رفتن به محتوای اصلی

قربانیان حکومت کشتار و داوری‌های ما

قربانیان حکومت کشتار و داوری‌های ما

 

کتاب به «یاد آن پرواز، زندگی و مرگ علی‌رضا اکبری شاندیز»، حاصل رنج‌ها و آلام سالیان بسیار و ‏خصوصا هفت سال اخیر رقیه دانشگری(فران)، توسط انتشارات آیدا در آلمان، در فوریه ۲۰۲۱ منتشر ‏شد، تا کارنامه نسل ما را در مقابل آیینه وجدان قرار داده و ما را با عمق و گستره عریان فجایع ‏هولناکی رو در رو کند که معنایی جز قربانی کردن خواسته یا ناخواسته دوباره اسیران رژیم کشتار، به ‏دست خود ما نداشته است. حس من این است که این اثر گنجینه بی‌مانندی در انتقال بخشی از تجارب ‏دردناک و خونین ما به نسل‌های آتی خواهد بود.‏

نگارنده این خطوط، بری از هر ادعایی در مورد نقد متدیک این اثر است و بضاعتی در آن زمینه ندارد. ‏اینجانب صرفا، از موضع یک خواننده این کتاب، که بسیاری از سطورش با جوهر درد‌های طاقت‌فرسای ‏روح حساس و انسانی نویسنده‌اش، در جریان باز آفرینی و به تصویر کشیدن حوادث واقعی رنگ گرفته ‏است، فقط می‌کوشم اگر بتوانم، گوشه‌ای از احساس خود را باز تاب دهم.

عده‌ای از ما از نزدیک، از ناظران و شاهدان عینی تراژدی قربانی‌شدن یاران پاکباخته خود، چه آن‌هایی که ‏نابودشان کردند و چه یارانی که هنوز در قید حیات‌اند، به دست خود بوده‌ایم. نسل ما فرصت چندانی ‏ندارد، که برای برای جبران خطاها و گاه پشت‌پازدن‌ها به اصول رفاقت و دوستی خود نسبت به آنان، ‏به درک و انتقال درس‌هایی که “فران” ما در پی تبیین آن است، بنشیند.

هر چقدر در مورد روشنی و صراحت و شیوایی چنین تبیینی در توصیف واقعیت‌های تلخ و درناک و یا خاطره‌های خوش و شیرین به قلم فران بگویم كم گفته‌ام، به خصوص وقتی سیر حوادث واقعی، با ‏مسئولیتها، احساسات و و جدان کارآکترهای زنده و حقیقی آدمیان تماس پیدا می‌كند.‏

نویسنده کوشیده است هم خود و هم دیگر یارانش را در برابر حقایقی که در خلاف جهت باور جمعی ‏آنها رخ از پرده برون انداخت، نسبت به کسی که ۴۰ ماه پیوسته، زندان انفرادی و شکنجه‌های ‏وحشتناک را تجربه کرده بود،  قرار دهد و کم و کیف درنگ و واکنش آنها را نسبت به این حقیقت ‏هولناک دریابد. اما با تاسف، اغلب دوستان و یاران وی، در نرم‌ترین بیان، از یک مواجهه شجاعانه و بی‌‏لکنت با حقایق مسلم دوری کرده و مشارکت خود را در ترور شخصیت رفیق از دست رفته خود، درک ‏نکردند. آنها هنوز هم نمی‌خواهند به مسئولیت‌های شخصی خود در قربانی كردن جواد و جوادها اعتراف ‏كنند.

گویا، حاصل یک دوره طولانی تامل نویسنده در بازآفرینی چیره‌دستانه ظرفیت‌ها و محدودیت‌ها، ‏نیکی‌ها و بدی‌های دوست و دشمن در این کتاب، هنوز نتوانسته تکانه ضرور را به وجدان آنها وارد کند. ‏نویسنده، فارغ و به دور از حاشیه‌پردازی بر چنین واکنش‌های نا امید کننده‌ای، می‌کوشد بر پیچیدگی‌های ‏مقاومت در زندان‌های رژیم کشتار در کشور ما، درنگی شایسته و درخور کرده و دین خود را نه تنها به از ‏دست رفتن همسر و همدم خود؛ علیرضا اکبری شاندیز، بلكه بر همه قربانیانی که جسم‌شان به دست ‏فاشیسم دینی و “یاد” و شخصیت‌شان به طناب نادانی‌ها و جهالت‌های ما به دار آویخته شدند، ادا کند.

تراژدی دردناک یاران از دست‌رفته و یا از بند رسته مخالفین نظام حاکم، در این هم هست که خانواده‌های بسیاری از آنان نیز نه تنها به دست جلادان حکومت با بی‌رحمی بی‌مانندی به سوی مرزهای امحای ‏دسته جمعی نسلی رانده شدند، بلکه اگر هم نجات یافتند، از بی‌اخلاقی و جهالت یاران سابق ‏فرزندان خود در مدافعه شجاعانه از حیثیت و شخصیت و رنج و رزم فرزندان انها، دچار آسیب‌های پایدار ‏روحی گشتند.‏

اما نکته پایانی من این است که ما علیرغم درس‌های بزرگی که نویسنده در پی درک وانتقال آنها به ما ‏و نسل‌های آتی است، هنوز هم به هیچ‌وجه در برابر خرابکاری‌های قاتلان انبوه یاران خود مصون نیستیم. ‏شنیده‌های شاهدان و راویان، تا زمانی که با اسناد و شواهد معتبر در آینده تایید نشوند، نباید مبنای ‏داوری در مورد قربانیان رژیم کشتار قرار گیرند. حتی همکاری اجباری قربانیان با شکنجه‌گران خود، نباید ‏به دست‌مایه‌ای برای ترور شخصیت آنها در میان ما بدل شود، این درست همان سیاستی است که ‏رژیم فقها بیش از ۴ دهه است که پیش می‌برد و نویسنده کتاب می‌کوشد، رد هر نوع مشارکتی در ترور ‏شخصیت قربانیان از دست رفته و مصیبت‌دیدگان نجات یافته را، به عنوان یک وظیفه درنگ‌ناپذیر ‏اخلاقی، در پیش پای ما قراردهد.‏

در این کتاب روایات متعددی در مورد نحوه کشف رابطه پنهانی علیرضا اکبری (جواد)، با سازمانش، به ‏قلم در آمده است. زهره تنکابنی از کشف تحلیلی مکتوب از وی در زندان روایت کرده، دایی جواد از ‏احتمال کشف نامه چهارم وی در مسیر خود به خارج گفته و من از شنیده‌هایم در مورد کشف نامه ‏چهارم وی در زندان نوشته و گفته‌ام که من هیچ فاکتی در تایید درستی و دقت این شنیده خود ندارم.

باید هوشیار بود. خادمان رژیم کشتار، به راستی در پوشاندن دلایل واقعی لورفتن قربانیان خود کار ‏آزموده‌اند. آنها با پخش شایعات و اخبار جعلی، هم آن دلایل واقعی را می‌پوشانند و هم یاران بی‌گناه ‏دیگری را در معرض خطر ترور روانی همراهان خود قرار می‌دهند. یکی از درس‌های گرانقدر کتاب، کاربست ‏حداکثر احتیاط در داوری خود نسبت به قربانیان شکنجه‌گاه‌های حکومتی است. نه تنها هیچکدام از این ‏احتمالات ذکر شده پیشین، مبتنی بر هیچ فاکت و شاهدی نبوده‌اند، بلکه احتمالات دیگری هم طرح ‏بوده‌اند، که گفت‌وگو در مورد آنها، اصولا در حیطه کار و اهداف نویسنده کتاب نبوده است.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

منبع:
ایران امروز

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید