رفتن به محتوای اصلی

مراقب شيخ فضل الله هاي ضد مشروطه باشيم

مراقب شيخ فضل الله هاي ضد مشروطه باشيم

چند صباحي است كه علي رغم ميل مردم و خوبان وطن، عافيت طلبان عرصه سياست، همان بي كياستان فرصت سوز، جانشينان خلف شيخ فضل الله در عصر مشروطه دوباره سر بر اورده، هر دم به نداعي و هر زمان به حيلتي قصه بهم بافته، مرام مردمان و ايده خوبان را از راه به بيراه هدايت و بر طبل ناهمگون اصلاح خليفه مي كوبند، غافل از انكه مشكل كشور همان بر پائي اصل خلافت (ولايت) است و پلشتي موجود در ميهن مترتب از اين مضحكه بيگانه ساز و دروغ ساخته در 57 مي باشد.

سالها پيش از اين پدران ما از هم مسلكان اينان در مشروطه اول، هم بهنگام بر پائي و هم بوقت برخورداري ضربه خورده، توفيق تغيير در رئوس كشور و رسيدن به مقصود را به حيله هاي اينان از دست داده اند. باز چه شده كه ملا فضل الله ها در اين هنگامه سبز خواهي و حق طلبي به ياري مظفرالدين هاي بي لياقت امده، مردم را به سكوت و مماشات دعوت نموده مرهم درد بي درمان خليفه(ولي) عاري از ايرانيت گشته اند؟ باز پشت پرده چه خبر است كه ناتوانان ديروز به ياري خليفه نادان همت گماشته سبز بودن و به مرام پدران مشروطه طلب رفتن را راه نا صحيح دانسته، به تكرار دوباره تاريخ با نامي ديگر اقدام نموده اند و كوته نظرانه بخيال خام خود ملت فهيم ايران را بدنبال هجويات بيمارگونه افكار بي بنياد خود خواهند كشيد، زهي خيال باطل كه مردم ايران به تكرار دوباره ان فرصت سوزي بزرگ و تباهي بعد از ان تن داده مهملات بهم بافته اقايان را ارج نهاده در تاريكي مترتب از ان به چند صباحي ديگر گم گردند.

ما را همان يك شيخ فضل الله ضد مشروطه و هواخواه قاجار بس است، ما را همان يكبار تجربه ناموفق اصلاحات در نظام شاهي قاجار كافي است! ازمون و ازمودن به چند باره و تكرار خطاست! اين دوران سياه و پر نكبت تاريخ اخير ايران ياد اور تباهي و پلشتي منبعث از سلسله منحوس قاجار همان نوكران بيگانه و هم پيمانان شيخ فضل الله هاست، ما درماندگي ملت را هم در زمان شاهان قاجار و هم در شرائط فعلي بلطف خوش خدمتي دورويان مدعي استقلال ديده ايم، در ان هنگام شاه قجر سايه خدا بود و در اين روز روضه خوانان، ولي و نايب امام (خليفه)!!! نابودي فرهنگ و تمدن ايراني را بدست هر دو سلسله منحوس نظاره كرده ايم، از بين رفتن اقتصاد و به تاراج رفتن سرمايه هاي مادي و معنوي ايران را در هر دو شاهد بوده ايم، در هر دو سلسله نادانان سياهكار و تبهكاران سالوك صفت بر مسند نشسته ايران و ايراني را به فنا داده اند، در هر دو زمان رياكاران دين نما، بنا را بر توفيق خود گذاشته نابودي ايران و ايراني را ناديده انگاشته اند. اينان هم مرام قاجار و خاندان قاجارهم مسلكان اينانند و ما مردمان سرگشته و حيران در دوباره پستوي تاريخ بدنبال فضل الله هاي رياكار و دروغ زن سرگردان و اميرانمان در حبس. بخود ائيم كه هنگامه رسيدن به مقصود است، بدانيم و باور كنيم كه درمان درد ايران اصلاح نبوده ما محتاج تغييريم، بازي سي ساله و متعفن ولايت و توهمات ناشي از ان، نقشه فريب ملت بدست ديگران براي ممانعت از رشد و ترقي ايران بوده روند موجود ادامه همان روند نظام شاهي قجر در گذشته مي باشد. بدانيم كه تغيير ضروري است و بايد با ايجاد تغييرات اساسي در ساختار اداره كشور و به روز رساني نحوه مديريت ان به سوي ارمانهاي ملي بازگشته با دگرگوني ايجاد شده به برخورداري از ازادي حقيقي و حكومتي مردمي و منبعث از ارزوهاي ميهني دست يازيم. ما نيازمند بازگشت به هويت ملي و پيگيري مطالبات بحق مردميم، ما بايد كه بدنبال تاسيس حكومتي براي مردم، به اختيار مردم و در كف مردم باشيم، نه حكومتي كه رهبرانش از اسمان به زمين امده، به توهمات ناشي از فرود اسماني همانند شاهان بي كفايت قاجار مشغول بوده ملت و كشور را با زيركي هدف دار در واماندگي و درماندگي بحال خود رها ساخته با تمسخر ملت ايران، غصه اعراب ساكن مديترانه را بخورند. ما نيازمند حاكماني هستيم كه به هنگام شب از قصه و غصه مردمان به خواب نرفته، تا برطرف ساختن الام مردم راحت را بر خود حرام دانسته در پي مطالبات مردم باشند، نه انانكه از مفت خوري و بي رگي گردنها ستور ساخته به لودگي ملت را به تمسخر گيرند و ناباورانه و فراموشكارانه به مردم فخر فروشند.

ما نيازمند انيم كه يكبار و براي هميشه ريشه اين خائنان بي ريشه را خشكانده، خانه ستم را ويران ساخته روضه خوانان را بر سر جاي نشانده بدنبال ارمان ميهني، كشور را از سايه تباهي فرقه بازان، محفل داران و وابستگان به اجنبي پاك و ايران عزيز را سر بلند گردانيم. ما مي توانيم بايد كه بتوانيم، گذشتگان منتظر و ايندگان چشم براه ما هستند. ما فصل الخطابيم و قدرت و انرژي تغيير در يد ماست، باور كنيد كه مي توانيم انچه را ميخواهيم به مسند نشينان ديكته كرده و حكومت را بدلخواه خودمان و بر اساس ديدگاهمان تغيير دهيم و در اينراه ديگران يا با ملت همراه و يا كه از غافله نجات ايران بازمانده سايه ننگ ابدي در تاريخ ايران را با خود همراه خواهند ساخت، ملت ايران با هيچكس عهد همراهي و اخوت نبسته به احدي مديون نيست، بلكه انان تماميت خود و حضورشان در حكومت را بارها و بارها به ملت و فرزندانش مديونند.

ترس از توانائي و قدرت حضور مردم در سخنان تازه خليفه هويداست انجا كه با يك عقب نشيني تاكتيكي جمهوريت نظام را مطرح و انتخابي بودن تمامي مسئولان را گوشزد ميكند و ان اشاره غير مستقيم اش به انتخاب رهبر از طريق خبرگان منتخب اعتراف به حقانيت مردم و قدرت ايشان است كه اين دست اورد مهم و پيروزي بزرگي براي ملت است، مظفر بي نوا كوتاه امده و شروع به امتياز دهي نموده است انهم در بالاترين سطوح، اقرار به انتخابي بودن رهبر و اتصال به زمين با جدائي از اسمان و فاصله از مهملات بهم بافته سي ساله كم توفيقي نيست، اما كافي نيست. بيست سال تئوري پردازي مصباح و انجمن حجتيه با همين سخنان خليفه بر باد رفته و اين شروعي است دوباره براي ملت و وطن پرستان حق طلب در دستيابي به ارمانهاي دور و نزديك ازاديخواهانه، اما مشروط به ادامه راه با حضور در خيابانها تا ته خط كه اين اصلي از اصول جنگ با دشمن است كه دشمن را پس از تحميل شكست اوليه تا عمق تعقيب كرده، او را تا رسيدن به پيروزي اسوده و رها نسازيد.

ما به مردان وطن، به شهدامان و به تاريخ پر افتخار ايران مديونيم، ما محتاج زندگي در كشوري ازاديم، در ارامش و در پاكي، در راستي و درستي و در تمام خوبيها، بدور از دروغ و رياكاريهاي مرسوم حكومت مذهبي در اين چند ساله كه با خوي ايراني ناهماهنگ و با عزت مردممان در ستيز است. تقيه بازان دروغ زن، لاف زنان عرب تبار از ما و از كشورمان تصويري وارونه و به سياهي افكارشان ساخته اند كه اين قابل گذشت نبوده اصلاح پذير نخواهد بود، ما محتاج تغييريم تا اين خبط بزرگ تاريخي و اين تصوير نامانوس از ايران عزيز را پاك كرده كشور را با ايده هاي ميهني از نو بسازيم. ما نيازمند بازبيني داشته هامان، بازخواني مطالباتمان، بازنويسي راه كارها و تدوين نوين رهيافتها با نگارش قانون بر اساس خواست ملي و بر طريق اراده ملتيم كه اين به مذاق ان كوته نظران مشروعه خواه خوش نيامده منافعشان را در ان نمي بينند، اما منافع مردم و ايران در ان مستتر و پس نشيني از اين ايده خيانتي دوباره به ملت و ميهن عزيزمان ايران است، حسين ازاده كربلا سالها پيش به امثالشان گفت كه اگر دين نداريد لا اقل ازاد مرد باشيد، پس اي خائنان بي وطن لا اقل مرد باشيد.

شايد كه انان نيز با حصر رهبران مردمي جنبش هم نظر و هم راي با خليفه نادان بوده نفع خود را در حذف خوبان امين مردم پنداشته، با ترفندي زيركانه در غياب مير حسين عزيز و كروبي شجاع ان كنند كه ميخواهند، تا خليفه زبون را از جنايات و جرم مقاومت در برابر اراده ملت تطهير كرده ادامه اين حكومت پليد را ميسور ساخته در ناتواني و حماقت ان ملعون دوباره بهره هاي حزبي، گروهي برند. مگر نبود كه ان رياكار ناهمراه گفته بود كه با مير حسين راه اصلاح را نمي توان رفت، زنهار كه خوابشان تعبير گشته ملت ايران فريب ان خائنان سالوس را خورده دلسوزان خود را فراموش كرده همراهشان گردند. قبلا هم در مشروطه ستارخان و باقرخان را خانه نشين كرده( بخوانيد حصر در منزل ) بهبهانيها را كشته و ملت را با فريب و خدعه از راه به بيراه هدايت نمودند، اما بدانيد كه اين نوبت براي انان و جمهوري پليد مذهبي شان پايان راه و براي ملت خوب ايران زمان رسيدن به ارمانهاست.

شما را نهيب ميدهم از خيانت دوباره به ملت و از رفتن به راه پيشين و از بازي مكر شيخ فضل الله هاي نوين كه بدنبال حفظ نظام خلافت(ولايت) باشند. ايران نيازمند مرداني مرد است، همانانكه ايران را عاشقانه دوست داشته، سر در رهش داده سر بلندش خواهند ساخت. از مكر شيخ فضل الله هاي هم پيمان خليفه دوري بجوئيد كه بيشترين خسارات را در طول تاريخ انان به ملت و به كشور با افكار و اعمالشان تحميل نموده اند.

ما پيروزيم/ انشاءالله//

ايران ازاد و ايرانيان سر بلند///

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید