رفتن به محتوای اصلی

این ایده جا می افتد که این کل نظام است که باید برود. امروز هر کس که بخواهد به یکی از روایت های فوق در جمهوری اسلامی پایندی نشان دهد خود را از قطار تحول جامعه ی ایرانی پیاده کرده است، اسمش هر چه می خواهد باشد، مقامش نیز. پایمال شدن عکس خامنه ای در خیابان ها، شعار مرگ بر «اصل» ولایت فقیه و تقاضای علنی یک جمهوری ایرانی همگی تاییدی است بر گذر از دوران جمهوری اسلامی به دوران بعد از جمهوری اسلامی، ورود به دوران جمهوری ایرانی. یک جمهوری متعارف مبتنی بر قانون سالاری، رعایت نهادینه آزادی های فردی و جمعی
سناتور جمهوریخواه جان مک کین این هفته در سخنرانی در دانشگاه جانز هاپکینز و در گفتگویی با سی ان ان ضمن اعتراض به رویکرد دولت اوباما در حمایت از حقوق بشر با انتقاد از عدم حمایت صریح دولت از اعتراضات مردمی پس از انتخابات در ایران گفت حال که در خیابانهای تهران مردم می گویند «اوباما یا با اونا یا با ما» باید برای آنها کاملا روشن کنیم با آنها هستیم.
گروهی از خواهران ترسناک تهرانی در اجتماع در مقابل سفارت انگلیس در تهران خواستار بازگرداندن آرش حجازی، شاهد قتل نداآقا سلطان به ایران شدند. آنها که می گفتند آرش حجازی قاتل ندا آقا سلطان است، طوماری را جلوی دوربین فارس نیوز امضاکرده و در آن طومار نوشتند که MI6 و دولت انگلیس در قتل نداآقا سلطان دست داشته است.
جنگ روانی بر اساس یک تعریف بازمانده از جنگ دوم جهانی عبارتست از «استفاده برنامه ریزی شده از تبلیغات و سایر روشهای روانی که مقصود نخستین آن تاثیرگذاری بر دیدگاهها، احساسات، نگرشها و رفتار نیروهای متخاصم در جهت برآورده شدن اهداف خودی است.» گرچه جنبش سبز به دلیل تکیه گاه مردمی گسترده از راههای مبارزات آشکار مدنی سود می جوید، اما حضور قوی آن در شبکه مجازی و عالم رسانه ای و کامپیوتر، ناخودآگاه هجوم روانی سنگینی را هم بر کودتاچیان تحمیل کرده است.
من از همان روزهای نخستین کاندیداتوری ایشان، بر حسب مواضعی که اتخاذ کرده بود و با مطالعه دقیق تبلیغات انتخاباتیش و با توجه به شکست مفتضحانه اش در دور قبلی انتخابات و با توجه به اینکه نامش در لیست اینتر پول ، بخاطر ماجرای میکونوس، است، میدانستم که کاندیداتوری وی جدی نیست بلکه بخشی از پروژه تقلب انتخاباتی است به این صورت که ایشان در صورت تفاوت آرائی در حد 2 تا 4 میلیون، که کودتا گران حساب میکردند، میتوانست با یک مانور موازنه را بهم زند.
اینروزها در سایت‌های اینترنتی مقالات بسیاری دیده میشود که به دشمنی با شعار جمهوری ایرانی به پا خواسته اند. بلا فاصله بعد از اینکه مردم این شعار را در تظاهراتی در تهران سر دادند و بعد از آنکه این شعار مورد حمایت اپوزیسیون پیشرو و سکولار قرار گرفت صدای مخالفت یکی‌ از رهبران سبز سیدی و نه سبز ایرانی سر به آسمان کشید و بعد ازآن هم صدای بقیه مخالفان سکولاریسم، تا اندازه ای که حتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم در روز ۱۳ آبان از آن عاجزانه نالید.
توصیه من به دوستانی که اصرار بر جمهوری ایرانی دارند اینست که اگر نمیخواهند دست ازاین شعار بردارند اقلاً یک «مرگ بر موسوی و کروبی و نیست باد جنبش سبز» هم به آن اضافه کنند تا مرز بین جمهوری ایرانی مورد نظرشان با جنبش سبزی که موسوی و کروبی و اصلاح طلبان در پشت سر آن هستند و حرکت در چهار چوب نظام است روشن شود.
بحران هراشی قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد که ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران در انبوهی از تضادهای داخلی خود سر در گم است. بنابراین سوالی که طبیعتاً پیش روی بسیاری قرار می گیرد این است که آیا بحران موجود برآمده از روند دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران است، که در آن رهبری جمهوری اسلامی ایران با اعلام مستقیم مبنی بر رأی بیست و چهار میلیونی به پیروزی شگرف دست یافته است. آیا بحران نظام جمهوری اسلامی ایران از این تاریخ ظهور یافته است؟
هر انسان آزاده ائی در جهان از رویش گل وسبزه فرح بخش خوشحال و شاد می گردد.آنهائیکه در داخل و خارج بر جنبش سبز مردمی ایران تعین تکلیف می کنند ، بدین موضوع اشراف نیافته اند که جلوی رویش سبزینه ها را تا آسمان نیلگون نمی توان سد کرد!هرچند مائوتسه دون به شعار زیبا و انسانی خود «بگذار صد گل بشکفد وفادار نمایند اما نیروهای سیاسی در ایران و در مرحله کنونی می توانند نظاره گر شکفتن ورویش سبزه های انبوه شوند.
زبان اتش، اثرمحمد رضا شجریان، استاد بی نظیر اواز ایران، و با شعری از فریدون مشیری، با همان زبان خشونت گریزش، اتشی بر وجدانهای خفته زد. شجریان ( مشیری)، از تفنگدار می خواهد که ان را زمین بگذارد و برادر را به خاک و خون نغلتاند. به او می گوید : تو از ایین انسانی ،چه می دانی؟ اگر جان را خدا دادست،چرا باید تو بستانی؟