رفتن به محتوای اصلی

درج هر مقاله ای در این سایت مساوی با موضع ایران گلوبال نیست

درج هر مقاله ای در این سایت مساوی با موضع ایران گلوبال نیست

ناهید حسینی

چند نکته در باره اتهام " کیهان " به ایران گلوبال

کیانوش عزیز، من از شما تعجب میکنم که چرا نگران تهمت های شریعتمداری ها می شوی. در سایت ایران گلوبال میتوانی مقالات مختلف با نظریات گوناگون پیدا کنی چرا که ماهیت سایت این را ایجاب میکند. اینها برای خراب کردن هر کس و هر خبری که ممکن است تاثیری غیر از آنچه خودشان می خواهند در جامعه داشته باشند از هیچ فعالیتی کوتاهی نمی کنند، چرا شما فکر نمی کنید که ممکن است سایت ایران گلوبال الان توسط تعداد بیشتری در ایران باز می شود و همین مسئله باعث نگرانی شریعتمداری شده است؟ فیلتر کردن وبعد فیلتر را باز کردن از سرگرمی جوانان ایرانی است. مطمئن باشید اگر این سایت فاقد از تاثیر خبررسانی بود آقای شریعتمداری سکوت می کرد.

کیانوش توکلی

ناهید حسینی گرامی !

با سلام _

شما کاملا درست می گویئید که نبایستی "نگران تهمت های شریعتمداری " شد. کیهان او بی ابرو تر از اینهاست که بخواهیم در مقابل آن ،موضع دفاعی گرفت!

اما داستان از این قرار بود که: در پی نوشتاری از ناصر مستشار در ایران گلوبال که خواهان "یک حمله هوائی به مراکز اتمی آخوندی شد !" این مقاله مورد نقد و بررسی احمد تقوایی قرار می گیرد و ایشان همچنین خواهان محاکمه مستشار می گردد!!

گویا مقاله تقوایی در ایران هم باز چاپ شد ؛ سپس کیهان شریعتمداری از این موضوع بهر برداری کرد و اخباروز را سایتی " ضد انقلاب " و ایران گلوبال را" سایتی "با گرایشات شدید صهیونستی" قلمداد نمود.

حساسیت موضوع آنجا ست که ما نوشته ای را چاپ کردیم که نویسنده آن، بنوعی دولت اسرائیل را تشویق

به حمله به مراکز اتمی ایران می کند

سایت ایران گلوبال بندرت بر سر مسایل سیاسی روز موضع گیری می کند . ولی بنظرم موضوع دارای اهمیت رسید که در این مورد خاص موضع گیری کنم.

از طرف دیگر یک موضع گیری از جانب مدیریت سایت احتیاج به چند روز وقت برای بررسی بود آز انجا که اینجانب گذارنده مطلب مستشار در ایران گلوبال بودم نا چار شدم چند نکته در باره اتهام " کیهان " به ایران گلوبال را بنویسم .

شما بدرستی نوشتی :" در سایت ایران گلوبال میتوانی مقالات مختلف با نظریات گوناگون پیدا کنی.." ولی متاسفانه خیلی ها قادر به درک این موضوع نیستند که درج هر مقاله ای در این سایت مساوی با موضع ایران گلوبال نیست.

مجتبی

آیاایرانیان برون مرز برای روز های حساس آمادگی دارند؟

آقای مستشار، سوالی را در بخش کامنت مطلب "اوباما: گزینه حمله نظامی علیه ایران از روی میز کنار نرفته است" از شما پرسیده لودم، ولی شاید ندیده باشید. از اینرو دوباره میپرسم. سوال من در رابطه با مطلبی ست که راجع به حمله به تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی نوشته بودید. آیا بر اثر حمله به این تاسیسات، محیط زیست آن مناطق و نتیجتا مردمی که در آن مناطق زندگی میکنند، آلوده به مواد رادیو اکتیو خواهند شد؟ فکر میکنم این سوالی ست که ذهن خیلی ها را مشغول میکند. من خودم تاکنون مطلبی راجع به این مورد ندیده ام. امیدوارم در این زمینه اطلاعاتی داشته باشید.

راشل

من طرفدارصلح وضد جنگ هستم

باسلام به دوستان عزیزوتشکر ازپاسخ شما پانی ومزدک وسامان باربد عزیز به کامنتها: من درآینده نه چندان دورامیدوارم به اندازه کافی وقت داشته باشم ومقاله ای راجع به موضوع بنویسم. امادرجواب کامنت من به آقای باربد درقسمت پائین کامنت که نوشتم هریهود چه دراسرائیل وچه درخارج ازاسرائیل باشد دلیل برآن نیست که حتماصهیونیسم باشد منظور من صهیونیست باشد لطفا" ازمدیران سایت هرکه دسترسی دارد اشتباه رااصلاح کند. صهیونیسم اسم جنبش وعقیده سیاسی (مذهب یهود) وصهیونیست طرفداران آن است. شاد وپایدارباشید.

ناصر مستشار

حزب مشروطهء ایران: حزبی نه برای امروز و نه برای فردا، [ پایانی]

در تاریخ طبری آمده است که هنگام دو بزرگ حمله اعراب که به فاصله 13 سال به ایران انجامید در جنگ مرو میان اعراب و ایرانیان که ترکها در کنار ایرانیان ایستاده بودند ،چهل هزار نفر از ایرانیان و چهارده هزار نفر از ترکان کشته شدند اما پس از شکست ایران از اعراب ،ترکها به دین اسلام گرویدند.پس در همینجا معلوم می شود که برابر دیگر شواهد تاریخی ،ترکان در آسیای میانه و قبل از مهاجرت به فلات مرکزی ایران مسلمان شده بودند. اما تر ک ستیزی شما آقای نا صر کرمی پایانی ندارد. شما با ایجاد تفرقه و تحریک احساسات نژاد پرستانه که بنده بدان چندین بار برخورد کرده ام مطمئنا بدنبال ماموریت خاصی هستید. در مرحله کنونی که مبارزه علیه رژیم آدمخوار اسلامی تامرحله سرنگونی آخوند ها را از سر می گذرانیم، هرگونه تفرقه افکنی قومی و غیره به سود رژیم اسلامی است!اگر از این به بعد روش از جانب شما تفرقه و نفاق در میان مبارزان راسخ که علیه رژیم اسلامی تلاس می کنند ناشی بشود ، باید به شما به گونه دیگر نگریست!

مزدک

حزب مشروطهء ایران: حزبی نه برای امروز و نه برای فردا، [ پایانی]

با درود جناب کرمی !هر چند در وطن پرستی و ایراندوستی شما شکی ندارم ولی وضوعاتی را که شما مطرح می کنید تاریخی و قابل بحث و بررسی است و مطرح کردن چنین موضوعاتی در ایران امروزی بنظر درست نمی آید.ما چه خوشمان بیاید و چه بد ترکها و سایر اقوام ایرانی در همه جای ایران پراکنده اند

مثلا ایل قشقایی در فارس از بازماندگان مغول اند و در بسیاری از نواحی ایران امروز از همه نژادها وجود دارد و امروزه حرف از آریایی زدن بیشتر به شوخی می ماند.ایران کشوری است با تنوع فرهنگی ومردمی و متعلق به ساکنان امروزی ایرانست.حزب مشروطیت چه خوب و چه بد یک حزب مشخص با برنامه ای حزبی مثل دیگر احزاب است و بهتر است که شما برنامه حزب را به نقد بکشید نه ترکیبات نژادی در حزب را!بظر من چنین بحثهایی در کشوری مثل ایران را بهتراست به همان صاحبان اصلی اش پان ترک و پان عرب واگذار کرد نه میهن پرستان ایرانی.مردمان ایران آنچنان در هم امیخته اند که حرف از آریایی و ترک و عرب و...زدن اشتباهی بسیار بزرگ است.درثانی موضوعات ایدیولوژیکی چه نژادی و چه عقیدتی در کشورهای دنیا نتایج جبران ناپذیری ببار اورده و درس نرفتن از جوامع دیگر تکرار دوباره حماقتهای دیگران است.ایران کشوریست متنوع و زیبایی اش نیز بهمین جهت است.درثانی ما در همسایگی خود کشورهایی با نژادهای مختلف داریم و چنانچه خواهان صلح و دوستی باشیم چاره ای جز رعایت حقوق بشر در داخل کشور خود نداریم.بنابراین ایران بدون انسانهایش معنی و مفهومی نخواهد داشت و بنظرم در فرهنگ اصیل ایران انسان ارجی بالا دارد و هیچ جای آن حرفی از برتری انسان آریایی بردیگران نیامده!

ناصر کرمی

nasser.karami@gmx.de

حزب مشروطهء ایران: حزبی نه برای امروز و نه برای فردا، [ پایانی]

جناب آقای مزدک، با سلام: به گمان جوابی شایسته به کامنت شما دادنِ از خود نوشتار که در سایت بیرونی هست طولانی تر خواهد شد، سعی میشود که بطور کلی به مسائل در دامهء صحبتِ خودِ شما پاسخی کوتاه بدهم،..

از حاکمیّت رسمی تُرک تباران در ایران [ از قرنِ 15 به بعد] هم که بگذریم، اگر کمترین رقم را به مهاجرت قشقایی های بقول شما باز مانده از مغولها، به استان فارس بدهیم، از نیمهء دوّم قرن 13 میالادی میباشد، اگر همین مردم قشقایی عزیز و گرامی یک مرتبه ادعا کنند که آنها از 3000 سال پیش در استان فارس بوده اند و بخواهند نام این سرزمین را قشقایی ستان بنامند، تکلیف چیست ؟؟

همین مثال در نگاهی وسیعتر در مورد تُرکان آذری صادق هست، همین امروز صبح طبق معمول که گاهی اوقات روزانه بیش از صد ایمیل به زبان تُرکی دریافت میکنم، ایمیل تکراری ایی که در آن عکس کمال آتاتورک، و پرچم خونین تُرکیّه و پرچم جمهوری آذربایجان در بالای آن رسم شده است، با جغرافیای تُرک تباران از چین تا آسیای میانه، قفقاز، روسیّه، بالکان و جنوب اروپا، میانرود، دجله و فرات، عراق امروزی، با خط قرمز و بنفش کشیده است، میدانید چه قسمتی از سرزمین ایران را در آن نقشه کشیده اند ؟؟،

از شمال ایران گیلان و مازندران و خراسان، از ناحیهء غرب با کشوری ترکیّه مرزی ندارد، از جنوب همدان و قزوین، زنجان و... تا آنجا که میشود برداشت کرد، استانِ کردستان، کرمانشاه، لرستان و استان خوزستان،... اینجا جواب شما چیست ؟؟. خوشبختانه استان فارس در آن نیست، شاید هم فراموش کرده اند .عکس العمل شما در مقابل همین مردمان مهاجر که تاریخ ایران و آثار باستانی و نام و رسم ایرانی را انکار میکنند و بسیار مسائل دیگر چیست ؟؟ .

آقای مزدک گرامی تا زمانیکه این مردم دست از روش ناشایست خود برندارند و معذرت خواهی هم نکنند، ما دیگر دست بردار نیستیم و دیدگاهِ خود را به یک ایدئولوژی تبدیل کرده ایم و بدرستی هم گسترش یافته است و خواهد یافت، تازه ما هنوز مانند آنها پردهء حیا و شرم را پاره نکرده ایم و هنوز هم در حال التماس و تمنّی هستیم که ای ملّت دست از این روش خود بر دارید، بخوبی میدانید که ادامهء این روش از سوی مردمان تُرک و عرب تبار باعث خواهد شد که قشقائیان عزیز در فارس، اعراب در خوزستان و جنوب، و تُرکها در تهران و سایر جغرافیای ایران بجز منطقهء اردبیل امنیّت نداشته باشند،

شما میتوانید تصور کنید که بجای 2 میلیون تُرک آذری در تهران، 2 میلیون تهرانی و یا ایرانیان دیگر از سایر نقاط دیگر در تبریز زندگی کنند ؟؟، در جایی که کتاب امنیّت ندارد، نویسندهء کتاب دارد ! در مکان و فرهنگی که هنوز بین حلال و حرام، دو موجودِ زندهء سگ و انسان را رو در روی هم قرار میدهند ؟؟... آریا تباری نباید مطرح شود ، ولی تُرک تباری بله !

آقای مزدک من از آن روزی ترس دارم که عرب کُشی در استان خوزستان و جنوب راه بیفتد که زمینهء آن آتش زیر خاکستر هست، آخر به چه حقّی نام عربی الاهواز را بر وجبی از خاک ایران بگذارند ؟ بخوبی میدانید که برجسته شدن آریایی تباری، حاصل اندیشهء تُرک تباری و عرب تباری، و سیاست جمهوری اسلامی ضدِ ایرانی هست، و برخواسته از میل باطنی من و دیگران نیست، امری است طبیعی و خارج از ذهن و خیال شما و من، از سویی بیش از 75 در صد ساکنین تاریخی ایران مردمانِ آریایی تبارند، اصلأ نام ایران برخاسته از آریا تباری هست چرا آنرا کتمان و انکار کنیم. شرطِ اوّل جایگزینی یک دمکراسی در ایران پذیرفتن واقعیّتهای موجود گذشته و حال این سرزمین هست،

یک ضرالمثل آلمانی هست که میگوید: [هر کس در هر سرزمینی زندگی میکند و نان آنرا میخورد، باید آواز همان سرزمین را بخواند وسر دهد]، البته این مثال در زمان امروز صادق نیست، ولی کلی از مطالب را در خود دارد،: هماهنگ کردن خود با تاریخ، قوانین حقوقی، اجتماعی، و قضایی برابر با قانون اساسی آن کشور هست، ما در ایران در پی یافتن قانون اساسی هستیم و بس، بقیّه مسائل بر علیه مسائل ملّی و تاریخی ایرانیان میباشد، و با آن برخورد جدّی در هر زمینه ای خواهد شد.

امّا همانطور که فرموده اید، ایران امروز به یکایک افراد ساکن آن تعلّق دارد، کسی بر دیگری برتر نیست، ایران کشوری است چند فرهنگی، نه فقط حکومت آن یک ارگانِ سیاسی هست، بلکه ایران دارای یک ملّت و آن هم ملّتی است سیاسی، ایران ملّتی هست قضایی، حقوقی بر اساس یک قانون اساسی، Verfassungsnation ،

>> حزب مشروطه گروهی از نیروهای دمکراتیک کشور را به اسارت گرفته برای فقط یک رفراندوم و یا یک همه پرسی که آیا سیستم سلطنتی در ایران پیاده خواهد شد یانه ؟؟. وقتی دوران و زمان ساختار سلطنت در هر شکل آن در ایران به پایان رسیده است، وجود حزب مشروطه برای چیست ؟؟ شما تصور بفرمایید در آلمان و یا در آمریکا حزبی برای سلطنت تأسیس شود، خوب در دمکراسی ها امکان دارد، امّا اگر این حزب خود را مالک تاج و تخت و سرزمینها، و بدون داشتن قدرت سیاسی برای مردم تأیین تکلیف کند، و خود را وارث همه چیز بداند چکار باید کرد ؟؟. من برنامه و اساسنامهء این حزب را زیر سئوال برده ام، و با نژاد پرستی ربطی ندارد، ولی حزب مشروطه خود بالاتر و بیشتر از هر کسی به نژاد پرستی دامن زده است. حزب مشروطه سدّ راه دمکراسی در ایران هست، نبودّ آن مفیدتر خواهد بود. کشورهای همسایه ایران تُرکیّه که در جهان در کشتار و پاک سازی مردمان دیگر بی همتا می باشد، در عراق صدام حسین و اعراب از هیچ کوششی هم کوتاهی نکردند، کودکان خردسال مردمانِ ایرانی کُرد را با مواّدِ شیمیایی از بین بردند،

آقای مزدک گرامی اگر در فرهنگِ اصیل ایرانی انسان مقام و مکان والایی دارد برگرفته از جهان بینی آریاتباری هست، فرهنگ و تمدّن نمادِ کنش و واکنش بیرونی بر خاسته از فلسفهء زندگی از زاویهء نگاه به جهان و طبیعت هست، در پایان شما مسائل را از زاویهء اخلاقی مورد بحث قرار داده اید و من از نگاه حقوقی و حقیقی و قضایی، که خود مباحثِ جداگانه میباشد، باسپاس از بحث راسیونال وسازندهء شما.

حاج غلامرضا

توهماتي دربارهء اپوزيسيون خارج از کشور

دلیل فعال نبودن اپوزیسیون خارج کشور تنها یک عامل است و آنهم بی حیایی و وقاحت جمهوری اسلامی است که حتا به قوانین خود نیز احترام نمی گذارد. هرگونه فعالیت سیاسی خارج کشور باعث می شود که جمهوری اسلامی در فرودگاه فرد را دچار مشکل کند. امری که در رژیم پیشین بسیار بندرت رخ میداد و مردم را با بازداشت در فرودگاه از کار و زندگی نمی انداختند. اما این رژیم میداند با این مردم چگونه برخورد کند. دم رژیم گرم و عمرش پردوام که این مردم را همین رژیم زیبنده است. مردمی که در مقابل زور سر خم می کنند.

خَشایار رُخسانی

توهماتي دربارهء اپوزيسيون خارج از کشور

با درود به آقای سام قندچی گرامی، با سپاس از ویزارش (تفسیر) و واکاویِ بجا و خَرَدورزانه ای که از نِهید هایِ کشورمداریک (اوضاع سیاسی) در ایران کرده اید. با هایش (تایید) گُفته هایِ شما و دُنبال کردن دیدگاه شما، باید بیافزایم، از آنجا که میدان ِنهادین مبارزه برایِ آزادی و مردمسالاری در ایران است، آزادیخواهان ایران در برونمرز میتوانند کُمک بسیار بُزُرگی ِ را در نهادینه شدن ِدمکراسی به ایران بکُنند، اگر که ایرانیان ِمیهن دوست در برونمرز با کُمک هایِ پولی و روانی خود به پُشتیبانی از آزادیخواهان در درون کشور بشتابند.

من در یادداشت هایِ زیادی که در پای نوشتارهایِ فَراوانی گُذاشته ام همیشه تلاش کرده ام که این دیگاه را نمایندگی کُنم که با رویکرد به این راستینگی (حقیقت) که مبارزه هَنگمه هایِ کارگری (اتحادیه های کارگری) با ساختار برده داری اسلامی در ایران و جُنبش زنان ایران برای آزادی از زندان مُلاها و رسیدن به هودهای هومَنی (حقوق بشری)، دو نماد سَتُرگ و کلان هستند، که رو به گُسترش میباشند، باید که این دو جُنبش از سوی آزادیخواهان در برونمرز یاری شوند.

رازمان (رژیم ) اسلامی به درستی به سَیجی (خطری) که از سوی هَنگَمِه های کارگری آنها را میپَتِستد (تهدید میکند) پی بُرده اند. و از اینرو با دَدمنشانه تری روش ها نمایندگان ِنهادین (اصلی) این هَنگَمِه ها را یا از کار بیکار میکُنند یا به زندان میاَندازند و یا بدون پذیرفتن خویشکاری (مسئولیت) سر به نیست میکنند. زیرا مُلاها خوب میدانند که سامان شاهنشانی بُزُرگترین آسیب را از سویِ پَتکارش هایِ (اعتراض های) کارگری آزمود. از این رو مُلاها گرایشی برای دوباره فَراگیری این آزمون ندارند. در اینجا پُشتیبانی آزادیخواهان به خانواده هایِ کارگرانی که کار خود را از دست میدهند و یا به زندان ایراخته شده اند (محکوم شده اند)، سُهِش میشود (احساس میشود). با کُمکی که این کارگران از سوی آزادیخواهان در برونمرز دریافت خواهند کرد، گُرمک و دلیری آنها برایِ ادامۀِ پَتکارش ها (اعتراض ها)، دست ازکارکشیدن ها و ایستادگی در برابر دات های (قوانین) پادگارگری (ضدکارگری) که از سوی مُلاها بر آنها ورزانیده میشود (اعمال میشود) هزارچندان خواهد شد.

این کُمک ها را میتوان به همینگونه به خانواده های زنانی رساند که در پیوند با جُنبش زنان زندان شده اند، تا خانواده هایِ آنها بتوانند برایِ کمک گرفتن از دادیارهایِ (وکیل های) دادگستری که کارآزموده هستند و یا برای گِروی گذاشتن برای آزادی کوتاه زمان زنان زندانی شده، بکار ببندند.

اگر این پویش (حرکت) به آزمودۀِ کامگاری (تجربه موفقی) فراروایده شود که خواهد شد، میتواند محوری استوان (محکم) برای همکاری هایِ گُسترده تر نیروهایِ آزادیخواه در زمینه های دیگر گَردد؛ مانند روی آوردن به فَرجاد (وجدان) جهانی برایِ یاری رساندن هایِ روانی به مردم ایران و کارهایِ دیگر که همکنون توانایی پیش بینی آنها را ندارم. هر کاری را باید که از کوچک آن آغازید. و این میتواند بهترین آغاز باشد، ولی نگارش نوشتارهای تازه و اَندَرزِنیدَن (نُسخه پیچیدن) را میتوان تا پایان زندگی ادامه داد.

برای یاری رساندن به این دو نمادِ پایورزیِ مدنی (مقاومت شهروندی) نیازی به برپایی سازمان های ِ کشورمداریک (سیاسی) و یا احزاب نوین و یا برپاییی کُنگره های روده دراز ماراتونی نیست، تنها چیزی که نیاز است بودن نام چَند آدم خُشنام و پُرآوازه در این پویش (حرکت) مانند آقای اکبر گَنجی ، خانم شیرین عبادی، آقای امیرانتظام، آقای عبداکریم لاهیجی (جانشین فَرنشین ِفدراسیون همبودگاه هایِ جهانی هوده های هومن) نیاز میباشد که بتوان با نام آنها چند شماره بانکی بازگُشایی کرد و بنام آنها در برونمرز برای یاری رساندن به مبارزان در درون کشور پول گردآوری کرد. تا کسانی که پول پَرداخت میکُنند اَگُمان (مطمئن) باشند که پول ها بدست ِخانواده های آزادیخواهان در ایران خواهد رسید.

دكتر آريوس

dr.arius@hotmail.de

آیافاحشگی حرفه نامیده میشود؟

متاسفانه مشگل دختران ايرانى قوانين اسلامى ىست نويس مردان خود خوا هيست كه قوانين را هميشه وهمواره به نفع خود ومخصوصا در جهت لذت بردن و جلب رضايتشان تهيه كرده اند. درعمل اين قوانين هميشه ضد زن ودر جهت سركوب زن بكار ميرود و زن هميشه مقصر قلمداد ميشود. دختر و زن ميبايد زيبايي هاى خود را پنهان كند؛ درپوششهاى زشت وبد رنگ ظاهر شود، چرا كه بنظر مردان شهوت طلب, آنان با بتماشا گذاردن زيبايى هايشان موجب افزايش خواسته هاى شهوانى مردان شهوت ران ميشوند.

بنظر مردان شهوت طلب ازهر زيبايى بخاطر زيباييىش ميبايد كام گرفت ياكه در پوششى زشت پنهانش كرد و دور از ديده ها درخلوتش انداخت. درعينحال مردان شهوت طلب شديدا درپى حفظ ناموس خود و پنهان كردنش از ديد ديگر مردان شهوت طلبند و با قيد و بند ها ودستمال وچادر وچارقد وپوشش هاى فانتزى در صد د پيشگيرى اند و با محدوديت اجتماعى و معاشرتى زنان و دختران, بخيال خوش خود دفع خطر ميكنند. گرچه با افزايش علم و دانش بشرى استفاده از نيروى روانى براى كنترل و هدايت كليه اعمال انسانى مخصوصا در رابطه با ميل وخواسته هاى شهوانى كاملا ثابت شده است, متاسفانه مجريان قوانين اسلامى هنوز به واپسگرايى ادامه ميدهند و بخاطرشهوت طلبى مردان بسركوب زنان ميپردازند. لايحه بسيار همسرى كه اخيرا در مجلس نظام ملا اتمى مطرح شده, از طرف نيمى از نمايندگان دوزنه حمايت ميشود و آنان در خود توان داشتن زنان بيشترى ميبينند و در تصويب لايحه حمايت خانواده چند همسرى اصرار ميكنند. در عمل اين مردان شهوت رانند كه با استفاده از قوانين (الهى) يا روش هاى فريب دهنده مانند چرب زبانى و تاتربازى در نقش يك عاشق بيقرار، واله و شيدا نشان دادنشان و دغلكارى به دنبال به دست آوردن دل زنهاى زيبايند كه پس از كاميابى وبهره كشى به سادگى رهايشان ميكنند و زن را براى مدت ها شكست خورده، افسرده و چه بسا روسبيگرا بر جاى ميگذارند. پنهان كردن زنان واز ديده ها دور داشتن از اجتماع و معاشرت ودرچادر انداختنشان جلوگيرى ازاعمال مردان شهوتران نخواهد كرد. بسيارى از مردان با وجود آن كه با دختران فراوانى دوستى و رابطه جنسى برقرار ميكنند؛ براى ازدواج به سراغ دخترانى غريبه بخيال خوددست نخورده مى روند و ميخواهند با دخترى باكره ازدواج كنند و چيزى از گذشته آنها و روابطشان ندانند. در واقع ندانستن را بهتر از دانستن مى دانند و دروغ را آسانتر باور مى كنند. دختران نيز بنابر خواستهاى غريزى و شرايط نامناسب فرهنگى و اجتماعى و فريبخوردن ازمردان شهوت ران وپس از تماسها وروابط جنسى، براى ادامه زندگى و زناشويى مجبور به پنهان كارى هستند. ناچارا بسيارى از ايشان اقدام به جراحى بكارت مى كنند و بنام دختر باكره بازدواج مردان شهوت راننادان تن ميدهند. اما بسيارى ديگر بعلل مختلف به روسبيگرى ميپردازند.

ناصر مستشار

خد مت احمد تقوائی به کیهان شریعتمداری !

خدمت آقای مجتبی بهتر است تا هنگامی که هنوز تاسیسات اتمی ایران رادیو آکتیو نشده برای ویران کردن آن اقدام شود، تا فردا خدای ناکرده فاجعه بزرگتری برای من ایران به وجود نیاید. یک لحظه تصور کنید که اگر حکومت ایران اورانیوم غنی شده را تولید کند و در مرحله ساخت بمب اتمی باشد و آن گاه باشد که حمله به تاسیسات صورت می گیرد، چه فاجعه بزرگی برای ملت ایران رخ خواهد داد! آیا این ها به مفهوم آن است که من بیگانگان را دعوت کرده ام که به خاک پاک وطن من و به هم میهنان من آسیبی برسانند؟ آیا این را باید به حساب "جنگ طلبی" من گذاشت؟ یا به عکس تائید کرد که قصد من جلوگیری از یک جنگ خانمانسوز و یک مصیبت بزرگ برای ملت ایران بوده است؟ اما امیدوارم که رهبران رژیم اسلامی از خر شیطان پائین بیایند و باردیگر جام زهر دیگر بنوشند و از دستیابی به سلاح اتمی طرف نظر نمایند تا فاجعه ائی شکل نگیرد!!!با تشکر

این آخرین کامنت بنده در" سایت اخبار روز" می باشد تا زمانی که علیه بنده چیزی نوشته نشود! بهتر است مسئله به دادگاه بین المللی برود! اگر احمد تقوائی خواستار محاکمه بند ه در دادگاه لاهه می شد اینجانب ناصر مستشار هیچ اعتراضی نداشتم اما رهنمود دادن به رژیمی که کشتار سال 67 و قتل های زنجیره ائی و هزاران قتل و غارت دیگر مردم ایران جهت دستگیری من به منزله همکاری با رژیم اسلامی می باشد! آقای احمد تقوائی در مقاله خود خواستار دستگیری و محاکمه بدون ترحم (ناصر مستشار) توسط جمهوری اسلامی شده است؟ مگر آقای احمد تقوائی مدعی العموم جمهوری اسلامی مانند سعید مرتضوی هستند؟

نسیرین

info@iran-ghalam.de

شما قرارگاه اشرف که پادگان اهدایی صدام حسین بوده، شهر اشرف نام می برید. این پادگان بنام پادگان العظیم در 20 کیلومتری شهر خالص به مساحت 6 کیلومتر در 6 کیلومتر طول و عرض دارد. صدام حسین این پادگان را در سال 1365 به اتفاق پادگان های دیگر هنگام آمدن مسعود رجوی به عراق اهدا کرد. آقای جعفرزاده پاسخ بدهند که چرا " شهر اشرف " ؟ شهر ویژگی های خاص خودش را دارد. از استخر در پادگان اشرف برای اثبالت شهر بودن آن سخن می گوید. استخری که مرد و زن جدا هستند. و مردهایش با شلوارک و زن هایش با شلوار باید به استخر بروند، نماد شهر نیست. این چگونه شهری است که ازدواج در آن ممنوع است؟ و ...

برنامه تلویزیونی صدای آمریکا

پیاده کردن متن توسط سایت ایران قلم

علیرضا جعفرزاده از مسئولین ارشد سازمان مجاهدین خلق در برنامه تلویزیونی رادیو آمریکا در روز 5 شنبه برابر با 05.08.2008 به دفاع از مناسبات فرقه گرایانه در این سازمان پرداخت و از کنترل دولت منتخب عراق بر قرارگاه اشرف اظهار نگرانی کرد و از مناسبات این سازمان با رژیم صدام حسین در فاصله جنگ ایران و عراق دفاع کرد. وی در پاسخ به یکی از بینندگان این برنامه تلویزیونی زندانی شدن اعضای ناراضی و منتقد مجاهدین در قرارگاه اشرف و زندان ابوغریب را شایعات رژیم جمهوری اسلامی عنوان کرد. از سوی دیگر بیژن فرهودی مجری این برنامه تلویزیونی صدای آمریکا خطاب به علیرضا جعفرزاده گفت:

اما آقای جعفزاده من امروز بعد از ظهر با آقای سبحانی که خودشان را عضو سابق شورای مرکزی شما معرفی کردند، تلفنی صحبت کردم ، وی گفت که بیش از 8 سال در زندان انفرادی در قرارگاه اشرف زندانی بوده است و یکسال و اندی نیز در زندان ابوغریب بوده اند به دلیل انتقاداتی که به مبارزه مسلحانه و روابط و حمایت سازمان مجاهدین از رژیم صدام حسین و سایر مسائل. گفتند که این مطالب مستند است ، این مطلب را اعضای جداشده دیگر از مجاهدین نیز در مصاحبه های مختلف تایید کرده اند که زندان هایی در سازمان مجاهدین وجود داشته است.

علیرضا جعفرزاده :

همین آقایی که شما اشراه کردید، محمد حسین سبحانی بعد از اینکه قرارگاه اشرف را ترک کرد به ایران رفت و بعد از چند ماه توجیه شدن توسط وزارت اطلاعات از ایران به خارج آمد و شروع کرد به این تبلیغاتی که همه می دانید.

آقای فرهودی:

آقای جعفرزاده اجازه بدهید آقای سبحانی الان روی خط ما هستند ، آقای سبحانی صدای ما را می شنوید . لطفا در 60 تانیه نظراتتان را در مورد صحبت های آقای جعفرزاده بفرمایید.

آقای محمد حسین سبحانی:

سلام می کنم خدمت شما و شنوندگان عزیز و همچنین آقای جعفرزاده. خوب آقای جعفرزاده گفتند که اینها رفتند ایران ولی نگفتند که صدام حسین و آقای مسعود رجوی و رژیم جمهوری اسلامی با یکدیگر معامله و تاخت زدند و این استرداد به زور صورت گرفت. من هشت سال در زندان انفرادی و یکسال و خرده ای در زندان ابوغریب بودم و این موضوع در اسناد سازمان مجاهدین چاپ شده است. در نشریه مجاهد شماره 592 سازمان مجاهدین چاپ شده است. در این اسناد در نشریه مجاهد قید شده که بنده درسال 1371 به جرم خیانت و بریدگی از مبارزه و انقلاب و انتقادات به مبارزه مسلحانه و رابطه با رژیم صدام حسین به زندان انفرادی فرستاده اند. این مطلب در نشریه مجاهد با تاریخ 1371 چاپ شده است. بنابراین ادعا هایی که آقای جعفرزاده به نقل از مقام آمریکایی بعد از سرنگونی صدام حسین می گوید، مربوط به چهار سال اخیر است. آن زمانی که صدام حسین و آقای رجوی نفرات منتقد و ناراضی مجاهدین را در زندان ابوغریب و زندان های انفرادی مجاهدین در قرارگاه اشرف زندانی می کردند هنوز زنده اند و شهادت خواهند داد. من نکته ای را از آقای جعفرزاده که خود را سخنگوی مجاهدین!! معرفی نکردند و از موضع یک کارشناس اظهار نظر می کنند. آقای جعفرزاده شما قرارگاه اشرف که پادگان اهدایی صدام حسین بوده، شهر اشرف نام می برید. این پادگان بنام پادگان العظیم در 20 کیلومتری شهر خالص به مساحت 6 کیلومتر در 6 کیلومتر طول و عرض دارد. صدام حسین این پادگان را در سال 1365 به اتفاق پادگان های دیگر هنگام آمدن مسعود رجوی به عراق اهدا کرد. آقای جعفرزاده پاسخ بدهند که چرا " شهر اشرف " ؟ شهر ویژگی های خاص خودش را دارد. از استخر در پادگان اشرف برای اثبالت شهر بودن آن سخن می گوید. استخری که مرد و زن جدا هستند. و مردهایش با شلوارک و زن هایش با شلوار باید به استخر بروند، نماد شهر نیست. این چگونه شهری است که ازدواج در آن ممنوع است؟ و ...

آقای فرهودی:

اجازه بدهید که آقای جعفرزاده پاسخ بدهند.

علیرضا جعفرزاده با اعتراض و برافروختگی و زدن تهمت ها و اتهامات گوناگون به آقای سبحانی:

من نمی دانستم شما قرار است یک عضو وزارت اطلاعات رژیم را روی خط بیاورید. خوب بود به من می گفتید چون من مطلقا در هیچ شرایطی در برنامه هایی که نمایندگان رژیم جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات رژیم حضور داشته باشند ، در کنار آنها حضور پیدا نمی کنم .

آقای فرهودی:

خوب بهتر است شما پاسخ ایشان را بفرمایید.

علیرضا جعفرزاده:

باشه من پاسخش را می دهم. عرض شود سبحانی و همه افرادی که از این قماش هستند و اراجیفی را شروع کرده اند بعد از رفتن به ایران . خود سبحانی هم تایید می کنه !! که به باصطلاح در تهرانم رفته و توسط رژیم توجیه شده و همه اراجیفی که مبنی بر شکنجه و زندان مطرح کرده اند و ...

متن کامل این بحث بین علیرضا جعفرزاده و محمد حسین سبحانی را می توانید در دقایق 51 تا 58 برنامه تلویزیونی صدای آمریکا مشاهده کنید

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید