رفتن به محتوای اصلی

ما برای چه کسانی می نویسیم؟ هدف این نوشتن ها چیست ؟

ما برای چه کسانی می نویسیم؟ هدف این نوشتن ها چیست ؟

 

به خاطره فیسبوک ونوشته خود در چهار سال قبل که بر اساس چندین جلسه با تعدادی ازجوانان دهه هشتاد که امکان نشستن وصحبت کردن با آن را یافته بودم نگاه می کنم . به گفته های آنها و نتیجه گیری دوازده جلسه و این پاراگراف!

" با تمام تعاریفی که ازعدم تحرک ومشارکت نکردن جوانان ایرانی درامور اجتماعی واین که حاضر به هزینه دادن نیستند!طبق بررسی های صورت گرفته."جوانان ایران اکثرا در شبکه های اجتماعی دنیای مجازی فعال بوده و اخبار سیاسی را دنبال می کننند ، اما مشارکت سیاسی و اجتماعی آنها در عمل حداقل است.اکثریت قریب به اتفاق آن هاحاضر به مشارکت در برنامه های طولانی مدت مشارکت اجتماعی و سازمان دهی شدن در این راستا نیستند! اما از طرفی بیشتر مایل به برنامه های سیاسی انفجاری می باشتد .برنامه هائی که به سرعت شکل می گیرند ، بالا می آیند وبا همان سرعت هم فروکش می کنندو جوانان ونوجوانان سرکوب می شوند ..

یکی از دلایل مهم این شکست ها، عدم اعتماد افراد جامعه بیک دیگر ، نبودن یک حزب یا جریان قابل اعتماد و تاثیر گذار و قطع امید از جنبشی یک پارچه و متحد که بتواند دوام بیاورد. مهم تر از همه نبود یک رهبر جدی و کاریزماتیک که مردم زیر چتر او جمع شوند! می باشد.

ما هم داریم کنار گذاشته می شویم واین نسل بعد از ما به گونه دیگر است .نسلی غیر قابل پیش بینی که روزی منفجر می شود..." نوزده اکتبر سال دو هزار ونوزده

.

به تعداد افرادی که آنرا لایک کرده اند نگاه می کنم .تعدادی افراد ثابت با کامنت هائی که اگر بعضی ها حوصله داشته باشند پای نوشته های من می گذارند . یا تقسیم مقاله که باز میدان محدود خود را دارد. از خود می پرسم چرا هرگز این هشدار ها مورد بررسی دقیق و مسئولانه ما قرار نمی گیرد؟ ما هائی که ادعای کنشگران ویا افراد سازمانی وحزبی رایدک می کشیم !

به صفحه نشریات محدودی که مطالب من را منتشر می کنند مراجعه می کنم .

سایت گویا یکی از پربیننده ترین سایت های خارج کشور که تعدادی نویسنده دارد با خوانندگان مشخص که نمی دانم میانگین سنی آن ها چه میزان است ؟چه میزان خواننده در داخل کشور دارد؟ با کامنت گذاران تقریبا ثابت آن که پای اکثر نوشته هابعنوان وظیفه کامنت می گذارند چه کسانی هستند؟ کامنت هائی تکراری، از پیش مشخص، نه برای نوشته وآنالیز آن ودادن نظر تکمیل کننده ،یاری رسان که نویسنده بتواند خود را در آئینه این کامنت های دقیق ببیند ونوشته های خود را اصلاح نماید.افرادی معین با نام های نا مشخص که بیشترتوهین می کنند ،دلسردت می سازند و دلخوشی خود می دارند.کسانی که نقدشان هیچ نقشی در بهبود نوشته نویسندگان ندارد .

دیگر نشریات نیزمانند ایران گلوبال که تمامی نوشته های من را نشر می کند با اندک تفاوت هائی با خوانندگانی محدود تر، بر همین منوال می چرخد . با وجود تلاش برای یافتن خوانندگان ونویسنده های جوان باز به همان ترکیب سنی وغایب بودن نسل جوان می رسد با آرشیو نویسندگانی که هیچ چهره جوانی در آن ها نمی بینی .

نشریات دیگرمتعلق به اپوزیسیون داستانی جداگانه دارند وعمدتا برای آن دست از هواداران محدود و سنتی خود انتشار می یابد که طبق بر آورد صاحبان آن ها مقالاتی در چهار چوب فکری همان هوادارانکه آنها تشخیص می دهند امکان نشر می یابند . مسائل مطرح در جامعه با همان دید محدود نویسندگان ثابت وعمدتا منطبق برهمان ارزشهای تعین شده نشریه نوشته می شود .خوش آمدن یا نیامدن شخص هم برای سر دبیر جای خود دارد.

از این رو هیچ نوشته ای که در چهار چوب فکری آن ها نباشد قابل نشر نیست .آنها خود را نماینده فکری اقشار وطبقات معینی می دانند که آبشان با افرادی که بگونه دیگر فکر می کنند ومی نویسند در یک جوب نمی رود وحاضر نیستند نشریه آنها محلی برای طرح فکری متفاوت باشد .ضمن این که از آزادی عقیده دفاع می کنند. اما برای نشان دادن چنین سعه صدری توانائی عملی ندارند.نویسندگانی محدود ،خوانندگانی محدود با ترکیب سنی مربوط به نسل دهه پنجاه وشصت وتاحدودی هفتاد.

در این نشریات هم شما رد پائی از نسل جوانتر بخصوص نسلی که امروز برای او سر ودست می شکنیم یعنی نسل مهسا نمی بینیم . مهم هم نیست همین جهان کوچک که همدیگر را تائید می کنیم برایمان کافی است .

ما در دایره محدود فکری خود برای همه چیز وهمه کس نسخه می نویسیم .بی آنکه بیمار،بیمار ما باشد، انتظار داریم، نه! نه! باور داریم که این بیماران ،عمدتا جوان که هیچ اعتمادی به تابلو های رنگ رو رفته سر درمطب ما ندارند واصلا نگاه نمی کنند!به حکمائی مجرب مثل ما که در مطب های خود نشسته ایم اعتماد کنند ومراجعه نمایند. بیمارانی که ما زبانشان را که طی پنجاه سال عوض شده نمی فهمیم .

اما این مهم نیست ما به اندازه قطرکتاب های تئوریک خود در مورد پدر ،پدر بزرگ وجد وآباد آنها اطلاع داریم. نقدشان می کنیم وبرایشان نسخه می نویسیم .بی آن که سیستمی برای پیگیری تاثیر وعمل کرد نسخه های خود در بین این بیماران داشته باشیم . بیشتر شبیه طنز است اما واقعی است .

نه تنها در نشریات نوشتاری بلکه در رسانه های تصویری نیز این چنین است . کارکنان وکارمندانی معین با تحلیل گران ثابت ومتعلق به نسل خود.نگاهی که از نسل جدید می گوید ،از حماسه سازانش می نویسد .اما آنها را در ترکیب خود ندارد. پیوسته در نقش معلم آن ها ظاهر می شود .اشتباهی که ..... ادامه دارد ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید