تأكيد كزازي بر ساختن واژههاي پارسي در برابر واژههاي بيگانه
دوشنبه ۳ مهر ۱۳۹۱
او ادامه داد: اينكه چرا كار واژهسازي به درازا ميكشد، نكتهاي است كه بر من روشن نيست و آن را ميبايست از دستاندركاران پرسيد. اما از سوي ديگر، يافتن و ساختن واژههاي پارسي و بومي در برابر واژههاي بيگانه، در هر زمان كه انجام بگيرد، از ديد من كاري است سودمند و شايسته، زيرا كه پارسيزبانان همواره اين توان و امكان را خواهند داشت كه آن واژه را به كار بگيرند. ناگفته پيداست كه آن واژهي پيشنهادي، ميبايد واژهاي باشد كه بتواند بر زبان و قلم پارسيزبانان روان بشود. واژهي بهنجار، از ديد آيينهاي زبان فارسي بايد خوشآهنگ و رساناي معني باشد، اما به هر روي، بسته به اينكه واژهاي كه در پيش نهاده ميشود، كدامين نياز واژگاني را در زبان برميآورد، شيوهي كاركرد و روايي آن ديگرسان خواهد بود. براي نمونه واژهاي كه به زبان پايه باز ميگردد ـ زباني كه همواره به كار گرفته ميشود - زبان روزانه يا زبان رسانه است. آن ويژگيهايي كه واژهي در پيشنهاده ميبايد داشت، كاركردي بسيار ژرفتر، باريكتر و نيرومندتر خواهد يافت، زيرا اگر واژهي پيشنهادي واژهاي بسنده و پسنده نباشد، به كار گرفته نخواهد شد. اما در قلمروهاي ديگر زبان مانند «زبان دانشورانه» و «زبان ويژه» (كه تنها گروهي از پارسيزبانان آن را به كار ميگيرند)، واژهي كمتر سنجيده و بهآيين نيز روايي و كاربرد ميتواند يافت.
كزازي تأكيد كرد: كمترين سود واژههاي پيشنهاده (مصوب) در هر زمان كه در پيش نهاده بشوند، اين است كه دست كم كساني كه پرواي آن را دارند كه از واژههاي بيگانه يا وامواژهها بپرهيزند، ميتوانند آنها را به كار بگيرند. اين نياز، اين پرسمان كه ما ايرانيان در زبان بومي و نياكاني خود كه زبان پارسي است، با آن روبهروييم، پرسمان و نيازي است كه پارهاي از ديگر كشورهاي جهان نيز با آن روبهرو هستند. كمابيش هنجار زبانشناختي در روزگار ما روايي يافته است. آن هنجار اين است كه در كشورهايي كه با وامواژهها ناسازگارند، هر دو گونهي واژه كاربرد مييابد؛ وامواژه در زبان گفتاري، واژهي پيشنهادهي بومي در زبان نوشتاري و ادبي.
اين استاد ادبيات همچنين بيان كرد: من نمونهاي ميآورم در زبان اسپانيايي، كه اسپانياييان مانند ما ايرانيان ميكوشند زبانشان را از وامواژهها كه بيشتر آنها واژههاي انگليسي است، بپيرايند و پاس بدارند. واژهي انگليسي فوتبال (football) در زبان گفتاري به كار گرفته ميشود. اما براي آن واژهي اسپانيايي هم به دست داده شده است كه نويسندگان، سخنوران و كساني كه زبان را به شيوهي هنري به كار ميبرند يا در پي زبان پيراسته و پاك هستند، آن را در كار ميآورند. آن برابر بالنپيد (balonpied) است كه بر پايهي واژهي انگليسي ساخته شده است و برگردان فارسي آن توپپا ميشود. يا نمونهي ديگر واژهي بسكتبال (basketball) است كه واژهاي انگليسي است و در زبان گفتاري اسپانيايي هم به كار ميرود و برابري اسپانيايي هم يافته است و آن بالون سستو (baloncesto) است كه برگردان پارسي آن توپسبد ميشود. در زبان پارسي هم اگر واژه پيشنهاده در زماني كه ميبايد، به دست داده نشود، نيازهاي زبان پيراستهي ادبي را برميتواند آورد. بيگمان اگر واژهي پيشنهادي واژهاي باشد سنجيده، بهنجار و درست، اندك اندك آن چنان روايي و گسترش خواهد يافت كه واژهي بيگانه را واپس خواهد زد و در زبان گفتاري هم كاربرد خواهد يافت.
كزازي دربارهي لزوم حضور چهرههاي جوان در شوراي واژهگزيني فرهنگستان، بيان كرد: من برآنم در ميان دانشگاهيان جوان ميبايد از واژهشناسان و كاردانان بهره برد. و اين از دو روي است. يكي اين است كه واژهسازي، شايد به همان اندازه كه كاري است دانشورانه، هنرمندانه نيز هست. به سخن ديگر، تنها نميتوان بر آن بود كه دانشور زباندان واژهشناس ميتواند برابرهاي نغز و نيك و نژاده براي وامواژهها بيابد. يافتن و ساختن اين واژهها كاري هنري نيز هست و نياز دارد به پسند درست. جوانان ميتوانند از اينروي كارساز و سودمند باشند. دو ديگر آن است كه نيروهاي جوان را ميبايد در انجمنهاي واژهسازي به كار گرفت تا آنان با زير و بمها و شگردها و كار و سازهاي واژهيابي كه كاري است بسيار باريك و دشوار، اندك اندك آشنا بشوند.
اين پژوهشگر ادامه داد: سخن ديگر آن است كه واژهسازان و واژهيابان تنها فرهنگستانيان نيستند و بيشينهي واژههاي بهآيين و بهين را در برابر وامواژهها، نويسندگان، سخنوران و كساني كه زبان را به شيوهاي آگاهانه و هنري به كار ميگيرند، فراپيش نهادهاند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید