رفتن به محتوای اصلی

خسته ی صیاد

خسته ی صیاد

 

خسته ی صیاد

 

رنجورم ازین هجرت وُ اجبار

جانم به جفا بُرده سرِ دار

گفتم که تویی صاحب وُ دانم

هرگز نکُنی صحبتِ دیدار

در من نظر آورده وُ خاموش

گویی که کُنی مهرِ من انکار

دانی که به هر گوشه رَوَم من

همواره تویی همره وُ سالار

هم خنده وُ هم گریه بهانه ست

بی یادِ تو کِی خفتم وُ بیدار

دردا به قفس بی نَفَس افتاد

بیچاره دلِ کوچکِ هُشیار

با باورِ پروازم وُ بی بال

بگشوده پَرَم عشقِ تو بسیار

رَه مُرده وُ فانوسِ گُلم نیست

امیدِ من وُ دیدنِ گُلزار!

جایی به جهان جز تو ندارم

من خسته ی صیادم وُ دیوار

ای ماهِ من ای میهنِ مهرم

می میرم ازین هجرِ جگرخوار

2012 / 10 / 17

http://rezabishetab.blogfa.com‍

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید