من شخصا خطری احساس نمی کردم و مشکلی نمی ديدم. وضع بحرانی بود و می بايست فکری برای آن می کرديم که کرديم. مثلا در اصفهان وقتی مردم شلوغ کردند، حکومت نظامی اعلام کرده و بدون اين که از بينی کسی خون بيايد، شهر را آرام کرديم.
فکر می کرديم با رفتن شاه و احتمالا آمدن حکومت زحمتکشان شامل کارگران، دهقانان و تهيدستان مسايل جامعه حل می شود. به اين مسئله توجه نداشتيم که مشکل اصلی کشور، نبود آزادی های سياسی و حکومت برآمده از اراده مردم بود که اگر هم داشتيم، تازه آغاز کار بود برای پيشرفت به سوی ساخت جامعه ای آباد و آزاد. به هر حال فکر می کرديم اگر شاه برود، هر اتفاقی بيفتد يا هر حکومتی روی کار آيد، از شاه بهتر است
هیچ می دانید چه به سر آن هائی که به عفت عمومی! چپ نگاه کنند آورده و می آورند؟ و می دانید که چه بهانه خوبی است در دست آن هائی که خود بوئی از عفت ، چه عمومی و چه خصوصی اش نبرده اند؟ تا شما را که حتا نمی دانید منظور از عفت عمومی! چیست، نقره داغ کنند.؟
هر بار که در گوشهای از دنیا اتفاق جالبی رخ میدهد بیاختیار فکر کشور خودمان و سرنوشت مشترکمان در ذهن تداعی میشود. مراسم تحلیف پرزیدنت اوباما در هفتهای که گذشت یکی از این نوع رویدادها بود. عظمت آن جمعیتی که در برابر مقر کنگره آمریکا در آن سرمای جانگداز ساعتها در انتظار ماندند و آنگاه با آنچنان صفا و شادی نسبت به رئیس جمهورشان ابراز احساسات کردند. از آن نوع خاطراتی است که هر کس آنرا مشاهده کرده باشد برای همیشه در ذهنش باقی ابدی خواهد بود.
طرح «تحول اقتصادی» احمدی نژاد که در همسویی با نهادهای بین المللی مانند صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی تنظیم شده است، اثرات زیانبار خود را بیش از همه بر زندگی کارگران و مزدبگیران می گذارد. در طرح اخیر، حداقل دستمزد که همه ساله تعیین می شد، حذف خواهد شد. اگر چه این حداقل دستمزد در همه جا رعایت نمی شد و هرگز با رشد نرخ تورم تناسب نداشته، اما پایه ای برای دستمزد محسوب می شد. بر اساس طرح فوق، کارفرمایان و صاحبان سرمایه آزاداند که برای خرید نیروی کار هر نرخی بخواهند تعین کنند.
هر روز در مملکت اسلام زده ما عزاداری و ماتم رواج دارد ، تعداد روز های تعطیل مذهبی در ایران در حدود 110 روز است ، که آنهم نیز صرفا برای منافع و سود عده ای برقرار میشود و وسیله ایست برای حفظ منافع مادی و ایجاد نوعی امنیت برای آخوند ها و آخوند زده ها !!از یک سو به فرزندان خود تجدد گرایی و نوع زندگی غربی را آموزش داده و برای آن تبلیغ نیز میکنیم و از سوی دگر سنن و عادات دست و پا گیر از آخوند درآمده را فراموش نمیکنیم زیراکه...
در اين سلسله گفتار، بايسته اين بود که گذشته را در چهارچوب مفاهيمی که اصطلاحاً مبانی مدرنيته شناخته آمدهاند، بازسازی و تبيين کنم. کوشيدم از سکوی باز شناخت خود در مقام فرد، که جايگاه محوری در مدرنيته است، به آن کس که در گذشته بودم بنگرم و از منظر آگاهی زمانه با او گفتگو کنم. به گمان من چنين رويکردی با اساسیترين نيازهای جامعه امروز ايران و مبرمترين خواست زنان و مردان نسلهای جوان کشور که خود را شهروند بازشناخته، بالندگی پايدار جامعه مدنی و برابری حقوق شهروندان را طلب میکنند...
هستم اگر می روم......گر نروم نیستم. جنبش ما هستیم به مرور سر بر می اورد. رهبری این جنبش در بیرون از مرز و توسط تلوزیون کانال یک صورت می گیرد. سردار بیگ زاده به عنوان یک نظامی کار ازموده و فرذی که با فرهنگ مردم ایران در ۳۰ سال اخیر به خوبی اشنا است، پشت این جنبش قرار دارد
این درد دل یک مادر ایرانی ست که دختری 9 ساله دارد. این مادر مینویسد: یک بچه 9 ساله، در حالی که فاقد هرگونه قدرت، برای تصمیم گیری، انتخاب یا مقاومت است، ناگزیر به قواعد لباس پوشیدنی که بزرگترها برایش تعیین کرده اند تن می دهد بدون آن که بداند چادر مشکی دیگر آن پیراهن آبی گلداری نیست که خوشش نیاید و نپوشد یا به دستور مادرش وقتی می روند خانه مادر برزگ مجبور شود بپوشد بلکه مجموعه قواعدی است که رفتار، گفتار و حتی طبقه اجتماعی او را، از پیش، تعیین می کند
خانم سیمین بهبهانی، این را خوب میدانید و آگاهید که اگر قرار باشد برای نمونه،رژیم فرهنگکُش حمهور اسلامی،خود شما را به هر دلیل مسخرهای بازداشت کند، چه جایزه و پول گرفته باشید یا نگرفته باشید برایتان پاپوش درست میکند، و به ضرب منطق و سند چماقیاش، شما هم جاسوس اسرائیلی و یا آمریکایی میشوید که میلیونها دلار و یورو و پوند هم در حسابتان واریز شده است!