سال ۱۳۸۸، زمانی که مذاکرات هستهای غرب با ایران عملا به بنبست رسیده بود، علیاکبر صالحی، رئیس کنونی سازمان انرژی اتمی ایران بهرئیسجمهور وقت پیشنهاد آغاز فرایند غنیسازی ۲۰ درصدی را داد. بیستم بهمن همان سال صالحی اعلام کرد که به دستور محمود احمدینژاد روند غنیسازی با خلوص ۲۰ درصد آغاز شده است. به موازات چرخش سانتریفیوژها برای تولید اورانیوم با خلوص بالا، قطعنامه تحریمی یکی پس از دیگری در شورای امنیت به تصویب رسید و در نهایت دستاورد برجام این شد که توانست در قبال توقف غنیسازی ۲۰ درصدی و تعطیلی نسبی برنامههای هستهای ایران، بخشی از تحریمهایی که در طول این سالها اعمال شده بود را تعلیق کند.
صالحی در تشریح تصمیم به غنیسازی ۲۰ درصدی میگوید: «روندی بود که برای نخستین بار در کشور انجام میشد و بسیار خطرناک بود. اما شهید شهریاری این خطر را پذیرفت و توانست در مدت دو سال به اورانیوم با غنای ۲۰ درصد دست پیدا کند.» او در ادامه میگوید: «برخی مدعی شدند ایران بلوف میزند اما من در پاسخ به آنها گفتم گزارشهای آژانس موضوع را روشن خواهد کرد.»
رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در گفتوگوی دیگری که اخیرا با ایسنا انجام داد، میگوید: «سال ۹۰ بود که آمریکاییها آمدند گفتند مذاکره کنیم… چرا؟ چون دیدند فایده ندارد. از یک سو ایران روی حقوق خود ایستاده و از سوی دیگر صنعت هستهای با شتاب جلو میرود و غنیسازی ۲۰ درصدی آغاز شده است.»
ایران با تولید اورانیوم غنیشده با خلوص ۲۰ درصد یک گام فنی تا تولید مواد لازم برای ساخت سلاح هستهای فاصله دارد. هرچند کاهش زمان گریز هستهای به میزان انباشت اورانیوم با خلوص بالا و سرعت تولید آن بستگی دارد، این اقدام میتواند فاصله ایران تا دستیابی به سلاح هستهای را به زیر شش ماه کاهش دهد. از همین رو از نگاه صالحی و همفکرانش از سرگیری غنی سازی ۲۰ درصدی میتواند در شرایطی که ایران در برزخ به سر میبرد، نوعی اهرم مذاکرهای برای تهران و انگیزهای برای بازگشت جدی غرب به میز مذاکره با جمهوری اسلامی باشد.
برخی مقامات دیگر جمهوری اسلامی نیز در اظهارات خود به غیر ضروری بودن غنیسازی ۲۰ درصدی اشاره کرده و سعی کردند نگرانیهای اروپا درباره انحراف از برجام را تعدیل کنند. عباس عراقچی، معاون وزارت امور خارجه و از چهرههای کلیدی مذاکرات منتهی به برجام پس از اعلام ازسرگیری غنیسازی ۲۰ درصدی گفت، این مرگ برجام نیست و دولت به مصوبه مجلس عمل کرده است. بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی نیز گفت: «نیازی به غنیسازی ۲۰ درصدی نداریم، اما چرا نباید ذخیره کنیم.»
با گذشت ۳۲ ماه از خروج آمریکا از برجام، علاوه بر فشار دامنهدار تحریمها، هیچ مذاکره موثری انجام نشده و اقدامات تهران شامل پنج گام رو به عقب در تعهدات در چارچوب برجام کمترین تاثیر را بر خارج کردن اروپا از موضع انفعالی داشته است. شرایط متشنج خلیج فارس در بهار و تابستان ۹۸-شامل انفجار شش تانکر نفتی-که سپس به عراق سرایت کرد نیز به جای ترغیب طرفین به معامله با تهران، ائتلافی از کشورهای اروپایی، آمریکا، اعراب و اسرائیل را در برابر جمهوری اسلامی قرار داد.
اکنون تهران میکوشد در آستانه آغاز به کار دولت جو بایدن، با هیاهوی همزمان غنیسازی ۲۰ درصدی و توقیف نفتکش کره جنوبی (به عنوان کشور دوست و شریک تجاری)، بار دیگر در کانون توجه بینالمللی و سرخط خبرها قرار گیرد. آن هم در شرایطی که برخی تحلیلگران انتظار داشتند جمهوری اسلامی در این روزها با هدف قرار دادن منافع آمریکا و اسرائیل، بهدنبال گرفتن انتقام خون دو چهره کلیدی عملیات برون مرزی و فعالیتهای هستهای-نظامی؛ قاسم سلیمانی و محسن فخریزاده باشد.
در دوران باراک اوباما، زمانی که موضوع مذاکره با ایران بر سر نگرانیهای منطقهای و برنامههای موشکی مطرح میشد، مقامات دولت او که به زودی در دولت بایدن مشغول به کار خواهند شد، اولویت را به حل پرونده هستهای دادند. آنها تاکید داشتند که با توجه به پیشرفتهای هستهای ایران فرصت برای جلوگیری از ورود جمهوری اسلامی به باشگاه هستهای، به سرعت سپری میشود.
امروز تهران در تلاش برای شکلگیری تجربهای مشابه با دولت بایدن در فضای خاورمیانهای است که شباهتی به دوران اوباما ندارد. از حمله پهپادی و موشکی به آرامکو، تشکیل ائتلاف دریانوردی خلیج فارس، حذف سلیمانی و روی کار آمدن یک دولت نزدیکتر به آمریکا در عراق تا تحولات چند ماه اخیر در منطقه که نقطه عطف آن عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل و توافق روز گذشته عربستان و قطر است.
از همین رو از سرگیری غنیسازی ۲۰ درصدی به عنوان سیگنالی برای دولت بایدن یا اهرم مذاکرهای نمیتواند کارکرد سابق خود در به حاشیه راندن نگرانیهای منطقهای و برنامههای موشکی را حفظ کند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید