رفتن به محتوای اصلی

دیدار فرماندهان با حسن خمینی!

دیدار فرماندهان با حسن خمینی!
غرق در خود هستند بی حساب کردن روی بابک‌ها!

قرینه‌سازی تاریخی، گاه به درد فهم فعل و انفعالات زمانه‌ هم می‌خورد و به ویژه اگر تبیین جنگ بر سر قدرت در کار باشد. تدارکات برای کیستی جانشینی در جمهوری اسلامی هم، چندان بی شباهت به مبارزات طول اسلام و مخصوصاً صدر و 150 سال اول آن نیست!

قصد ورود به جزییات تاریخی را ندارم؛ زیرا نه معلومات محدود من پیرامون تاریخ اسلام و تشیع چنین اجازه‌ای‌ می‌دهد و نه اصلاً لزومی به هر جزء موردی است. اندک دانسته‌ها از جنگ‌ و ستیز بر سر قدرت در سی سال دوره‌ی خلفای راشدین، صد سال سفاکی بنی امیه و چند قرن خلافت بنی عباس هم برای پاره‌ مقایسه‌های تاریخی با امروز نظام ولایی کفایت می‌کند! مطابق آنچه از سیر تحولات قدرت پس از وفات پیغمبر اسلام روایت شده و تاریخاً جا افتاده است، جانشینی پیغمبر خود ماجرای زدوبندها و اقسام توطئه‌ها بوده تا سرانجام معاویه بن ابو سفیان با زیرکی فزون‌تر توانسته قدرت را از دست علی ابن ابی طالب چهارمین جانشین محمد برباید و در قبضه‌ی خود آورد. اینها هم بارآمده‌ی همان مکتب‌اند.

با به ارث رسیدن ردای خلیفه از معاویه به پسرش یزید، امپراتوری اسلام در شامات و مصر به تثبیت می‌رسد و فتوحات اولیه‌ی خلیفه‌ی دوم عمر در روم شرقی و ملک ساسانی توسط جانشین‌های اموی‌ تا قراطبه در غرب و خراسان و سند در شرق گسترش می‌یابد و منجر به استقرار امپراتوری اسلامی می‌شود. حکومت موروثی امویان یک صد سال به درازا می‌کشد تا فساد و ستمگری بی حد در آن، این سلسله را مواجه با انواع شورش‌ها در جزیره العرب و متصرفات غیر عربی خلافت اسلامی به ویژه ایرانیان مسلمان ‌کند و به قدرت شمشیر ابو مسلم خراسانی‌ها، خلافت از بنی امیه به خاندان بنی هاشم قریشی منتقل ‌گردد.

شیشه‌ی عمر خلافت عباسی به مرکزیت بغداد که تدریجاً رو به پوسیدگی ‌گذاشت و با تاسیس حکومت‌های مستقل و نافرمان مخصوصاً در فلات ایران از سوی یعقوب لیث‌ها... و سپس سلسله‌های ترک تبار روبرو گردید، بعد 5 قرن  بقاء سرانجام توسط هلاکوخان مغول در هم ‌‌شکست. تاریخ خلافت اسلامی پسین سربر‌آورده در بیزانس شرقی هم با سه قرن فاصله که نام امپراتوری عثمانی به خود گرفت، چون همه‌ی پیشینیان،‌ تاریخ جنگ قدرت خونین بود میان سلطان‌زاده‌ها از همه رقم: پدر کشی، فرزند کشی و برادرکشی.

آنچه که در طول تاریخ طولانی خلافت اسلامی حول قدرت اتفاق افتاده است، اکنون دارد طی مدتی کوتاه و در تناسب با مقتضیات زمانه در همین جمهوری اسلامی بر سر جانشینی رخ می‌دهد! پدیده‌ای که رخ‌دادن‌اش هیچ هم عجیب نیست زیرا حکومت‌های مبتنی بر دین با همه‌ی ویژگی‌های متمایز از یکدیگر، در رابطه با قدرت اما حسب منافع رانتی زیر چتر تشرع دچار باندبازی ناگزیرند. هر کدام از آنها مالکیت زمین را به نام خدا برای خود می‌خواهد؛ و چون خدا یکی است، صاحب قران متشرع نیز می‌باید یکی باشد!

هم اکنون کیستی قدرت آینده در جمهوری اسلامی و از جمله نشستن چه کسی بر مسند ولایت پسا خامنه‌ای، دغدغه‌ی همه‌ی جریانات این نظام و بیش از همه امر خود خامنه‌ای است. جای شگفتی هم ندارد که بسیاری چیزها رو نیست و سطح پنهان‌کاری در این عرصه بالاست و لذا از آنچه که در زیر و مربوط به جنگ قدرت می‌گذرد و نیز انواع توطئه‌ها برای این امر، صرفاً اطلاعات اندک در دست است. با اینهمه نشانه‌ها در این زمینه کم هم نیستند. نظر به حدت مغلوبه بودن جنگ قدرت، نمودهای بیانگر غوغای پشت صحنه بروز‌ بسیار دارند و هر روز هم که می‌گذرد، اقسام دسته‌کشی‌ها در این یا آن شکل باز بیشتر سر بر می‌آورند.

آخرین نمود این بازی‌ها، انتشار ویدیوی «دیدار فرماندهان نظامی و انتظامی» با شیخ حسن خمینی نواده‌ی «امام راحل» است در حال خوش و بش با فرماندهان به مناسبت شرفیابی نوروزی آنها! اما بنا به اطلاع‌رسانی فوری مشاور رسانه‌ای رئیس ستاد کل نیروهای نظامی که ضمناً حکایت از دستپاچگی این ستاد هم داشت، عکس منتشره در شبکه‌ها مربوط به بهمن ماه 1401 بوده و هیچ هم جنبه‌ی دیدار نداشته است. اطلاعیه در خود ‌ این پیام را دارد که: دروغ است و هیچ خبری نیست! فرماندهان نظامی و انتظامی آن زمان برای تجدید بیعت با «امام خمینی» به مقبره او رفته بودند که در سالن انتظار حرم تصادفاً با نوه‌اش چشم در چشم می‌شوند! حال آنکه همین ماجرا، بیانی از واقعیت اصلی یعنی همان مسئله‌ی جانشینی است و با بار جانشین تراشی؛ که اگر این نبود بازتابی چنان وسیعی هم نمی‌یافت. در این عکس ِموجب تشویش جماعت ذوب «آقا»، «دیدار فرماندهان نظامی و انتظامی» با کسی عَلَم می‌شود که برای ورود به مجلس خبرگان قبلی بفرموده رد صلاحیت شده بود. مسئله، رقیب تراشی است و جاانداختن بدیل‌ها!

بخاطر بیاوریم که ماقبل این به اصطلاح دیدار حاملان سلاح با صاحب ارث «امام»، هر قد و نیم قدی از روحانیت نامطلوب ولایت فقیه هم برای ورود به مجلس خبرگان کنونی مهر غیرصالح خورد. همانگونه که عدم راهیابی کسانی از اینان نیز به دوره‌ی ششم خبرگان، به این دلیل که احتمالاً بتوانند در پسا مرگ خامنه‌ای بازی گزینش رهبری جایگزین را بهم زنند سامان داده شده بود! توپ کیستی ولی فقیه بعدی اکنون همزمان در چندین گوشه از زمین بازی قدرت میان بازیگران می‌چرخد. هم سرمایه‌گذاری از مدت‌ها قبل روی پسر ولی فقیه دوم را شاهدیم که برخوردار است از رانت نیت شخص پدر، زور بیت و نهادهای امنیتی و بخشی از حوزه، هم جریانی که می‌خواهد شاهین تاج بخش بر سر نوه‌ی ولی فقیه نخست بنشیند تا مجتبی خامنه‌ای از ولایت محروم بماند. نیز دگر برنامه‌هایی در کار برای ظهور ترکیبی با چند عزیز کرده‌ی دیگر در زمره مفروضات نشسته بر طاس قدرت، که چند و چون‌اش هنوز چندان روشن نیست. در هر حال اما پشت همه‌ی اینها دست نهاد زور و ثروت سپاه را باید دید و اراده‌ی خامنه‌ای را برتر از هر عامل.

افشاگری‌ علیه همدیگر در سطح حوزه‌های قم و مشهد و تهران، کشاکش‌ میان بخشی از سپاه با دولت رئیسی و «جبهه‌ی پایداری» و نیز بروز شکاف‌ها در سپاه و اقسام مچ‌خواباندن‌های درون سیستمی در مرحله‌ی حساس فعلی را فقط نمی‌توان با جنگ متداول بخاطر منافع روز توضیح داد. نبرد کنونی بر سر تصاحب قدرت در فردای مرگ خامنه‌ای جریان دارد. نکته‌ی مسلم را فقط این باید دانست که جملگی جریانات متن قدرت و بیش از همه شخص خامنه‌ای در پی حل موضوع جانشینی «رهبر» کنونی‌ در همین امروزند. تنها حواشی نظام هستند چشم‌دوخته به بعد از رفتن خامنه‌ای و دل بسته‌ی وقوع معجزه‌ تا وارد صحنه شوند و یا کلاهی از این نمد نصیب‌ برند و مویی از خرس زور بکَنند. حال آنکه دعوای جانشینی، نه مسئله فردای جمهوری اسلامی که امر امروز است و می‌رود که در اکنون خود به تعیین تکلیف رسد.

اما این جماعت متنازع بر سر سهم شیر از قدرت، همگی بی‌خبرانند و قدرت مردم علیه خود را باور ندارند. اینان آنچه را که زیر پوست شهر به هزار نشانه در جوشش و خروش است به روی خود نمی‌آورند زیرا قدرت‌پرستی کر و کورشان کرده است و قدرت مردم، این شیر ظاهراً خفته‌ را نادیده می‌گیرند. مردمی که خواهان سکولار دمکراسی‌اند. مستی منافع نمی‌گذارد تا دریابند برای این جامعه‌‌ی در ذهن خود بگذشته از ولایت، فرقی هم ندارد که چه کس جای ولی فقیه کنونی بنشیند. مردم با ولایت مسیله دارند و به انکار حکومت دینی برخاسته‌اند؛ مردمی که «زن – زندگی – آزادی» آفریدند.

اما جماعت در جنگ بر سر قدرت نمی‌خواهند این واقعیت بدیهی را بپذیرند که ولی فقیه ظاهراً مقتدر موجود، هم اکنون خود موضوع هجو هر روزه‌ی اکثریت قاطع مردم است، چه بماند این یا آن کوتوله‌ی دیگری که به عبث بخواهد پای در این مقام سفت کند. این جماعت ذهنیت اجداد هزار سال پیش خود را برای منافع امروزی بکار می‌گیرند! حفظ قدرت و جنگ بر سر آن دور از چشم مردم و علیه مردم، خود نشانه‌ی تکرار اضمحلال‌ همانند نیاکان است‌ با اندکی دیر یا زود.

به همین اعتبار هم، مسئله‌ی جانشینی برای مردم ایران نه موضوع کیستی قدرت بعدی که چیستی قدرت دمکراتیک  جای جمهوری اسلامی است. هر مکث سیاسی بر روی موضوع جانشینیِ بهرحال مطرح در سیاست روز، فقط آنگاه اهمیت می‌یابد که چونان موضوع شکاف در جمهوری اسلامی به محاسبه درآید و نه که مثلاً جایگزینی ولایت فقیه موجود از چه جنس ولی فقیه باشد! چشم باید خیز بابک مردمی را در رصد گیرد و نه افشین یار ردای ولایت را!

بهزاد کریمی

3 فروردین ماه 1403 برابر با 23 مارس 2024   

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید