اسمش غارت بود. اصرار داشت بره چوخاش رو بپوشه بعد ازش عکس بگیرم. اما راستش من فرصتش رو نداشتم و در دل ظهر تابستون داغ دل دماغش هم نبود. تازه از کجا معلوم که نزدیک خونه آقا غارت، همچین دیواری برای بکگراند ایشون پیدا کنم. خلاصه راضی شد اینجوری ازش عکس بگیرم. همونجوری که داشتم دوربینم رو آماده می کردم، غارت ازم پرسید: خب بگو ببینم این شیخ قرمساق تا حالا براتون چیکارا کرده؟
علی باقری: کدومشون؟
آقا غارت: همونی که بهش رای دادین خب
علی باقری: یه چن روزی قیمت دلار اومد پایین. شما به کی رای دادین؟
آقا غارت: به محسن خب. محسن از خومونه. اگه رای میاورد اقتصاد رو درست می کرد
علی باقری: میگن اینم میتونه اقتصاد رو درست کنه
آقا غارت: (با دلی پر) میترسم اینم مثل قبلیه برینه توی مشتتون
دوس داشتم بهش بگم آقا غارت عزیز، من اصلا به هیچ کدومشون رای ندادم، چون فکر میکردم و میکنم درنهایت فرقی نمیکنه، بهرحال دستمون گُهی میشه، حالا چه توفیری داره آقا محسن به دستمون برینه یا به قول شما شیخ قرمساق! اما بیخیال شدم و خودم رو به نشنیدن زدم و خودم را مشغول آماده سازی دوربینم کردم
عکس: علی باقری
چلگرد - فارسان
4/ 92
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید