رفتن به محتوای اصلی

آقاي رضا پهلوي و پادشاهي مشروطه

آقاي رضا پهلوي و پادشاهي مشروطه

زنده ياد دكتر مصدق زماني در مجلس شوراي ملي گفت, پادشاه در سيستم مشروطه فاقد مسئوليت هست. سردار سپه فرد بسيار لايقي هستند كه ملت ايران ميتواند از وجودشان در يك مقام مسئول بهره مند شود, پس چه بهتر ايشان سمت نخست وزيري را انتخاب كنند كه در مقام پادشاهي , مردم از توان رهبري ايشان بي نصيب خواهند ماند. البته رضا خان ميخواست پادشاه باشد و در عين حال همه كاره. گو اينكه ايشان زحمات زيادي كشيدند تا يك جامعه عقب مانده را به ملتي مدرن و مترقي تبديل نمايند ولي در همان حال عمده ترين نشان مدرنيته, يعني آزادي و مشاركت مردمي را قرباني خودكامگي خود نمودند.

زمان اعليحضرت آريامهر, نه تنها استبداد تشديد يافت, بلكه فساد مديريتي در بطن جامعه گسترش پيدا كرد. آحاد ملت تبديل شدند به تماشاگران بيرون از صحنه, بدون توان دخالت در امور مملكتي. احساس مسئوليت در افراد جامعه به كلي از بين رفت. چابلوسي و تملق, ركن اصلي ارتقا مقام گشت. درستكاري و صداقت, عنوان بي عرضه گي گرفت. رشوه خواري و پارتي بازي به جاي توانائي و لياقت در انجام وضايف نشست. زماني يكي از سردمداران رژيم اظهار كرد, كسي جرئت اينرا نداشت كه به رضا شاه دروغ گويد, در حاليكه كسي جرئت گفتن واقعيت به اعليحضرت آريامهر را ندارد. اين موضوع به وضوح در خاطرات ارتشبد قره باغي و علم به چشم ميخورد. در بحبو هه انقلاب, همه سران رژيم منتظر دستورات اعليحضرت بودند بدون اينكه در خود كمترين احساس مسئوليتي بكنند و يا قدرت تصميم گيري داشته باشند. خود اعليحضرت نيز با اينكه " صداي انقلاب ملت " را شنيده بود, ولي به خوبي واقف بود كل دستگاه حكومتي را افرادي تشكيل ميدهند كه وظيفه اصلي شان اطاعت مطلق از اوامر همايوني هست و انتظار راه حلي براي خروج از بن بست توسط اين مجيز گويان بي نتيجه هست, و لذا راه چاره را در كاخ سفيد واشنگتن و يا لندن سراغ ميگرفت.
مسلما" آقاي رضا پهلوي از همه اين مسائل آگاه هستند و معلوم نيست چرا در اكثر مصاحبه هاشان اظهار ميدارند, اگر ملت ايران در يك همه پرسي آزاد راي به پادشاهي ايشان بدهند, حاضرند اين مقام را به عهده بگيرند. اگر ايشان نظير پدر بزرگشان, فرد مدبر و لايقي هستند, چرا ملت ايران را ميخواهند بي نصيب از قدرت رهبري شان بكنند و عاطل و باطل و بدون مسئوليت در مقام پادشاه مشروطه قرار گيرند ؟ فرض كنيم ايشان معتقد به دموكراسي و آزادي خواهي هستند و صادقانه ميخواهند پادشاه بي مسئوليت مشروطه باشند, چه تضميني هست كه فرزند و يا نوه ايشان بعد از به قدرت رسيدن دگر بار بساط ديكتاتوري راه نيندازند ؟
به يقين ايشان تاريخ مطالعه كرده اند و آگاهند كه در دوران جديد, نمونه اي در بقيه ممالك يافت نمي شود كه بعد از سرنگوني حكومت پادشاهي, دو مرتبه مردم قيام كنند و خواستار برگشت سيستم سابق شوند, از عراق و افغانستان و يونان گرفته تا ليبي و كامبوج و . . . . حركت تاريخ همواره رو به جلو هست, گو اينكه با چالشهائي نيز همراه مي باشد. چالشي كه هم اكنون مردم ايران درگيرش هستند و مبهوت از اينكه به چه سهولتي مرتجع ترين قشر جامعه توانست سوار بر موج انقلاب شده و در نهايت خواسته هاي ملت در حد تعويض تاج به ريش و عمامه نزول يافت
 
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید