رفتن به محتوای اصلی

شیعی برای ایرانی یک مصداق و مفهوم بیش نداشت : خراجگذار و فرمانبردار خلیفه تازی نبودن---

شیعی برای ایرانی یک مصداق و مفهوم بیش نداشت : خراجگذار و فرمانبردار خلیفه تازی نبودن---

پس از حمله اعراب به ایران تازیان نتوانستند ایران را به طور کامل از مظاهر زندگی مخصوص خود بی بهره کنند و زبان و تمدن دیار ما را در زبان و تمدن خویش مستهلک سازند.

برخی آزادی خواهان ایرانی با دشنه و شمشیر با تازیان برابری می کردند , برخی با اتکا به مذهب زرتشت و مذهب مانی و مزدک دوباره وسیله می جستند تا دست تازیان را کوتاه کند , گروهی آیین و کیش تازه ای می آوردند تا بدین بهانه پای بیگانه را از خانه پدران خویش ببرند , برخی دیگر از راه آشتی در می آمدند و دربار بغداد را در می گرفتند و به نام وزیر و دبیر و کارفرمای دیوان , تمدن ساسانی را بر تخت خلفای بنی العباس می نشاندند , برخی دیگر دست به دامان دوگانگی می زدند و به جامعه معتزلی و شعوبی و خارجی و صوفی در می آمدند و نیروی خلیفه تازی را در هم می شکستند , و برخی تاج و تختی از نو در گوشه ای از دیار خود بر می افراشتند و به فریب یا تزویر خلیفه را به یاری خود می پذیرفتند .

پس از آنکه چهارصد سال همه وسایل ممکن را آزمودند , سرانجام ایرانیان همه همداستان شدند که بهترین راه رهایی ایران از این خطر جانکاه خانمانسوز آن است که خلیفه برای تازیان بماند و بر اندیشه ایرانیان فرمانروایی نکند , و این داستان ورود تشیع به ایران از همانجاست .

شیعی برای ایرانی یک مصداق و مفهوم بیش نداشت : خراجگذار و فرمانبردار خلیفه تازی نبودن ...

کسروی در کتاب شهریاران گمنام از رابطه معنوی علویان و دیلمان , بدین سان سخن می گوید :

داستان علویان و عباسیان معروف است که علویان خلافت را حق خود دانسته , یکی پس از دیگری , بیرق دعوت می افراشتند و خلفای عباسی همیشه از دست ایشان در زحمت بودند.

ایرانیان از نخست هواخواه علویان بودند , ولی به عبارت معروف نه از عشق علی بلکه ز کینه معاویه.

عمده مقصود ایرانیان آن بود که بنیاد عباسیان به دست علویان کنده شود تا مگر ایران نیز به استقلال خود برگردد, به ویژه دیلمان که آنهمه دشمنیها و خونریزیها با تازیان کرده یگانه آرزوی ایشان بود که بنیاد خلافت اسلامی – به هر دستی که بود – برانداخته شود.

از آن سوی چون سختی و محکمی دیلمستان و دلیری و مردانگی دیلمان در سرتاسر عالم اسلام معروف شده بود , علویان نیز غنیمت می شمردند که از این سرزمین و مردمانش فایده بردارند .

از دین دیرین دیلمان ما آگاهی درستی نداریم . مسعودی می نگارد :

" دیلمان و گیلان از نخست که بودند دینی نپذیرفته و آیینی را دوست نداشتند ."

اگر این سخن راست و استوار باشد , باید گفت دیلمان دین زرتشتی را که پیش از اسلام دین رسمی ایران بود , نپذیرفته از نخست مردم آزاد و وارسته بوده اند . در قرنهای دیرتر نیز دیلمان در عالم دین و آیین نام نیک و شهرت خوشی نداشته اند و داستان ملحدان و فدائیان در زمان سلجوقیان که مرکز ایشان الموت دیلمستان بود معروف است .

پس از آن قرنها نیز مولفان همواره مردم آن نواحی را به بی دینی ستوده اند.

حمدالله مستوفی در اواخر زمان مغول , درباره دیلمیان و گیلان و تالشان می نگارد :

" چون کوهیند , از مذهب فراغتی دارند ؛ اما به قوم شیعه و بواطنه نزدیکترند."

حال چه شده که مذهب شیعه گری که به بهانه دستاویزی برای مخالفت با خلفای اموی و تلاش برای استقلال و آزادی خواهی وارد ایران شد ؛ در طی قرنها چنان ریشه در فرهنگ ایران دوانده که ولایت فقیهی به سبک خلفای اموی و عباسی در قرن بیستم از این فرهنگ جوانه زده و تا مرحله ادعای خدایی پیش می رود؟

پس از ملحدان الموت و حماسه سازان کافر! سیاهکل ؛ آیا برای رهایی از این بازار مکاره باید منتظر جنبشی مشابه از این دست از سرزمین های شمالی بود؟؟

آیا جنبش سبزی که به طور مطلق به امثال موسوی و کروبی تکیه داشت { و این کاملا متفاوت از مواضع سربازان سبز میباشد} ؛ چیزی جز تکرار اشتباه پیشینیان ما در دستاویز شدن به مذهبیون و انتخابشان در بد و بدتر نیست؟؟

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید