رفتن به محتوای اصلی

تا افکار مردم عوض نشود، درب بر همان پاشنه می چرخد!

تا افکار مردم عوض نشود، درب بر همان پاشنه می چرخد!

کیانوش توکلی

انقلاب اسلامی و کارنامه ردی روشنفکری

چند نکته در ارتباط با نویسنده مقاله "انقلاب اسلامی و کارنامه ردی روشنفکری ؟

": _خیلی از کار بران به دلیل تشابه اسمی ؛ علی محمد جهرمی ملقب به کشتگر از رهبران فدائیان_ شاخه 16 اذر را با نویسنده این مقاله علی کشگر بدون« ت» مسئول سایت تلاش و از هودار نظام پادشاهی ؛راعوضی گرفته اند ._ دیروز ،اخر شب مقاله ایشان بدستم رسید و از انجا که در نتیجه گیری مطلبی را برای لید نوشته پیشنهاد می کرد که تماما علیه روشنفکران عرفی زمان شاه بود ؛ ناگیز شدم کامنت کوتاهی را بنویسم که طبیعتا نقد مشروحی نبود و موجب سوء تفاهم شده بود .

اول _اینکه نویسنده مقاله که روزگاری خود روشنفکر عرفی و در اردوی چپ جا داشت؛ در بررسی نقش چپ ها و روشنفکر های عرفی زمان انقلاب ؛ بجای بکار گیری اول شخص جمع و بجای « ما» از کلمه« آنها» استفاده می کند که یعنی براحتی نام خود را از «انها»ی چپ حذف می کند و یا بعبارتی «من نبودم دستم بود» ما که در انقلاب فعالانه شرکت کرده ایم بایستی این شجاعت را داشته باشیم و خودرا نقد کنیم و منطقی این است که از اول شخص جمع در بررسی گذشته استفاده کنیم و همه تقصیرات را به گردن «رهبران» نیاندازیم .

دوم _ در بررسی انقلاب 57 می بایست به سه پارامتر توجه نمود : حکومت شاه ، مردم ؛ اپوزیسیون که اولی نظامی استبدادی بود دومی اپوزیسیون رنگارنگی شامل« نهضت »خمینی که_ بدون شک « جنبشی» کاملا ارتجاعی بود_وبخش ما چپ ها عموما متاثر از جنگ سرد و با تفکر ضد امپریالیستی و ضد سرمایه داری بودیم؛ «مقصرین »سوم مردم ایران بودند که در سالهای 56 و 57 بدنبال خمینی و علیه شاه به خیابانها و نظام شاه را با رهبری خمینی سرنگون ساختند ولی جای هیج شک و شبهه ای نیست که بخشی کوچکی از اپوزیسیون عرفی ملی _ دمکرات منتقد شاه وجود داشت که می گفت : « شاه سلطنت کند و نه حکومت » و صدایش در تاریخ ماندگار شد که « اصلاحات ارضی آری و دیکتارتوری نه»

سوم _ ما چپ ها و روشنفکران عرفی نقش مستقیمی در به حرکت در آوردن میلیون ها نفر در خیابان را نداشتیم و تلاش چپ محدود به سازماندهی نیروهای خودی بود و اتفاقا به دستور خمینی از ورود و تماس چپ ها به صفوف مردم بشدت جلو گیری می شد؛ بیاد دارم روزیکه میلونها نفر از مردم در راه پیمایی بزرگ بسمت میدان ازادی حر کت می کردند و تظاهرات مستقل چپ ها که تلاش می کرد در خیابان 24 اسفند (انقلاب) به صف مردم به پیوند ؛ بشدت از سوی هواداران خمینی پس زده شد و به خیابان موازای انقلاب رانده شده بودیم که پس از این رویداد بود که چریکهای فدایی خلق ، نامه سر گشاده و انتقادی به ایت خمینی نوشت_ کاری که در ان زمان خیلی شجاعت می طلبید

چهارم _ اما نویسنده در این بررسی می خواهد « کاسه و کوسه ها »را بر سر چپ و روشنفکر عرفی بیاندازد تا شاه در این بررسی به حاشیه رانده شود ؛،بنظر خیلی از صاحب نظران سیاسی اگر بر فرض ، چپ و روشنفکر هم در ان زمان در جنبش سیاسی ایران نبود باز هم «نهضت » خمینی پیروز می شد ولی همین چپ از فردای انقلاب سد راه حکومت اسلامی شد و تا امروز هزاران چپ و روشنفکر سکولار توسط پاسداران دستگیر و اعدام شده اند از این رو منصافانه نیست سایت های طرفداران پادشاهی تلاش جهت «سرباز گیری »از میان چپ سابق ، تاریخ را اینگونه دستکاری کنند.

پنجم _ اینکه نویسنده در این بررسی مسئول و مقصر اصلی یعنی نقش حکومت شاه را به حاشیه می راند و اما نقش سر در گمی روشفنکران عرفی و چپ را برجسته می کند. واقعیت این بود که نظام شاه در مقابله با خمینی عقب نشست و شاه کشور را ترک و حکومت سلطنتی بسرعت سرنگون شد ؛در این شرایط از دست زنده یاد شاهپور بختیار هم کاری ساخته نبود و نهضت ارتجاعی خمینی به لحاظ گستردگی و فدا کاری نیروهای آن ، بزرگترین جنبش اجتماعی _ سیاسی قرن بیستم رقم خورده است .

کلام آخر _ در 25 سال گذشته تعدادزیادی از چپ های افراطی زمان انقلاب به اردوی طرفداران نظام پادشاهی نقل مکان کرده اند هدف این «راست » شدگان تحت پوشش موسسات پژوهشی ؛ تلاش جهت جمع اوری نیرو برای بازگشت نظام پادشاهی است بطور مثال در همین بررسی چندین پاراگراف به سخنان خمینی و عملکرد چپ ها اختصاص داده است و تنها یک پاراگراف نقد به عملکرد استبدادی شاه اختصاص داده شده است.

در حالی که روشنفکران دراکثر کشورهای استبداد زده پس از ازادی از چپ افراطی به راست سنتی و تفکراتی مثل لیبرالیسم ، نئولیسبرالیسم ،اعلامیه جهانی حقوق بشر و دمکراسی رسیده اند اما در کشورما متاسفانه این نقل و انتقال از ایدئولوزی چپ به ایدئولوژی بظام پادشاهی مبدل شده اند در حالی که تا افکار مردم عوض نشود درب بر همان پاشنه می چرخد ؛هر چند بر این اعتقاد هستم که سرانجام یک روزی مردم حق خواهند داشت که ازادنه نظام مورد دلخواه خود رای دهند ولی تا روز راه دشواری در پیش است.

تقی

taghi@home.nl

انقلاب اسلامی و کارنامه ردی روشنفکری

ابتدا خواهش دارم که یکی جوابی برایم بنویسد که آیا نویسنده این مطلب آقای علی محمد جهرمی ملقب به کشتگر هست یا با نام علی کشگر؟! اینکه عکس شبیه هست یا نه و فلان و بهمان بماند! نوشته ایشان از جهاتی بشدت سطحی است و از جهاتی دیگر، انعکاس معینی است از برخی واقعییات که بهره گیری ایشان از چنان واقعییاتی برای توجیه نظری خود، ناروا و بی معنی است

در تمام این مجموعه بسیار طولانی نقل قول ها و غیره، بعنوان بررسی روند و ریشه های تغییراتی که در سال 57 جامعه ایرانی را صاحب شیوه جدیدی از دولت مداری کرد، انگار تعمد خاصی در میان بوده تا پارامتر وجود امپریالیسم نادیده انگاشته شود.

ماحصل حقوقی بازمانده از مشروطیت که زمینه های عملی تداوم حضور مذهب در حکومت را در خود با مواد معینی جا داده، به زعم ایشان ابزاری معرفی شده که انگار دستگاه سلطنت در بخش عرفی قانون اساسی قرار گرفته بود و مذهبیون در بخش شرعی آن. این التقاط قانون اساسی - که حتی بدون آن هم شامل توجه دستگاه حکومتی ساختار پهلوی با آن قزاقی که در رأس آن قرار داده بودند، نمیشد - عملاً تحفه ای بود که به جامعه ایرانی تحمیل گردید.

تحولات سالهای نزدیک به 57 بیش از اینکه به کارکرد و تحول درونی جامعه ایرانی مرتبط باشد، بیش از آنها ملزومات جهانی اتحادیه اروپا و آمریکا را در نظر داشت که قصد محاصره سبز اتحاد شوروی را داشته و با فراهم کردن زمینه های روی کار آوردن جریان های اسلامی و تندرو و غیره، با توجه به سه دهه گذشته بعنوان ماحصل آن و آنچیزی که امروزه در جهان جاری است یعنی هرج ومرج کامل در منطقه خاورمیانه، ثمره بسیار مهمی است که حتی تحلیل گران مزدور حاشیه دستگاه حکومتی در ایران نیز قادر نیستند به راحتی آنرا نادیده بگیرند و امثال یزدی و غیره کم و بیش مجبور میشوند بخشی از نقش آفرینی ها برای چنان استراتژی جهانی ساختار های مالی و امپریالیستی جهانی را اعتراف کنند.

در مقطعی که آنرا مقطع انقلاب می نامیم، شاید یکی از شاهکارهای ویژه نقش خاصی بوده که رسانه های جهانی توانستند در روند جابجائی ساختار حکومتی در یک کشور مفروض اعمال کنند. تبدیل خمینی به آیت الله و قرار دادن آن بر بالای سر تمامی مردمی که بهرحال نسبت به ساختار حکومت بشدت عقب مانده مزدوران پهلوی و دار و دسته اش ناراضی بودند، از شاهکارهای قرن بیستم بوده و نشان از شروع دوره خاصی میداد.

همه چنین قضایائی در نوشته فوق غایب اند. وقتی با صراحت گفته میشود که دولت جیمی کارتر تمایل خود به فراهم کردن برخی تغییرات در ساختار حکومتی در ایران را تا حد روی کار قرار دادن ولیعهد بجای شاه - حالا خیلی ها فکر میکنند این از تمایلات بشردوستانه کارتر و دموکرات ها بوده، حال آنکه چنین جابجائی و آورند نوجوانی بجای پدرش خود اوج حماقت و نادیده انگاشتن حقوق مردم در مناسبات متقابل بوده - و بعدها با استفاده بهینه از ساختاری که با سازماندهی پیچیده ای دنبال شده و روحانیون را به خیابانها و اصل تعیین سرنوشت را به دست یک عده اوباش خیابانی سپردند.

اینکه نیروهای موسوم به چپ و نه چپ به مفهوم دارنده ایده و اندیشه مشخصی برای آن، در این رسوائی شرکت داشته اند نه جایگاهی برای دست اندرکاران وابسته رژیم سابق فراهم می کند و نه از میزان خودفروختگی دستگاه روحانیت چیزی کم میکند. شاید انقلاب ایران را سازمانیافته ترین دسیسه ای بتوان نام نهاد که توسط محافل جهانی و برای اهداف استراتژیک خود پیش برده اند.

خواندن یا نخواندن اراجیفی که بنام خمینی و یا حتی با دستان خودش هم نوشته و یا خود بیان می کرد اساساً ربطی به علل اصلی تحولاتی ندارد که جامعه ما پشت سر گذاشت. هنوز رازهای زیادی با ید افشاء شود تا بتوانیم تشخیص دهیم چگونه است که انگار آقای داریوش همایون یکشبه خواب نما می شود و مطلبی به انتشار می سپارد و عده ای متعاقباً مثلاً به خیابانها می ریزند و آنگاه زمینه هائی فراهم میشود تا مشتی بلندگو تبدیل شوند به رهبر مبارزات مردم و منابر هم بشود خواستگاه توده ها و ...

هنوز خودفروخته گان بسیاری هستند که باید درباره نقش خود صحبت کنند. در این میان کوبیدن چماق ادعای حقیقت طلبی بر سر مشتی ابله و نادان که در خیابانها شعارهای مضحک را با پاره کردن حنجره هایشان تکرار میکردند، نه تنها نشانه روشن بینی نیست که حتی میتواند مثل خاک پاشیدن در چشم بینندگان نیز محسوب شود. امیدوارم این آقای علی خان کشتگر و یا کشگر، به این موضوع بیش از اینها بیاندیشند

فردین نیکجو

fnikjoo@yahoo.com

انقلاب اسلامی و کارنامه ردی روشنفکری

آقای توکلی عزیز، خسته نباشید کامنت آقای فرهاد، اگرچه با لحن تند، اما با توجه به تجربه 30 سال حکومت جمهوری اسلامی بر کشور ما با تمامی ناملایمات ناشی از آن، شاید که در مقابل افرادی که امروز هم ادعای روشنفکری دیروز خود را در کنار آقای خمینی دارند؛ لازم باشد! آقای کشتگر!

یا شما و امثال شما، دیروز و در کنار آقای خمینی، روشنفکر بوده اید و یا نبوده اید؛ اما و اگر هم ندارد. روشنفکر بوده اید و در کنار آقای خمینی با نظام پادشاهی حاکم بر ایران مبارزه، انقلاب، آن را سرنگون و نظام جمهوری اسلامی را حاکم کردیده اید. و یا روشنفکر نبوده اید و یک چیزی در حد مردم عادی و عامی کوچه و خیابان که خمینی را در ماه دیدید، همین! توجه داشته باشید که نسل امروز کشور ایران با دقت نگاه می کند.

جناب توکلی، من از نگاه و تمایلات سیاسی آقای فرهاد اطلاعی ندارم، اما می دانم که خودم سلطنت طلب نیستم.

فرهاد

انقلاب اسلامی و کارنامه ردی روشنفکری

آقای کشگر می نویسد: "و بالاخره درست است که رژیم شاه با همکاری آمریکا و انگلیس برعلیه دولت ملی مصدق کودتا و آن را ساقط کرد. آری تمامی اینها درست! و بر اساس تمامی این فاکت ها مبارزه با رژیم شاه و حتی براندازی آن برحق!" این مزخرفات چیست آقا؟ کدام کودتا حضرت آقا؟ کدام دولت ملی؟ شما هم شدی گرگی در لباس بع بعی واسه ما؟ اگه براندازی آن نظام حق بود پس دیگر این همه سقری کبری چرا میچینی؟ بیچاره اون حزب مشروطه و رهبرش که آدمای دو دوزه بازی مثل تو شدن آینه گردان مجلسش. برو آقا این دام بر مرغی دیگر نه. رژیم گذشته هر ایرادی داشت از سر امثال تو زیاد بود، در ضمن یک نگاهی هم به کتاب میرفطروس بنداز واسه اکتشاف بینایی ضرر نداره. واقعا که!!!!!!!!!!!

کیانوش توکلی

انقلاب اسلامی و کارنامه ردی روشنفکری

اقای علی کشگر گرامی ؛ قصدا کامنت توهین آمیز « فرهاد» را پاک نکرده ام تا شما متوجه شوید که با چه کسانی سر کار دارید اگر روزگاری سلطنت به ایران برگردد افراد شاه الهی مثل «فرهاد ها»و دکتر سرکوهی ها که کودتا 28 مرداد را قیام می نامند به قدرت بر می گردند ...

فرهاد

انقلاب اسلامی و کارنامه ردی روشنفکری

جناب توکلی، اگر کامنت بنده توهین آمیز است، مرد حسابی، پاسخیه ی حضرت عالی شدیدا لوس است. آخر که چه؟ یعنی میخواهی کشگر را با هیولایی مثل من بترسانی از شاه بازی دست بردارد بیاید بنشیند ور دل تو و بشود میکرفن مجانی تجزیه طلبی؟ دست بردارید آقا جان. در ضمن خود جنابعالی هم آنچنان مودبانه رفتار نکرده ای با کشگر خان. هم بهش گفتی که دو طرفه رفوزه ست و هم بهش انگ سانسور چی بودن زده ای. البته در برابر جنابعالی که امروز تبدیل به خدای دمکراسی شده ای و اشاعه ی فحش به ایران و فرهنگ ایرانی را ملاک آزادی خواهی قرار داده ای خود امانوئل کانت هم یک جبار است. کلا جنابعالی در سطحی نیستی که بتوان با شما بحث کرد، همان بهتر است وارد بحث های سیاسی نشوی و به قول یکی از کامنت گذاران همین که اینجا را تبدیل کرده ای به پایگاه اشرف تجزیه طلبی شکوهمندترین دستاورد زندگی پر بار ات است. شما خوش باش جانم، خوش باش...

در ضمن، 28 مرداد کودتا نبوده جانم، بروید و کتاب میرفطروس را بخوانید برای انبساط خاطر بد نیست، متاسفم که دستاویز دیگری برای آویزان شدن به تاریخ ندارید، همین یکی بود و اون هم به دستان یکی دیگر از چپ هایی که به سلطنت پیوست فروریخت. خیلی درد داره جانم نه؟

ناصر مستشار

انقلاب اسلامی و کارنامه ردی روشنفکری

ردی روشنفکران و همه نیروهای سیاسی و سازمانها و احزاب که در انقلاب اسلامی جانانه شرکت کردند باید از این منظر جستجو کرد که نیروهای یاد شده با نیروهای اصلی انقلاب اسلامی مانند روحانیت به شکل آگانه یا نا آگانه با یکدیگرهم سنخی و هم جنسی فکری تاریخی داشته اند و از نحله های سیاسی با اهداف مشترک با کمی فاصله ازیک دیگر برخاسته اند که از گذشته مبارزاتی همگون و همسو و متحدی برخوردار بوده اند که آن عارضه علاج ناپذیر در بخش های وسیعی از آن تا کنون دیده می شود وهنوز همکاری آنها پایان نیافته است و به همین خاطر بخش های متنابهی از نیروهای سیاسی باقیمانده از آن دوره که همچنان به شرکت در همه انتخابات رنگارنگ جمهوری اسلامی اصرار می ورزند از همان اندیشه هم سنخی و هم نحله ائی برمی خیزد که بسیار عقب مانده مانده است.مردم ،بیهوده روشنفکران را در شکل گیری فاجعه اسلامی مقصر نمی دانند چراکه آنها بدرستی همکاری روشنفکران با ملاها را شاهد بودند و هستند و به همین خاطر دیگر به جماعت روشنفکر نه اعتباری قائل هستند نه اعتمادی دارند.از این به بعد برای نجات مردم ایران باید نسلی نوین که بتواند اپوزیسیون نوین را پی ریزی نماید اگر این پدیده تاریخی شکل بگیرد برای آینده می توان امیدوار وگرنه از دست قدیمی ها دیگر کاری برخاسته نیست و نوزائی آنها به یائسگی گرائیده است.

راشل

کارزار آزادی بهروز جاوید تهرانی

خداوند انسان را برسرنوشت خویش حاکم ساخته هیچ شخصی مجازنیست این حق را ازانسان سلب کند یا درخدمت منافع فرد یا گروهی قرار دهد. (یکی ازقانون های اساسی). راستی جمهوری اسلامی چگونه ادعای دین وخدا پرستی دارد که اینچنین با جان جوانهای ارزشمند وطن بازی میکند؟ خدای آنها چگونه خدائی است جوانی که خود مدافع حقوق بشراست سالهای سال درسیاه چالهای ترسناک و وحشتناک محبوس باشد. بعقیده من همه دوستان وفامیل وحتی غیرفامیل هرایرانی نیک به اعتراض بطرف زندان گوهر دشت بروند شاید روزنه ای از نور درقلب بسته مسئولین بازشود واو را ازبند رها کنند.

خسرو چرمچی

آیا حقوق بشر در مورد مجاهدین نیز معتبر است؟ «مجاهد» یک نهاد سیاسی و اجتماعی در جامعه‌ی ایرانی است و هیچ نیرویی نمی‌تواند بطور مکانیکی یا توطئه گرانه آن را حذف کند. ریشه‌های اشتباه‌ها و انحراف‌های مجاهدین در تار و پود فرهنگ سیاسی ایرانی نهفته است. بی باوری آن‌ها به دموکراسی و حقوق بشر با باور مصلحتی دیگر گروه‌های سیاسی به حقوق بشر بی رابطه نیست

نقل قول بالا از آقای کاخساز است که به چند بار خواندن ان برای دفاع از جنایات مجاهدین ولوث کردن آن جنایت ها وخیانتها و وصل کردن آنها به دیگر گروها بیان شده است.

1) مجاهد میتوانست یک نهاد سیاسی شود ولی با اقذامات خود نشد واین در رابطه با دین اسلام است وربطی به دیگر کروها نداردومجاهد رجوی بیشترقربانی رقابت برای قدرت شدند.

2) ریشه انحرافات مجاهد نه در جامعه ایران بلکه در زیاده خواهی رجوی و تسخیر قدرت به هر قیمت بود.

3) مردم ایران به آزادی ودمکراسی بیش از دولت و جریانات سیاسی باور دارند وادعای شما توهین به شعورمردم ایران است.

در برابر دفاع شما از مجاهد در حقیقت از رجوی هزاران وهزاران اتهام وجود دارد.

1)بمب گزاری در ایران.

2)همکاری با دولت عراق

3)حمله به ایران

4) قتل مخالفان تهدید وارعاب مخالفان وجاسوسی

هر کس با هر اتهامی حق دفاع وداشتن وکیل دارد از جمله مسعود رجوی.

 هرکس حق دارد از هر کسی وجریانی به دادگاه ها شگایت کنداز جمله سازمان مسعود رجوی.

این سازمان متهم به هزاران قتل وتخریب ووو است وباین حال رهبران آن باید در دادگاهی حق دفاع از خود را داشته باشند.آقای کاخساز شما حق دارید از این افراد وسازمان در دادگاه دفاع کننید ودیگران باید وحق دارند

اتهامات خود را در دادگاه ارائه دهند.من بر این باور هستم که شما مخالفتی با این نوع برخوردحقوقی نداشته باشید.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید