وقتی حتی نام بهائی نباید در كنار ادیان دیگر قرار گیرد!

در تاریخ 17 فروردین سال جاری ، فارس نیوز در خبری با عنوان " دانشگاه آزاد ، فرقه انحرافی بهائیت را جزء ادیان محسوب كرد "1 ، اعتراض نمود كه در فرم مشخصات ، در قسمت درج اعتقاد دانشجویان به یكی از ادیان ،چرا باید نام بهائی در كنار ادیان دیگر درج شده باشد ؟ این موضوع به نوعی تائید بهائیت توسط این دانشگاه دانسته شد .البته موضوع به اینجا ختم نشد و حتی پس از آن كه دانشگاه آزاد در 20 فروردین علت این مسئله را هك شدن یك واحد كوچك این دانشگاه عنوان نمود2كه از خواست واراده دانشگاه خارج بوده واز رساناها خواست این موضوع را به كل مجموعه دانشگاه آزاد نسبت ندهند ،باز هم تا همین چند روز پیش ،در وبلاگ ها و سایت های مذكور این اعتراض مطرح می شود .3

اما نكته قابل تامل در این است كه آیا این ساده ترین اصل از اصول حقوق بشر نیست كه معتقدین به یك دیانت ،بتوانند به عنوان یك شهروند بدون تبعیض ،از حقوق انسانی خود وحق بیان اعتقادات خویش بر خوردار باشند ؟ حالا چه به سهو ویا چه به عمد ، اگر این اتفاق افتاده ، امر غریبی نباید محسوب گردد زیرا حق هر انسانی است كه دیانت خویش را برگزیند وآزادانه آعتقاد خود را بیان نماید پس می توان اذعان نمود كه اتفاق غریب آنست كه نقض حقوق بشر در ایران به قدری آسان ونهادینه شده كه اگر حتی به سهو و یا بطور مجازی ، قرار باشد حقی ادا شود ، مورد اعتراض شدید واقع می شود !

اتفاق غریب تر آنست كه انگار حافظه تاریخی مسئولین ایران فراموش كرده است كه در چند ماه پیش ، جناب جواد لاریجانی در پاسخ به شبكه پرس تی وی در مورد حقوق بهائیان در ایران ، چه فرمودند ؟ ایشان اعلان نمود كه بهائیان در ایران از حمایت قانونی ، برخوردارند و اضافه كرد بیش از 300 بهائی دانشجو و معلم در دانشگاههای ایران وجود دارند4! حالا باید از مسئولین این سایتها و جناب لاریجانی - دبیر ستاد حقوق بشر دستگاه قضائی جمهوری اسلامی- پرسید : آیا این تعارض آشكار بین حرف وعمل در جمهوری اسلامی نیست ؟ در حرف، بهائیان از حمایت قانونی برخوردارند وحتی به گفته این مسئول ، پر نفوذند ولی در عمل ، حتی درج نام بهائی كنار ادیان دیگر آنهم برای مدت كوتاه ، باید چنین جنجالی بدنبال داشته باشد. آیا حضراتی كه نام بهائی را در كنار ادیان دیگر تحمل نمی كنند ،چطور فرد بهائی را تحمل می كنند؟ البته احتیاج به تحقیق عمیقی در این خصوص نیست ،در مدت سی سال گذشته ،همگان شاهد نقض حقوق بهائیان در ایران بوده اند،علیرغم اظهارات جناب لاریجانی ، بسیاری از دانشجویان بهائی از حضور در دانشگاهها به علت نقص پرونده محرومند وبسیاری هنوز وارد نشده اخراج می شوند اگر هم تعداد معدودی ، مشغول به تحصیل باشند ، البته آنهم بنا به ملاحظاتی جهت پاسخگوئی به مجامع بین المللی بوده كه نشان داده شود ،بهائیان از حق تحصیل برخوردارند !

جناب لاریجانی در آن گفتگو گزارش های حاكی از نقض حقوق بهائیان در ایران را رد نمود اما باید پرسید :

وقتی حتی كودكان بهائی از تحصیل در مدارس تیزهوشان محرومند، وقتی بهائیان حق اشتغال در هیچ یك از دوائر دولتی و بسیاری از مشاغل آزاد را ندارند ، وقتی در بسیاری موارد از حق كفن ودفن در قبرستانهای خود محرومند وحتی بسیاری از قبرستانهای آنها مورد هجوم قرار گرفته است ، وقتی از مشاركت در آبادانی وتوسعه اجتماعی نه تنها بازداشته شده بلكه به این دلیل به زندان افكنده می شوند ، وقتی نه فقط از حق انتشار كتب ومطالب خود محرومند بلكه در مقابل سیل اكاذیب وتهمتها نیز اجازه دفاع از خود به هیچ شكلی ندارند ( اشاره به فیلترینگ گسترده سایتها و وبلاگهای بهائیان ) وقتی مدیران بهائیان بدون هیچ دلیل ومدركی به بیست سال حبس محكوم می شوند واز ابتدائی ترین حقوق خود همچون مرخصی ، محرومند ، وقتی حتی امنیت آنها در زندان مورد تهدید است ،آیا این است همان حمایت قانونی كه جناب لاریجانی از آن یاد نمودند ؟ پس اگر این موارد شامل نقض حقوق نمی شود ، چه نامی بر آن می توان گذاشت ؟ با كدامیك از مفاد میثاقهای بین –المللی كه اتفاقا ایران از اولین امضاء كنندگان آنها است ،میتوان این مظالم را قابل توجیه دانست ؟

اینك با شروع سیل اعتراضات به دول در منطقه خاورمیانه ومسئله افزایش بهای نفت باید هوشیار بود ، مسئله نقض حقوق بشر در ایران به هر شكل آن به بوته فراموشی سپرده نشود .جوانان از هر دین وآئینی نه تنها حق تحصیل دارند بلكه باید از نیروی مشاركت آنان در بهسازی جامعه استفاده نمود واین واضح وآشكار است كه هر جامعه ای كه این مهم را نادیده انگارد ، پیشرفت خود را قربانی دیدگاههای تنگ نظرانه اش می نماید وچه بسا با وجود ثروت خدا دادی (مثل نفت وگاز ) در فقر مادی ومعنوی بسر ببرد. (اشاره به رشد صفر در صدی اقتصادی در سال گذشته وافزایش تعداد طلاق واعتیاد و... در جامعه ایران )

ای كاش مسئولین كشور مقدس ایران به جای كینه توزی با شهروندان خود از هر قشر وآئینی ،به دنبال راههایی برای جلب حمایت ومشاركت همگان گشته تعصبات خانمان سوز را فراموش می -نمودند . عبدالبهاء فرزند بهاءالله در بیانی میفرمایند :" تعصب هادم بنیان انسانی است ... باید متابعت رضای الهی نمائیم شبه ای نیست كه رضای الهی در محبت والفت است 5."

مآخذ

1- http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9001170423

2- http://www.bultannews.com/fa/news/44124

3- http://edu-right.net/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87/801-azad.html

http://ammar-gsa787.persianblog.ir

http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=349806 http://www.shadfa.com/content/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%8…

http://ya3sepid.blogfa.com/post-56.aspx http://www.nahad149.ir/index.php/component/content/article/41-1389-07-0…

http://jali110.blogfa.com/post-67.aspx

http://www.nooreaseman.com/forum321/thread16660.html

4- http://www.voanews.com/persian/news/iran-bahai-2010-11-22-109932249.html

خطابات مباركه حضرت عبدالبها در اروپا وآمریكاص465-