رفتن به محتوای اصلی

نیم نگاهی به «مقاله ی نقد جامعه ی استبداد زده»

نیم نگاهی به «مقاله ی نقد جامعه ی استبداد زده»

جانا سخن از زبان ما می گویی. تا زمانی که درک صحیحی از شرایط عینی جامعه وجود نداشته باشد، تا زمانی که جامعه ای به جای نقد خود، رو بیاورد به فرافکنی و نسبت دادن همه مشکلات امروزش به وقایع 1400 پیش، هر قدمی هم که در راه اصلاح امور بردارد و هر چه قدر هم که بخواهد صداقت و ثابت قدمی به خرج دهد، فقط به سمت کجراهه و لجنزاری تازه گام برمی دارد. راه می پیماید به سمت یک ناسیونالیسم عقب مانده تر از اسلام سیاسی که نه تنها دردی از او درمان نمیکند، تازه درد تازه ای هم بر دردهایش می افزاید. تا زمانی که این جامعه خودش را پاک و مطهر فرض میکند و هر چه فریاد دارد بر سر دشمنان خیالی میزند و آنها را سر منشا و منبع تمام مشکلات میداند، چه امیدی است که در رفع نابهنجاریهایش بکوشد؟ مسلما هر روز بر گرفتاریهایش اضافه خواهد شد چون تلاشی جهت رفع آنها صورت نمی گیرد.

مثل این که بیمار سرطانی به جای مراجعه به طبیب، پیش جن گیر و دعانویس رفته و تازه امید بهبودی هم داشته باشد. جن گیر هم که تکلیفش مشخص است، میگوید که فلان جن رفته توی جلدت و من با این ورد و آن دعا باید درش بیاورم تا خوب شوی. غافل از اینکه منشا بیشتر مشکلات از بدن خود بیمار است هرچند که البته در نتیجه ضعف عمومی بیمار، این وسط شاید ویروسها و باکتریهایی از محیط بیرون هم فرصت را غنیمت شمرده اند و بر گرفتاریها افزوده اند. 

این نقد بر جامعه آذربایجان هم وارد است. زمانی در تلویزیون متعلق به استقلال طلبان آذربایجان، هر وقت از یک فعال ملی زندان کشیده مصاحبه میگرفتند، یک سؤال همیشگی مطرح میشد و آن این بود که آیا شکنجه گران تو در زندان اردبیل یا ارومیه یا تبریز و غیره، ترک بودند؟. البته مجری محترم همیشه می گفت که باورش نمیشود که یک ترک، ترک دیگر را شکنجه کند ولی آن فعالین همیشه بدون استثنا جواب مثبت می دادند و می گفتند که آن شکنجه گران مثل خودشان آذربایجانی بودند. بعدا این تئوری! مطرح شد که گویا تعدادی از کردها زبان ترکی را خیلی خوب یاد گرفته اند و چه بسا که این افراد کرد باشند.

از نظر من آن اشخاصی که گویا قرار است همه ترکها را در یک استان جمع کنند تا ایران دموکراتیک شود، آن اشخاصی که بزرگترین هنرشان تقسیم ایران به آریایی و انیرانی و راه انداختن نزاع آریایی و انیرانی است، آنهایی که تلویزیون باز کرده اند تا عقده هایشان را سر اعراب خالی کنند و با تکرار شبانه روزی اصطلاحاتی مثل «ملای عرب تبار» و جفنگیات مشابه سطح شعور خودشان و هوادارانشان را نشان میدهند، آنهایی که دنیایشان به کوچکی اسپرم کوروش است جوری که همه برتریها را در آن میجویند، همان مارگیران و رمالان به اصطلاح مدرن هستند. اینها محصول و زائده سطح نازل فرهنگ عمومی جامعه ما هستند. چنانچه جامعه ما دارای حداقلی از آگاهیهای سیاسی بود (وقتی این حرفها را می گویم، خودم را هم به عنوان جزئی از این جامعه در نظر میگیرم و لذا این ایرادات شامل حال خود من نیز میشود)، این قبیل افراد اصلا جسارت صحبت و اظهار نظر در یک مهمانی کوچک را هم به خودشان نمی دادند چه رسد به اینکه تلویزیون باز کنند، مثلا مقاله بنویسند و ادعای تحلیل سیاسی بکنند. اما افسوس که بد زمانه ای است.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
کامنتهای ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید