رفتن به محتوای اصلی

شعری در اوج سال های تلخ استبداد استالینی  از "آنا آخماتوا ".

شعری در اوج سال های تلخ استبداد استالینی  از "آنا آخماتوا ".

شعری در اوج سال های تلخ استبداد استالینی  از "آنا آخماتوا ".
آه که چه میزان "آنا آخماتواها "در سرزمین من  زیر چکمه های خونین آتش به اختیاران  حکومتی له می شوند .اما سرخم نمی کنند .زنانی که برای آزادی  وایستادن بر خواست خود دربرابر سرکوب گران  جام شوکران  را سر می کشند.

"در این اندوه کوه‌ها سر خم می‌کنند
رود پهناور از رفتن می‌ایستد...
آن روزها تنها مردگان لبخند بر لب داشتند
خشنود از آرامش
و لنینگراد به ولنگاری
زندان‌هایش را به پوزه گرفته بود
و ستون محکومان می‌گذشتند
درهم شکسته از شکنجه
و کوتاه بود سوت قطارها.
ستاره‌های مرده بالای سرمان
و زیر پا خاک معصوم روسیه
که له می‌شد زیر چکمه‌های خونین
و زیر چرخ گشتی‌‌ها....
اينجا گويي صداي انسان
هرگز به گوش نمي‌رسد
اينجا گويي در زير اين آسمان
تنها من زنده مانده‌ام
زيرا نخستين انساني بودم
که تمناي شوکران کردم" آنا آخماتوا

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید