر این رابطه اختلاف نظر وجود داشته و راه حلهای مختلفی ارائه میگردند؟
پ: دراین اجلاس کسی خواستار ابقای جمهوری اسلامی نبود و همگان برسر گذار از جمهوری اسلامی متفق بودند. ولی برخیها مخالف حملهی نظامی طرف خارجی به ایران بودند و اظهار میداشتند کهدمکراسی با جنگ تحقق نخواهد یافت – راجع به پذیرش کمکهای مادی بصورت مشخص مورد بحث قرار نگرفت ولی یکی از شرکت کنندگان آقای «امین ریاحی» طی سخنانی به شکستن تابوی برقراری ارتباط با غرب اشاره کرد و اظهار داشت نباید نگران انتقادات در این زمینه باشیم. نامبرده همچنین به برقراری ارتباط با محافل و مجامع و سازمانهای حقوق بشری و فعالیتهای لابیگری در راستای مسألهی دمکراسی و حقوق بشر در ایران اشاره نمود. معتقدم درآینده موضوعات مرتبط با جامعهی جهانی و چگونگی ارتباط با آنها شفاف تر و صریح تر مطرح خواهد گردید.
س: ولی جنبش سبز یکی از جریانهای اصلی شرکت کننده در این کنفرانس بودهاست، چگونه ادعا میکنید که هیچ کدام از شرکت کنندگان خواستار ابقای جمهوری اسلامی نبودند و همگی برسر گذار از جمهوری اسلامی متفق بودند. آیا تغییری در سیاست آنها رخ دادهاست؟ بویژه شاهد حضور مشاور آقای کروبی در این کنفرانس بودیم. پ: باید گفت جنبش سبز مدتهاست دچار تفاوت در دیدگاههایش شده است، بعنوان مثال میتوان به جریان محافظه کار جنبش سبز به نمایندگی آقای امیر ارجمند – که در کنفرانس حضور نداشتند - و همچنین آقایان محسن سازگارا و محسن مخملباف و مجتبی واحدی بعنوان جریان رادیکال و گروه دانشجویی وابسته به جنبش سبز، جمهوریخواهان و شبکهی سکولارهای سبز... اشاره کرد. آنانی که در کنفرانس حضور داشتند به تغییر معتقد بودند و از گذار از حاکمیت اسلامی دم میزدند و بطور کلی گفتمان ها در رابطه با حاکمیت به هم نزدیک بودند.
س: آقای آهنگری، یکی از محورهای اصلی کنفرانس بروکسل «ضرورت هماهنگی نیروهای اپوزیسیون» بود. بحثها بر سر راههای ایجاد چنین هماهنگی و اتحادی چگونه صورت گرفتهاست؟ شرکت کنندگان این کنفرانس که اکثر قریب بهاتفاق آنها احزاب و جریانات متبوع خود را نمایندگی میکردند در این خصوص چه دستاوردهایی داشتهاند؟
پ: بطور کلی این کنفرانس بیشتر حول تفسیر و تحلیل مسائل میگشت نه اتحاد و توافق برسر مسألهای مشخص. در این قسمت غیر از پانلیستها، من و دکتر حسین باقرزاده و دکتر رضا حسین پور به سخنرانی و ارائهی طرح خود پرداختیم. ولی برسر پلاتفرمی مشخص و مکتوب، به اعتقاد من هنوز فاصله داریم و بایستی بیشتربه گفتگو و دیالوگ بنشینیم.
س: این موضوع برای ما اهمیت دارد به همین جهت دوباره به آن میپردازم که مسأله ملیتها و درک مشترک از قضیهی ملل در ایران تا چه حد برای کنفرانس و شرکت کنندگان در آن اهمیت داشتهاست ،این سؤال را بدین جهت مطرح میکنم که چنانچه شاهدیم شرکت نمایندگان ملیتهای ایران در این کنفرانس برجسته نبودهاست. دلایل آن را در چه می بینید؟
پ: من عضو هیأت اجرایی این کنفرانس و کنفرانسهای قبلی نبودهام. ولی در هیأت اجرایی، کرد نیز حضور دارد و بهتر آن است این سؤال متوجه آنان گردد. در رابطه با دستور العمل و علل عدم وجود بحثی ویژه در رابطه با ملل ایران، هرچند معتقدم که میتوان در کنفرانس چنین موضوعیرا مطرح نکرد ولی اینکه چرا در این کنفرانس مسأله ملی مورد بحث قرار نگرفتهاست بایستی از برگزار کنندگان کنفرانس پرسید.
س: ولی این دغدغهی اصلی مردم کرد است که می خواهند دریابند در این کنفرانس چگونه مسألهی حیاتی آنها توسط ایرانیان مورد گفتگو و پذیرش قرار گرفته است ؟ آنها بهعنوان کرد در کجای معادلات کنونی و آیندهی ایران قرار می گیرند؟
پ: زمانی که در سلسله کنفرانسی موضوعات مختلفی مطرح می گردد، چنانچه در یکی از این کنفرانس ها مسئلهی ملیت ها مطرح نگردد به معنای فراموش کردن قضیه و کم اهمیت کردن آن نیست. هرکس میتواند ادعا کند که در موضوع مشخصی تخصص دارد و به موضوعات دیگر نمی پردازد. ولی به اعتقاد من یک حزب و آن هم یک حزب کردستانی نباید همهی توان خود را صرف موضوع و محور مشخصی نماید. بدین جهت مهم است که جامعهی سیاسی ایرانی ،شنونده و بینندهی دیدگاهها و تحلیلهای سیاسی یک حزب کردستانی راجع به مسائل مختلف باشد. محدود کردن خود تنها و تنها در یک موضوع و در یک محور را نمی پسندم هرچند معتقدم که هنگام بحث و تحلیل بر سر موضوعات، باید روح و جوهر بحث ها، کردی باشد و از دیدگاه یک کرد و یا یک حزب کردستانی به بحثها پرداخته شود.
س: آخرین مرحلهی این نشستها کجا به پایان می رسد؟ آلترناتیوی برای جمهوری اسلامی؟ چه پروژهای در پی این کنفرانسها متولد می شود؟ تلاشها در چه مسیری هدایت می شود، تشکیل جبههای میهنی؟ آیا شرکت کنندگان این کنفرانسها نمایندگی کلیهی طبقات و اصناف را یدک می کشند؟
پ: آخرین مرحله بایستی نیل به یک اتحاد و یا ائتلاف باشد، زیرا این ضرورت امروز و آیندهی ایران است. ولی آیا مخالفان جمهوری اسلامی قادر خواهند بود در آیندهای نزدیک به چنین ضرورت عملی پاسخ دهند؟این سؤالی است که پاسخ دقیق آن را نمی دانم. ولی چنین نشستها و مذاکراتی تأثیر گذارند و به اتحاد مخالفان جمهوری اسلامی یاری می رسانند. کنفرانس بروکسل در فضایی آرام، دوستانه و مسئولانه برگزار گردید و معتقدم تداوم این نشستها و دیالوگ میان مخالفان جمهوری اسلامی باید منجر به تفاهم، همبستگی و در نهایت اتحاد گردد. این نهتنها یک ضرورت،بلکه وظیفهی مخالفان جمهوری اسلامی است که در راستای تعیین آلترناتیوی در سطح داخلی و بین المللی به توافق برسند. در رابطه با نمایندگی طبقات و جریانهای مختلف نیز، شرکت کنندگان کنفرانس بر سر برگزاری نشستهای دیگر و شرکت دادن بیشتر نمایندگان احزاب، سازمانها و فعالین سیاسی و مدنی تأکید کردند.
آقای آهنگری از شرکت شما در این مصاحبه متشکرم. دستمریزاد و درود بر شما
این مقاله در شماره 587 روزنامه "کوردستان" منتشر شده، که به صورت روزنامه الکترونیکی در سایت "کوردستان و کورد" موجود میباشد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید