رفتن به محتوای اصلی

" آوار سست بر سر فقیر"

" آوار سست بر سر فقیر"

ماتم زده

بر سیل و سیر مخاطرات،

در آن سرای محنت بار ـ

راه برده ـ و

بر گور آرزوهایِ ویران

نالان می گریم ـ

بر سوگ سر زمینِ سیاهِ بخت،  

سهیم نشسته ام ـ

و  

در شناخت هستی ِ مست

ناتوان تر از همیشه ـ

سرفرو کشیده ام.

در تقلا و کارزار کور طبیعت

 گنگ ـ وا مانده ام،

و در لابلای درد ها

و پیاپی جُنگِ بدِ حادثه ها

پی سهم ِ دیوار محکم ـ و

سقف ِامن مان می گردم،

که نمی یابم شان.

در ناگزیرِ رنجِ غم و درد تنهائی:

به تن های شکسته زیر آوارـ

دلم را می سایم،

و به هر کجای دیوارِ سست فقر

فریاد می زنم.

به آن دیارِ وحشت و ترسم

فکر می کنم،

که همواره عزا داراست.  

و نفرین می کنم:

به زندگی

در همیشه ی چنینِ خانه های تلخ

به همیشه ی چنین لانه های ننگ

نفرین می کنم بتو

ای زندگی سخت ـ

به خانه های بادیِ ترد ات

دشنام می کنم،

و بتو هم، ای  نداری ـ

تا هر زمانِ هستیِ پست

تا بر پاماندگیِ فقرـ

دشنام می کنم.

با این وجود:

دیریست می دانم،

که:

هدیه ی دیوار سست

آوار کور مرگ است

که بیشترـ

بر سر فقیر فرو می ریزد.

و در دیار ما:

نانمان را می دزدند،

صدایمان را می بُرند،

فکرمان را می شویند،

حقمان را می خورند،

و دستان خالی ما را،

برای مهار ِطبیعتِ وحشی می بندند،

تا دیوار و سقف ـ

اینچنین بی مضایقه،

بر رویمان مرگ ببارند.

 

بهنام چنگائی ـ 23 مرداد 1391

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
ایمیل رسیده

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید